eitaa logo
همراه شهدا🇮🇷
2.2هزار دنبال‌کننده
13.7هزار عکس
7.2هزار ویدیو
73 فایل
ٖؒ﷽‌ 💌#شهـבا امامزاבگاט عشقنـב كـہ مزارشاט زيارتگاـہ اهل يقين است. آنها همچوט ستارگانے هستنـב کـہ مے تواט با آنها راـہ را پیـבا کرב. پل ارتباطی @Mali50 @Hamrahe_Shohada #کپی_ازاد
مشاهده در ایتا
دانلود
‌ 🔶🔶🔶🔸🔸🔸🔸🔸 🔆 آیت الله مجتهدی تهرانی(ره):🔅🔅 💠استاد ما حاج شیخ علی اکبر برهان می فرمودند: ✅اگر میخواهی قدر مادرت را بفهمی یک شب دو تا آجر به شکمت ببند و بخواب ✅در همان شب متوجه سختی ولادت و بارداری خواهی شد ✅خلاصه اگر پدر و مادرت از شما ناراضی باشند کارت گیر است و سلب توفیق می شوی 👌حتی سعی کن جلوی آنان مودب بنشینی و پاهایت را دراز نکنی! 🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅 @Hamrahe_Shohada
🎀ذکر خیری از مــادر🎀 🌾رهبر معظم انقلاب: «مادرم خانم بسیار فهمیده، باسواد، کتابخوان، دارای ذوق شعری و هنری، حافظ شناس - البته حافظ شناس که میگویم، نه به معنای علمی و اینها، به معنای مأنوس بودن با دیوان حافظ - و با قرآن کاملاً آشنا بود و صدای خوشی هم داشت. ما وقتی بچه بودیم، همه می نشستیم و مادرم قرآن می خواند؛ خیلی هم قرآن را شیرین و قشنگ می خواند. ما بچه‌ها دورش جمع می شدیم و برایمان به مناسبت، آیه‌هایی را که در مورد زندگی پیامبران است، می گفت. من خودم اولین بار، زندگی حضرت موسی، زندگی حضرت ابراهیم و بعضی پیامبران دیگر را از مادرم - به این مناسبت - شنیدم. قرآن که می خواند، به آیاتی که نام پیامبران در آن است می رسید، بنا می کرد به شرح دادن. 🎀🎀🎀🎀🎀 @Hamrahe_Shohada
،جوان فلسطینی در اردوگاه بلاطه در نابلس طی حمله بامداد امروز ارتش رژیم صهیونیستی به این اردوگاه به ضرب گلوله اشغالگران زخمی شده بود و در نهایت عصر امروز بر اثر شدت جراحات وارده به رسید. @Hamrahe_Shohada
شهید دیگر؛ یک صهیونیست از ناحیه گردن هدف ضربات چاقوی مبارز فلسطینی قرارگرفت صهیونیست زخمی شده ۲۵ سالشه و میگن وضعیتش متوسطه ولی مبارز فلسطینی توسط تروریست‌های صهیونیست هدف گلوله قرار گرفت و به شهادت رسید. @Hamrahe_Shohada
هدیه رهبر انقلاب به «محمدحسین پویانفر» آفرین به مومنینی که به موقع به مواضع بعضاً اشتباه این مداح خوش صدا راجع به اغتشاشات تذکر دلسوزانه دادند، و مرحبا به رهبر حکیم انقلاب که با هدیه خود فرزند خویش را بار دیگر جذب و دشمنان را که خواب آشفته ممکن بود برای او دیده باشند بالکل ناامید کرد. @Hamrahe_Shohada
سینه اش بویید پیغمبر که مینوی من است فاطمه هم فکر و هم سیما و هم خوی من است یاد از بشکستن پهلوی او چون کرد گفت بضعه من، روح ما بین دو پهلوی من است پیشاپیش میلاد حضرت فاطمه(س) مبارک باد روز مادر برهمه ی مادران مبارک کار تمیز فرهنگی،دینی اینه ک مراسمات رو از فضای بسته به فضای باز( تو خیابان ها) ببریم ...
همراه شهدا🇮🇷
* #داستـــان 💞 #عاشقـــانه_دو_مدافـــع💞 #قسمت_۵۳ احساس خوبی داشتم اما یه غمی تو دلم بود چشمامو ب
* 💞 # عاشقـــانه.دو.مدافـــع💞 بهش اقتدا کردم و نمازو باهم خوندیم نمیدونم تو قنوت چی داشت میگفت که انقدر طول کشید... بعد از نماز رفتم کنارش و سرمو گذاشتم رو پاش - علی جانم - ببخشید بابت چی - تو ببخش حالا باشه چشم ، دستی به سرم کشید و گفت: اسماء تا حالا بهت گفته بودم با چادر نماز شبیه فرشته ها میشی _ اوهووم ای بابا فراموشکارم شدم ، میبینی عشقت با آدم چیکار میکنه - سرمو از رو پاش برداشتم روبروش نشستم اخمی کردم و گفتم: با چادر مشکی چی دستشو گذاشت رو قلبش و گفت: عشق علی حالا هم برو بخواب بخوابم ؟دیگه الان هوا روشن میشه باید وسایالتو جمع کنیم اسماء بیا بخوابیم حالا چند ساعت دیگه پامیشیم جمع میکنیم قوووول قول _ ساعت ۱۱ بود باصدای گوشیم از خواب بیدار شدم مامان بود حتما کلی هم نگران شده بود گوشیو جواب دادم صدامو صاف کردمو گفتم:الو - الو سلام اسماء جان حالت خوبه مادر؟؟ بله مامان جان خوبم خونه ی علی اینام - تو نباید یه خبر به ما بدی؟ ببخشید مامان یدفعه ای شد - باشه مواظب خودت باش. به همه سلام برسون چشم خدافظ پیچ و تابی به بدنم دادمو علی رو صدا کردم علی جان پاشو ساعت یازده پاشو کلی کار داریم پتو رو کشید رو سرشو گفت: یکم دیگه بخوابم باشه پتو رو از سرش کشیدم. - إ علی پاشو دیگه توجهی نکرد باشه پس من میرم یکدفعه از جاش بلند شدو گفت کجا - خندیدم و گفتم دستشویی بالش رو پرت کرد سمتم جا خالی دادم که نخوره بهم انگشتشو به نشونه ی تحدید تکون داد که من از اتاق رفتم بیرون وقتی برگشتم همینطوری نشسته بود - إ علی پاشو دیگه امروز جمعست اسماء نزاشتی بخوابما - پوووفی کردم و گفتم: ببین علی من از دلت خبر دارم. میدونم که آرزوت بوده که بری الانم بخاطر من داری این حرفارو میزنی و خودتو میزنی به اون راه با این کارات من بیشتر اذیت میشم _ پاشو ساکت رو بیار زیاد وقت نداریم چیزی نگفت. از جاش بلند شد و رفت سمت کمد، درشو باز کردو یه ساک نظامی بزرگ که لباس های نظامی داخلش بود رو آورد بیرون ساک رو ازش گرفتمو لباس هارو خارج کردم - خوب علی وسایلی رو که احتیاج داری رو بیار که مرتب بذارم داخل ساک وسایل ها رو مرتب گذاشتم باورم نمیشد خودم داشتم وسایلشو جمع میکردم که راهیش کنم - علی مامان اینا میدونن؟؟ آره. ولی اونا خیالشون راحته تو اجازه نمیدی که برم خبر ندارن که... _ حرفشو قطع کردم. اردلان چی اونم میدونه؟ سرشو به نشونه ی تایید تکون داد - اخمی کردم و گفتم: پس فقط من نمیدونستم چیزی نگفت اسماء جمع کردن وسایل که تموم شد پاشو ناهار بریم بیرون قبول نکردم - امروز خودم برات غذا درست میکنم... پله هارو دوتا یکی رفتم پایین بابا رضا طبق معمول داشت اخبار نگاه میکرد وارد آشپز خونه شدم مادر علی داشت سبزی پاک میکرد - سلام مامان إ سلام دخترم بیدار شدی حالت خوبه؟؟ - لبخندی زدم و گفتم:بله خوبم ممنون - مامان ناهار که درست نکردید؟* نویسنده✍"" ادامــه.دارد.... •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
دین دار آنست که در کشاکش بلا دین دار بماند، وگرنه در هنگام راحت و فراغت و صلح و سلم، چه بسیارند اهل دین... «شهید مرتضی آوینے» @Hamrahe_Shohada
🔹فرمانده پلیس سیستان‌و‌بلوچستان: ساعتی قبل اشرار مسلح به سمت ایست بازرسیِ جاده زاهدان-خاش تیراندازی کردند که براثر آن سرباز وظیفه «» به شهادت رسید و دو نفر دیگر مجروح شدند. 🔹بلافاصله بعد از حادثه تیم ویژه‌ای تشکیل دادیم تا عاملان تیراندازی را شناسایی و بازداشت کنند.
شما یه‌ گناه‌ رو کنار بزار وایسا‌ و تو روی‌ خدا بگو: برای‌ رضایت‌ تو انجام‌ دادم... ببین‌ قلبت‌ پر از کلی‌ نور میشه‌ یا نه... ✨ استاد رائفی‌ پور 🍃
چادرت را بتکان (2).mp3
6.86M
چادرت را بتکان روزی ما را بفرست ای که روزی دو عالم همه از چادر توست... 🏳 یا فاطمة الزهرا 🎙پویانفر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا