7.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🥀☘خاطرات_شهید
● در خانه مشکلی برایم پیش آمده بود؛ بـا ناراحتی رفتـم سرکار، حـاج احمد بلافاصله گفـت: چی شده چرا ناراحتی؟
مـن هـم گفتم با مادرم حرفم شده! .... جزئیات ماجرا را نیز توضیـح دادم.
● خیلی از دستم عصبانی شد و گفـت: وسـایلت را جمـع کن و بـرو! کسی کـه بـا مادرش دعوا کرده ،کار خیرش در مسجد هم قبول نیست.بعد هم گفت من هر چه دارم به برکت دعای مادرم دارم.
● واقعا هـم همین طور بود. خیلی به مادرش ارادت داشـت و با احترام خاصی بـا او برخورد می کرد. می گفـت: برای جـذب در سپاه در روند کار اداری ام بـه مشکل برخوردم و کلا ناامید شدم. اگر مادرم دعا نمی کرد پاسدار نمی شدم. به من سفارش کرد : اگر می خواهی در دنیا و آخرت عاقبت بخیر شوی حتما باید دم مـادرت را ببینی!!
شهید_احمد_عطایی🌷 🕊🕊
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
8.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🥀🍃شهید احمد بیابانی از گنده لات های شهر ری
فقط یکی از هنرنمایی های احمد بیابانی این بود که در یک فقره از دعواهایی که با اراذل دزد ناموس داشت ۲۲ نفر را مورد ضرب شتم قرار داد و مجروح کرد
یه روز بچههای سپاه شهرری دستگیرش میکنند و بهش میگن: "تو خجالت نمیکشی؟ جوونای مردم دارن تو جبههها تیکه پاره میشن اونوقت تو توی تهران داری الواتی میکنی؟!"
🔹احمد به غیرتش برمیخوره به اون پاسدار میگه: "منو آزاد کنید، نامرده اگه کسی فردا نره جبهه!"
🔸فرمانده گردان مالک، آقای راسخ این حرفو میشنوه به احمد میگه: "من فردا ساعت صبح از میدان شهرری میرم برای جبهه. اگه خیلی مردی ۶صبح اونجا باش."
🔹احمد ساک به دست ۶صبح میدان شهرری بود! رفت جبهه و...
به گفتهی یکی از رزمنده ها احمد متحول شده بود و از خدا خواسته بود اگر بناست شهید بشوم پیکرم را کسی نبیند، چون بدنش پُر بود از جای چاقو و خالکوبی و...
میگفت: "این بدن آبروی رزمنده ها را میبرد."
🔸در یکی از عملیاتها که احمد به همراه چند تن از فرماندهان برای شناسایی منطقه بازی دراز رفته بودند گلوله مستقیم تانک به خودروی آنان برخورد کرد و بدن احمد در آتش سوخت و به شهادت رسید.
اللهم_عجل_لولیک_فرج🤲
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
✍ #مهر_و_محبت ( #خاطره_ای_از_شهید_حسن_باقری )
🌷اگر بین بسیجی ها حرفی می شد می گفت « برای این حرف ها بهم #تهمت نزنید. این تهمت ها فردا باعث تهمت های بزرگتری می شه.
اگه از دست هم ناراحت شدید،دورکعت #نماز بخوانید بگویید خدایا این بنده ی تو حواسش نبود من گذشتم تو هم #ازش_بگذر .
این طوری مهر و محبت زیاد می شه. اون وقت با این نیروها میشه #عملیات کرد.»"🌷
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
🤍وقتی درونت پاک باشد، خدا چهرهات را گیرا میکند
🔘این گیرایی از زیبایی و جوانی نیست، این گیرایی از نورِ ایمانی است که در ظاهر نمایان میشود!
شهید #ابراهیم_هادی
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
7.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✔️دلم هوای تو کرده.. شه خراسانی...!
چهارشنبه تون در پناه نگاه پرمهر امام رضا🤲🤲
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
همراه شهدا🇮🇷
#قسمت_چهاردهم #شهيد_مهدي_زين_الدين خانه ای که برایمان گرفته بود کنار سپاه بود . یک خانه ی دو اتا
#قسمت_پانزدهم
#شهيد_مهدي_زين_الدين
فردا خواهرم آمد دنبالم . گفت " لباس بپوش باید برویم جایی . " شکی که از دیشب به دلم افتاده بود و خواب های پریشانی که دیده بودم ، همه داشت درست از آب در می آمد . عکس مهدی و مجید هر دو را سر خیابانشان دیدم .
آقای صادقی که چند ماه بعد از ایشان شهید شد جریان شهادتش را برایم تعریف کرد . آقا مهدی راه می افتد از بانه برود پیرانشهر در یک جلسه ای شرکت کند . طبق معمول با راننده بوده ، ولی همان لحظه که می خواسته اند راه بیفتند ، مجید می رسد و آقا مهدی هم به راننده می گوید " دیگری نیازی نیست شما بیایید . با برادرم می روم . " بین راه هوا بارانی بوده و دیدشان محدود . مجبور بودند یواش یواش بروند . که به کمین ضدّ انقلاب بر می خورند . آن ها آرپی جی می زنند که می خورد به در ماشین و مجید همان جا پشت فرمان شهید می شود . آقا مهدی از ماشین پایین می آید تا از خودش دفاع کند و تیر می خورد . تازه فردا صبح جنازه هایشان را پیدا کرده بودند که با فاصله از هم افتاده بود .
خواب زمان را کوتاه تر می کند . دو سال پیش او را همین جوری خواب دیده بودم . می خواستم همان جوری باشم که او خواسته . قرص و محکم . سعی می کردم گریه و زاری راه نیندازم . تمام مدت هم بالای سرش بودم . وقتی تو خاک می گذاشتند ، وقتی تلقین می خواندند ، وقتی رویش خاک می ریختند . بعضی مواقع خدا آدم را پوست کلفت می کند . بچه های سپاه و لشکرش توی سر و صورت خود می زدند . نمی دانستم این همه آدم دوستش داشته اند . حرم پر از جمعیتی بود که سینه می زدند و نوحه می خواندند . بهت زده بودم . مدام با خود می گفتم چرا نفهمیدم که شهید می شود . خیلی ها گفتند " چرا گریه نمی کند . چرا به سر و صورتش نمی زند ؟ "
وقتی قرار است مرگ گردن بندی زیبا بر گردن دختر زندگی باشد ، در بر گرفتن آن هم مثل نوشیدن شیر از سینه ی مادر است ؛ همان قدر گرم ، همان قدر گشوده به دنیایی دیگر ، پر از شگفتی موعود .
🌸پايان قسمت پانزدهم داستان زندگي #شهيد_مهدي_زين_الدين 🌸
#همراه_شهدا
6.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گلباران پیکر شهید پرویننژاد توسط کادر درمان
🔹اعضای بدن سرگرد پاسدار سعید پرویننژاد، کادر تیپ نیروی مخصوص ۳۳ المهدی(عج) که روز جمعه ۱۸ آبان ماه در درگیری با تروریستهای جیش الظلم در راسک از ناحیه سر مجروح شده بود، پس از تایید مرگ مغزی در بیمارستان زاهدان، برای نجات جان بیماران نیازمند پیوند اعضا اهدا شد.
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
502_55984015177944.mp3
4.79M
🎧 #واحد احساسی🖤
🎵 مدینه بود و یه کوچه بود
🎵 مدینه بود و یه خونه بود
🎤 کربلایی #حسین_ستوده
◼️ #ایام_فاطمیه ◼️
🏴 #شهادت_حضرت_زهرا (س)
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عزیز دلم چهارتا بچه خوش قد و بالا داشتم
برای این انقلاب دادم رسید نگرفتم
بابت این ۴ تا النگو رسید بگیرم...
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
25.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥نماهنگ بدمالمظلوم
تصاویر اختصاصی از شهید حسن طهرانی مقدم و آزمایش و ساخت موشکهای ایران از ابتدا تا کنون
شهید مقدم: ما باید سپر این مردم باشیم بچه ها
#حسن_طهرانی_مقدم
#شهید_حسن_طهرانی_مقدم
#پدر_موشکی_ایران🇮🇷🇮🇷
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada