eitaa logo
همراه شهدا🇮🇷
2.2هزار دنبال‌کننده
13.7هزار عکس
7.2هزار ویدیو
73 فایل
ٖؒ﷽‌ 💌#شهـבا امامزاבگاט عشقنـב كـہ مزارشاט زيارتگاـہ اهل يقين است. آنها همچوט ستارگانے هستنـב کـہ مے تواט با آنها راـہ را پیـבا کرב. پل ارتباطی @Mali50 @Hamrahe_Shohada #کپی_ازاد
مشاهده در ایتا
دانلود
امام ، ریاکار نبود و تظاهر به زهد و ساده زیستی نداشت در پاریس برخی اصرار داشتند از زندگی ۲۴ ساعته امام از جمله از سفره غذای ایشان فیلمبرداری بکنند. امام فرمودند: این طور که شما می خواهید سفره بچینید دروغ است، زیرا در سفره ماگاهی پلو، گوشت و خورشت هم هست، شما می خواهید اینها را نادیده بگیرید و یک سفره ساده درست کنید! این دروغ است. 📚برداشتهایی از سیره امام خمینی ص ۲۵۶ @Hamrahe_Shohada
شیخ عزالدین از اولین رهبران مبارزه مسلحانه با استعمارگری انگلیس در و از مبارزان علیه مهاجرت گسترده یهودیان به فلسطین بود؛ رهبر انقلاب علیه بریتانیا در سال۱۹۳۵ سرانجام به هنگام محاصره گروهش، بجای تسلیم، عزتمندانه در نبردی نابرابر با استعمارگران انگلیسی به شهادت رسید؛ @Hamrahe_Shohada
خلیفة الله👆 یعنی همین ها سفره که پُرواضح است سفره دل وا کنید رمز و رموزش بگید اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم @Hamrahe_Shohada
در سکوتی که دلت دست دعا باز نمود یاد ما باش که محتاج دعاییم هنوز ... شبتون شهدایی 💚 اللهم الرزقنا توفیق شهادت فی سبیلک 🤲 @Hamrahe_Shohada
❣❣ اگرصراط‌مستقیم‌می جویی بیا.. ازاین‌مستقیم‌ترراهی وجودندارد..! ⸤حُبُ‌الحُسین⸣ 🌷آقا سید مرتضی آوینی @Hamrahe_Shohada
19.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 مونده روی زمین، پیکر تو رها شور و حرارت خاص حسینیه معلی با نوحه‌خوانی نریمان پناهی @Hamrahe_Shohada
🌺امام روح الله: ملتی که شهادت دارد اسارت ندارد. @Hamrahe_Shohada
اگر روزی خبر شهادت این بنده حقیر سرا پا تقصیر را شنیدید؛ علت آن را جز کریمی و رحیمی خدا ندانید؛ اوست که رو سیاهی چون مرا هم می بخشد و مرا یاری می کند...🦋! 🤍 @Hamrahe_Shohada
🌹تواضع:👇 ❣️برای سخنرانی به یکی از نهادها اومده بود. وقتِ نماز برا تجدیدِ وضو رفتم دستشویی. درِتوالتِ اول رو باز کردم دیدم کثیفه ، برا همین رفتم توالت دوم و.... 🍁همزمان با من حاج آقا شاه آبادی هم وارد دستشویی شد، در ِتوالت اول که کثیف بود رو باز کرد ، اما به جای اینکه بره سراغ توالتِ بعدی، عبا و قبایش رو بیرون آورد، آستینِ لباسش رو بالا زد و توالت رو حسابی‌تمیز‌ کرد. حاج آقا شاه آبادی اون موقع نمایندۀ مجلس بود...😇👌 خاطره ای از روحانی شهید مهدی شاه آبادی منبع: سالنامه یاران ناب 1389 دعوتید به کانال شهدا 🔴 هر چه شما نفرمایید!* 🌹 زمانی که ایشان(شهید حجه الاسلام مهدی شاه آبادی ) را گرفته بودند، با مأموران ساواک خوب مبارزه می‌کرد. به برادرم گفته بودند: «آقا عمامه‌تان را بردارید.» پاسخ داده بود: «عمامه را برنمی‌دارم.» هر چه اصرار می‌کنند که عمامه را بردارید، می‌گوید: «نه، خودتان بیایید و بردارید.» افرادی که در آنجا بودند، جرأت این کار را پیدا نمی‌کنند. ♦️ زمانِ سرلشکر علوی‌مقدم بود. رئیس کمیته آن موقع کشیک بوده و با سرلشکر تماس می‌گیرد. می‌گوید: «فلانی را گرفته‌ایم و می‌خواهیم او را به زندان ببریم، اما عمامه‌شان را بر نمی‌دارند. تکلیف ما چیست؟» علوی مقدم می‌گوید: «مشکلی ندارد، با عمامه داخل زندان بروند.» بلافاصله شهید شاه‌آبادی عمامه را برمی‌دارد و روی زمین می‌گذارد. یعنی برای مبارزه، اگر او اجازه داد من با عمامه بروم، بر خلاف دستورش، عمامه را خودم برمی‌دارم. خاطره ای از روحانی شهید مهدی شاه آبادی راوی: برادر شهید – حسن شاه‌آبادی 🌹بمناسبت سالروز شهادت 🕊شادی روحشان صلوات شهید حجت الاسلام مهدی شاه ‏آبادی، روحانی مبارز و نماینده مردم تهران در دوره دوم مجلس شورای اسلامی که سرانجام در تاریخ ششم اردیبهشت ۱۳۶۳ هنگام بازدید از جبهه‏‌های جنگ تحمیلی در جزیره مجنون بر اثر اصابت ترکش گلوله توپ متجاوزان بعثی به شهادت رسید... ره آیت الله شاه آبادی پسر آیت الله العظمی شاه آبادی ره: 🔻 از دورانی که در نجف در خدمت حضرت امام قدس سره بودم، خاطرهٔ جالبی را به یاد دارم. قبل از تشریف فرمایی امام به نجف، شبی در خواب دیدم که در ایران، آشوب و جنگ است، مخصوصا در خوزستان. سر تمام نخلهای خرما یا قطع شده بود و یا سوخته بود، و در این جنگ یکی از نزدیکان من شهید شده بود -و التبه بعدها برادرم حاج آقا مهدی در جنگ شهید شد- جنگ که خیلی طولانی شده بود، با پیروزی ایران تمام شد. در تمام مدت خواب، من چنین تصور می‌کردم که جنگ میان حضرت و دشمنانش است. وقتی که جنگ تمام شد، پرسیدم « آقا علیه السلام کجایند؟» طبقهٔ بالای ساختمانی را نشان دادند که دو اتاق داشت. یکی درسمت راست و دیگری در سمت چپ، من به آنجا رفتم و خدمت حضرت مشرّف شدم و عرض ادب کردم. 🔻 در همین حین از خواب بیدار شدم. پس از تشریف فرمایی امام به نجف، این خواب را برای ایشان تعریف کردم. ایشان تبسمی کردند و فرمودند: «این جریانها واقع خواهد شد.» عرض کردم: «چطور آقا؟» فرمودند: «بالاخره معلوم می‌شود این بساط.» من دوباره اصرار کردم و سرانجام ایشان فرمودند: «من یک نکته به تو می‌گویم ولی باید تا زمانی که من زنده هستم، جایی بیان نشود. زمانی که در قم در خدمت مرحوم والدت بودم، بسیار به ایشان علاقه داشتم، به طوری که تقریبا نزدیکترین فرد به ایشان بودم و ایشان هم مرا نامحرم نسبت به اسرار نمی‌دانستند. روزی برای من مسیر حرکت و کار را بیان کردند. حالا البته زود است و تا آن زمان که این مسیر شروع شد، زود است، اما می‌رسد. 🔻 این حرف امام تا وقوع انقلاب و پس از آن و نیز جنگ ایران و عراق به یاد من نماند، یعنی اصلا آن را فراموش کرده بودم. تا اینکه زمان جنگ فرا رسید. در طول جنگ من بارها به جبهه رفتم. در یکی از این سفرها بود که ناگهان چشمم به نخلستانهایی افتاد که سرهای نخلها یا قطع شده و یا سوخته بودند. در آن زمان به یاد همان خواب افتادم و صحبتهایی که امام در خصوص آن فرموده بودند. 🔻 اوضاع تقریبا همانطور که دیده بودم، پیش رفت تا اینکه در اردیبهشت ۱۳۶۳ برادرم حاج آقا مهدی به شهادت رسید و دوباره به یادم آمد که حضرت امام فرموده بودند که تمام جریانهای خواب من اتفاق خواهند افتاد. منبع: به نقل از پا به پای آفتاب، ج۳، ص۲۶۰. @Hamrahe_Shohada