eitaa logo
همراه شهدا🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
12.8هزار عکس
6.6هزار ویدیو
72 فایل
ٖؒ﷽‌ 💌#شهـבا امامزاבگاט عشقنـב كـہ مزارشاט زيارتگاـہ اهل يقين است. آنها همچوט ستارگانے هستنـב کـہ مے تواט با آنها راـہ را پیـבا کرב. پل ارتباطی @Mali50 @Hamrahe_Shohada
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اين جمله را به ياد داشته باشيد 👌🏻: اگر در راه خدا رنج را تحمل نكنيد! مجبورخواهيد شد در راه شيطان رنج را تحمل كنيد ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شہید کسے را نمےخواهد کہ برایش بنشیند و گریہ کند و بعد هم گناه..، کسے کہ دنبال عکس‌ها و فیلم‌هاے او باشد تا مدام استورے کند…! شہید رهرو میخواهد، رهرو!⊱ :)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
؛ [ ڪۍمیخواهۍ‌بفهمۍڪه خدارهات‌ڪنه‌،نابود‌میشۍ؟ :)💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زنان مهدوی رو دست کم نگیرید❕ زنان مهدوی میتونن سرباز امام زمان یا مربی سربازان امام زمان باشند!!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حاج قاسم سلیمانی: به خودت عادت بده بدون شرم دست پدر و مادرت را ببوسی.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
• مطالعه‌ی زندگی خوبان، به منزله‌ی کلاس اخلاق است! https://eitaa.com/joinchat/1311441077Ceaf49a4d49 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 رهبر معظم انقلاب : بعضی ها که با اُنس بیشتری دارند در مشکلات زندگی متوسل به میشوند و جواب میدهند ✔️ https://eitaa.com/joinchat/1311441077Ceaf49a4d49
همراه شهدا🇮🇷
🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸 🌱🌸🌱🌸🌱🌸 🌸🌱🌸🌱🌸 🌱🌸🌱🌸 🌸🌱🌸 🌱🌸 🌸 #یادت_باشد🌱 قسمت 28 ساعت نه صبح مادرم به دیدنم آمد.هنوزدراتاق تح
🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸 🌱🌸🌱🌸🌱🌸 🌸🌱🌸🌱🌸 🌱🌸🌱🌸 🌸🌱🌸 🌱🌸 🌸 🌱 قسمت29 چادرم راسرکردم وپایین رفتم.کلی چیپس وتنقلات خریده بود؛آن هم باموتوردرآن سرمای زمستان!ذوق زده گفتم:"حمیدجان!توی این سرمای زمستون راضی به زحمتت نبودم.میدونستم این قدرزودمیخری،چیزهای بیشتری سفارش میدادم!"خندید.خوراکی هایی که خریده بودرابه دستم دادوسوارموتورشد. گفتم:"تااینجااومدی،چند دقیقه بیابالایک کم گرم شو،بعدبرو."گفت:"نه عزیزم،دیروقته.فقط اومدم این هاروبرسونم دستت وبرم."لبخندی زدم وگفتم:"واقعاشرمنده کردی حمید.حالامن چیپس بخورم یاخجالت بکشم؟" روزآخرپاییز؛حوالی غروب بامادرم مشغول پختن شام بودیم که حمیدپیام داد:"خانوم!اگه درس وامتحان نداری من زودتربیام خونتون."همیشه همین کاررامیکرد.وفتی میخواست به خانه ی مابیایدازقبل پیام میداد. به شوخی جواب دادم:"اجازه بده ببینم وقت دارم."جواب داد:"لطفابه منشی بگیدیه وقت ملاقات تنظیم کنن مابیایم پیش شما.دلمون تنگ شده."گفتم:"حمیدآقابفرمایید.مامشتاق دیداریم.هروقت اومدی قدمت روی چشم." انگارسرکوچه به من پیام داده باشد،تااین راگفتم دودقیقه نشدکه زنگ خانه رازد.اولین شب یلدای زندگی مشترکمان بود.شام راکه خوردیم،بساط شب چله راپهن کردیم وهندوانه راگذاشتیم وسط.آبجی فاطمه رفته بودتوی نخ فال گرفتن.دستم راگرفت وگفت:"میخوام پیش حمیدآقافال زندگیتون روبگیرم." من وحمیداعتقادی به فال گیری واین چیزهانداشتیم وفقط برای سرگرمی نشستیم ببینیم نتیجه چه میشود.هرچیزی که آبجی گفت برعکس درمی آمد. من هم چپ چپ حمیدرانگاه میکردم.وقتی آبجی تمام خط وخطوط کف دستم راتفسیروتعبیرکرد،دستم راتکان دادم وباخنده به حمیدگفتم:"دیدی تومنودوست نداری.فالش هم دراومد.دست گلم دردنکنه بااین انتخاب همسر!"هردوزدیم زیرخنده.حمیدبه آبجی گفت:"دختردایی!ببینم میتونی زندگی ماروخراب کنی وامشب یه دعوادرست کنی یانه." تانیمه های شب من وحمیدگل گفتیم وگل شنیدیم.عادت کرده بودیم.معمولاهروقت می آمدتادوازده،یک نصفه شب مینشستیم وصحبت میکردیم،ولی شب هارانمی ماند. موقع خداحافظی سرپله های راهرودوباره گرم صحبت شدیم.مادرم وقتی دیدخداحافظی ماطولانی شده برایمان چای وهندوانه آورد.همان جاچای میخوردیم وصحبت میکردیم؛اصلاحواسمان به سردی هواوگذرزمان نبود. موقع خداحافظی،وقتی حمیددرراهرورابازکرد،متوجه شدیم کلی برف آمده است. سرتاسرحیاط وباغچه سفیدپوش شده بود.حمیدقدم زنان ازروی برف هاردشد،دستی تکان دادورفت.جای قدم های حمیدروی برف شبیه ردپایی که آدمی رابرای رسیدن به مقصددلگرم میکندتامدتهاجلوی چشم هایم بود.حیف که آن شب تنهایی این مسیررارفت واین ردپاهای روی برف خیلی کم تکرارشد! فردای شب یلداچادرمشکی ای که حمیدبرایم خریده بودرااندازه زدیم ودوختیم.آن زمان هادوست داشتم چادرم راجلوتربگیرم وحجاب بیشتری داشته باشم.این چادربهانه ای شدتاازهمان روزهمین مدلی چادرسرکنم.دانشگاه که رفتم هم کلاسیهایم تعجب کردند. وقتی جویاشدند،بهانه آوردم که دوخت مقنعه بازشده،اماکم کم این شکل چادرسرکردن برای همه عادی شد.اولین باری که حمیددیدخیلی پسندیدوگفت:"اتفاقااین مدلی خیلی بیشتربهت میاد." برای من روزهای آخرسال که همه جاپرازتنگهای ماهی قرمزوسفره های هفت سین میشود،بیش ازحال وهوای سال تحویل یادآورخاطره های قشنگ سفرهای راهیان نوراست. ازدوم دبیرستان که برای اولین بارپایم به مناطق جنوب بازشد،دوست داشتم هرسال شهدامن رادعوت کنندتامهمانشان باشم.شهداازهمان اولین سفرراهیان نوربدجورنمک گیرم کرده بودند. بااینکه درآن سفرمن ودوستانم خیلی شلوغ کردیم،اکثربرنامه های کاروان رامی پیچاندیم وبیشتردرحال وهوای شوخی هاوشیطنت های خودمان بودیم،ولی جاذبه ای که خاک شهیدواین سفرداشت باعث میشداواخراسفندهرسال،بیشترازسال تحویل ذوق سفرراهیان نورراداشته باشم. به خاطرکنکوردوسال اردوی جنوب نرفته بودم.خیلی دوست داشتم امسال هرطورشده بروم.همان لحظه ای که تاریخ اعزام کاروان دانشگاه به اردوی جنوب قطعی شد،به حمیدپیام دادم.دوست داشتم باهم به عنوان خادم به این اردوبرویم. 🍃🍃🍃 https://eitaa.com/joinchat/1311441077Ceaf49a4d49
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
از خواب پرید کشور من اما معنای را فهمید 🌷امروز ۱۷ خرداد ماه سالروز حمله تروریستی عناصر داعش به مجلس شورای اسلامی و حرم مطهر امام خمینی(ره) https://eitaa.com/joinchat/1311441077Ceaf49a4d49
ای بلاگردان ایران! سینه زخمی به پیش  تیر باران بلا باز از تو مےجوید نشان یادتون از قلبمون پاک نمیشه تصویر که در حادثه تروریستی مجلس در ۱۷ خرداد ۱۳۹۶ به فیض شهادت نایل شد.💔 https://eitaa.com/joinchat/1311441077Ceaf49a4d49
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
موسسه بین‌المللی ائمة الهدی(ع) با همکاری دانشگاه جامع امام حسین (ع)، انجمن مدرسان بیانیه و معاونت فرهنگی سپاه برگزار می کند: تربیت مربی 🌹 🖥 بصورت و 👨🏻‍💻ارائه دوره توسط اساتید دانشگاه جامع امام حسین (ع) 🏆 ارائه +حکم مربی‌گری 🖥 عضویت در بیانیه (ملی- استانی) اطلاع بیشتر و لینک ثبت نام: -کانال تربیت مربی بیانیه گام دوم 🌐https://b2n.ir/t89863