#حجاب
#نامحرم
🌟پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به یکی از زنان مدینه به نام حولاء فرمودند:
ای حولاء، زینت خود را برای غیر شوهرت آشکار مکن وبرای زن جایز نیست مچ پایش را برای نامحرم آشکار کند واگر مرتکب چنین کاری شود خداوند او را لعنت می کند وبر او غضب می کند وفرشتگان نیز بر او لعنت می فرستند وعذابی دردناک برای او مهیّاست.
📚مستدرک الوسائل، ج ۲، ص ۴۵
-----------*✨🌹✨*----------
@Hamsaran_Beheshtii
-----------*✨🌹✨*-----------
#درس_های_عاشورا
⚫️دو عنصر تشکیلدهندهی ولایت(١)
امّا چند چیز که حائز اهمیّت است؛ یک جمله به ما تعلیم میدهند که خدمت آقا ابا عبداللّه الحسین (علیهالصّلاةوالسّلام) عرض کنیم. میفرماید که:
🏴 «يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ، إِنِّي أَتَقَرَّبُ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَى رَسُولِهِ، وَ إِلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ إِلَى فَاطِمَةَ وَ إِلَى الْحَسَنِ وَ إِلَيْكَ بِمُوَالاَتِكَ وَ بِالْبَرَاءَةِ مِمَّنْ قاتَلَكَ وَ نَصَبَ لَكَ الْحَرْبَ».
◾️یعنی ما از طریق موالاتِ شما، تقرّب میجوییم و خودمان را به خمسهی طیّبه نزدیک میکنیم.
◾️موالات یعنی چه؟
یعنی اهل ولایت باشیم.
#ولایت از دو عنصر تشکیل شده است.
◾️باید دو عنصر در روح انسان ایجاد شود و این را کسب کنیم تا اهل ولایت شویم.
◾️یک مسئله این است که با 🏴خاندان عصمت و طهارت علیهمالسّلام اهل محبّت باشیم.
محبّتِ 🏴خاندان عصمت و طهارت علیهمالسّلام را در دلمان ایجاد کنیم که همین محبّت، خیلی آثار و برکات دارد.
یکی از برکاتش را فقط عرض میکنم، اگر اهل محبّت اهلبیت عصمت و طهارت علیهمالسّلام باشیم، این محبّت را کسب کنیم و در دل خود وارد کنیم. این محبّتِ ما خالصانه باشد.
🏴 میفرماید: «مَنْ مَاتَ عَلَی حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ مَاتَ شَهِیداً»
کسی که بر حبّ خاندان عصمت و طهارت علیهمالسّلام از دنیا برود، یعنی تا لحظهی مرگ این محبّت را حفظ کند، که وقتی جان میدهد با این محبّت بمیرد، این شخص، شهید از دنیا رفته است.
◾️تمام فضائلی که برای شهدایی که در جنگ کشته میشوند و خداوند در دم پاکشان میکند و اهل بهشت میشوند و بدون حساب و کتاب وارد بهشت میشوند، به این شخصِ محبّ داده میشود.
◾️البتّه اگر بتواند این محبّت را حفظ کند و از دست ندهد. چون بعضیها همان لحظهی آخر، شیطان میآید از آنها میگیرد و به آنها خطاب میشود
🏴 «فَلْيَمُتْ يَهُودِيّاً أَوْ نَصْرَانِيّاً ».
یهودی یا نصرانی از دنیا برو، تو مسلمان، شیعه و محبّ نیستی.
◾️خیلی باید مراقب باشیم. این گوهر را در قلبمان حفظ کنیم و اجازه ندهیم آلوده شود.
◾️گوهر پاک و ارزشمندی که انسان را از فرش به عرش بالا میبرد. این محبّت یک اکسیر عظیم است، خیلی کارها میکند.
منتها گنج در اختیار ماست، خدا چه گنجی در قلب ما گذاشته و ما قدرش را نمیدانیم.
💠استاد حاج آقا زعفری زاده
-----------*✨🌹✨*----------
@Hamsaran_Beheshtii
-----------*✨🌹✨*-----------
همسران بهشتی
#درس_های_عاشورا ⚫️دو عنصر تشکیلدهندهی ولایت(١) امّا چند چیز که حائز اهمیّت است؛ یک جمله به ما ت
#درس_های_عاشورا
⚫️دو عنصر تشکیلدهندهی ولایت(٢)
شخصی خدمت 🏴مولاناامام صادق (علیهالصّلاةوالسّلام) آمد و اظهار فقر و تنگدستی کرد. آقا فرمودند: از چه مینالی؟ تو پولدار و ثروتمند هستی.
گفت: نه آقا، من خرج زن و فرزندم را ندارم بدهم.
آقا فرمودند: نه، تو خیلی غنی و دارا هستی.
گفت: آقا، من اجارهی منزلم را ندارم بدهم، میخواهند بیرونم کنند.
فرمودند: نه، تو خیلی ثروت داری.
گفت: چطور؟! بفرمایید من چه ثروتی دارم که نه خانه دارم و نه میتوانم خرج غذای زن و بچّه را بدهم!؟
🏴حضرت فرمودند: فکر کن اگر همهی دنیا را با ثروتهایش به تو بدهند، آیا حاضر هستی دست از #ولایت ما برداری؟
گفت: نه آقا، این چه حرفی است؟! ابدا.
🏴حضرت فرمودند: تو چیزی داری که با همهی ثروتهای دنیا قابل مقایسه نیست.
پس قدر بدانید.
#عاشورا که میشود، شما از صبح محزون هستید، اشکتان جاری است، لباس سیاه میپوشید و در مجالس عزاداری شرکت میکنید.
شما نیامدهاید، شما را آوردهاند.
این خواست مادرمان 🏴حضرت فاطمه زهرا سلاماللهعلیها بوده. ابتدای خلقت، شما را خریده.
شما را برای خودش انتخاب کرده.
🏴فرموده اگر همهی دنیا به ما بیتوجّهی کردند، اگر در مدینه دستهای علیِ مرا بستند و کشانکشان بردند، همهی نامردها ایستادند و نگاه کردند،
◾️یک تعدادی از فرزندان و محبّینِ من میآیند که آرام و قرار ندارند. مانند مادرِ بچّهمرده برای حسینِ من شیون میزنند.
این محبّت، هدیهی مادر است.
◾️این پیراهن سیاهی که تن خود کردی، مادر برایت خریده و تنت کرده است.
◾️چطور محرّم که میشود، با بچّهات به بازار میروی و میگویی: بابا دارد محرّم میشود، بیا پیراهن مشکی برایت بخرم.
قدر این محبّت را بدانیم. این محبّت، لطف خودشان بوده نه لطفِ ما، که منّت بگذاریم در جلسهی 🏴حضرت سیدالشهداء (علیهالصّلاةوالسّلام) آمدهایم!
خیلی لطف کردند در را باز کردند که ما آمدیم.
◾️حالا حالاها نمیفهمید چه ثروتی به حسابتان ریخته میشود. وقتی روز قیامت با آن عظمت و شکوه وارد شوید، میببینید هر قطره اشک، چقدر شما را آنجا بالا برده است.
◾️این یک عنصر از این ولایت است.
💠استاد حاج آقا زعفری زاده
-----------*✨🌹✨*----------
@Hamsaran_Beheshtii
-----------*✨🌹✨*-----------
5.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
با حسین(ع) روبرو خواهی شد!
چه مثل زهیر، از او فاصله بگیری؛
چه مثل حبیب به آغوشش بشتابی؛
و یا مثل حر راهش را ببندی و بعد به راهش درآیی!
او را خواهی دید. چه مقابلش شمشیر بکشی، چه جزو اصحاب آخرالزمانی اش باشی.
هر جانی را با نفس مطمئنه، دیداری هست؛
تو اما در حیات خود به این بیاندیش، که شهید کربلا را کجا و در چه حالی ملاقات خواهی کرد...
#روح_البقا❤️
-----------*✨🌹✨*----------
@Hamsaran_Beheshtii
-----------*✨🌹✨*-----------
نه خار مغیلان
نه سیلی نامحرمان
و نه گوش بی گوشواره
که فراق بابا
شد زخم دل نازک رقیه (س)...
دست به پهلو راه رفتن او ،
روضه ی مادر (س) را زنده می کند
بشکند دستی که
شکوفه ی حسین (ع) را
پرپر کرد...
گریه سر مطهر امام حسین در مصیبت حضرت رقیه صلوات الله علیهما
فاضل بسطامی رضوان الله علیه عالم بزرگ شیعه مینویسد:
طاهر بن عبد الله دمشقی میگوید: من ندیم آن لعين (یزید) بودم و اکثر شبها برای او صحبت میکردم و او را مشغول مینمودم. شبی نزد آن ملعون بودم و قدری هم از شب گذشته بود؛ به من گفت: ای طاهر! امشب وحشت بر من غالب است و قلبم در تپش افتاده و دلم از غصه و حزن پر شده. بسیار اندوه و غصه دارم که حال نشستن و صحبت کردن ندارم. بیا سر من را در دامن بگیر و از افعال ناشایسته و گذشته من صحبت نکن. طاهر میگوید: من سر نحس او را در دامن گرفتم. آن لعین به خواب رفت. سر نورانی سید الشهداء بی در آن وقت در طشت طلا در مقابل ما بود. چون ساعتی گذشت، دیدم که ناله پرده نشینان حرم محترم امام حسین علیها السلام از خرابه بلند شد. آن لعین در خواب؛ و من در اندوه بودم که این چه ظلم و ستم بود که یزید بدمآب به اولاد بو تراب نمود؟! به طرف طشت نظر کرده، دیدم که از چشمهای امام حسین علیه السلام اشک جاری شده است؛ تعجب کردم. پس دیدم آن سر انور به قدر چهار ذراع گویا بلند شد و لبهای مبارکش به حرکت آمده، و آواز اندوهناک و ضعیفی از آن دهان معجز بیان بلند شد که میگفت: خداوندا! اینان اولاد و جگر گوشه من هستند و اینها اصحاب مناند. طاهر میگوید: چون این حال را از آن حضرت مشاهده کردم، وحشت و دهشت بر من غلبه کرد؛ شروع به گریه کردن کردم. به بالای عمارت یزید آمدم که خرابه در پشت آن عمارت بود خیال میکردم شاید یکی از اهل بیت رسول خدا صلی الله علیه و آله فوت شده که مرگ او باعث این همه ناله و ندبه شده است. وقتی بالای قصر رسیدم، دیدم تمامی اهل بیت اطهار علیهم السلام طفل کوچکی را در میان گرفتهاند؛ و آن دختر خاک بر سر میریزد و با ناله و فغان میگوید: ای عمه، ای خواهر پدر بزرگوار من، کجا است پدر من؟ كجا است پدر من؟ آنها را صدا زدم و از ایشان پرسیدم که چه پیش آمده که باعث این همه ناله و گریه شده است؟ گفتند: ای مرد! طفل صغير سيد الشهدا پدرش را در خواب دیده؛ و الآن بیدار شده و از ما پدر خود را میخواهد. هر چه او را تسلی میدهیم، آرام نمیگیرد. طاهر گوید: بعد از مشاهده این حالتهای دردناک، پیش یزید برگشتم، دیدم آن بدبخت بیدار شده، به طرف آن سر، سر حسین بن علی علیهما السلام نگاه میکند. و از کثرت وحشت و دهشت و خوف و خشیت مانند برگ بید بر خود میلرزید. در آن اثنا سر اطهر آن مولا به طرف یزید متوجه شده، فرمود: ای پسر معاویه! من در حق تو چه بدی کرده بودم که تو با من این ستم و ظلم نمودی و اهل بیتم را در خرابه جا دادی؟! سپس سر مبارک شریف آن حضرت به سوی خداوند خبير و لطیف توجه نموده و گفت: خداوندا! از یزید به کیفر رفتاری که با من کرده و به من و اهل بیت من ظلم نموده، انتقام بگیر. وقتی یزید این را شنید، بدنش به لرزه درآمد و نزدیک بود که بندهایش از یکدیگر بگسلد. پس از من علت گریه اهل بیت علیهم السلام را پرسید و سر آن حضرت را به خرابه نزد آن صغيره فرستاد و گفت: سر را نزد آن صغيره بگذارید؛ شاید که با دیدن آن تسلی
یابد. ملازمان یزید سر حضرت سید الشهداء علیه السلام را برداشته، به در خرابه آمدند. چون اهل بیت دانستند که سر امام حسین علیه السلام را آوردهاند، همگی به استقبال آن سر شتافتند و سر امام حسین علیه السلام را از ایشان گرفته و اساس ماتم را از سر گرفتند. به ویژه زینب کبری علیها السلام که پروانهوار به دور آن شمع محفل نبوت میگردیدند. پس چون نظر آن صغيره بر سر مبارک افتاد، پرسید: این سر چیست؟! گفتند: این سر مبارک پدر تو است. پس آن مظلومه آن سر مبارک را از طشت برداشت و در بر گرفت و شروع به گریستن نمود و گفت: پدر جان! کاش من فدای تو میشدم! کاش قبل از امروز کور و نابینا بودم! و کاش میمردم و در زیر خاک بودم و نمیدیدم محاسن مبارک تو به خون خضاب شده است! پس این مظلومه دهان خود را بر دهان پدر بزرگوار خود گذاشت و آنقدر گریست که بیهوش شد. چون اهل بیت علیهم السلام آن صغيره را حرکت دادند، دیدند که روح مقدسش از دنيا مفارقت کرده و در آشیان قدس در کنار جدهاش فاطمه زهرا علیها السلام آرمیده است. چون آن بیکسان این وضع را دیدند، صدا به گریه و زاری بلند کردند و دوباره عزای غم و زاری برپا نمودند.
📚 بکاء الحسین، صفحه ۳۵۴-۳۵۷، چاپ انتشارات طوبای محبت
-----------*✨🌹✨*----------
@Hamsaran_Beheshtii
-----------*✨🌹✨*-----------
هدایت شده از درراه بندگی
🖼 عکس نوشته | خرابه کجا و رقیه کجا...
#تسلیت_شهادت_سه_ساله_امام_حسین
-----------*✨🌹✨*----------
@darrahbandgi
-----------*✨🌹✨*-----------
هدایت شده از درراه بندگی
4_5834581478113019251.mp3
22.41M
امشب بآیــــد بمیــریم...
#سہسآلہےاربآب😔
-----------*✨🌹✨*----------
@darrahbandgi
-----------*✨🌹✨*-----------