eitaa logo
حنیفا
212 دنبال‌کننده
426 عکس
210 ویدیو
5 فایل
کنجی از ذهن ِمجنون گشته ِنوکر ِعلی، با عطر ِقلم و نویسندگی :))) کپی ؟ حلال ِحلال ارتباط با ادمین: @Hanifa_602 اهل گمنام حرف زدنی بفرما: https://daigo.ir/secret/9345738092
مشاهده در ایتا
دانلود
شب ِدهم ِمحرم: [ عاشورا ] عالم در سکوت، ملائکه گریان، آسمان، گلگون گشته، خورشید، تابان و رخشان، حسین، در هجوم گرگان، زینب برسرزنان، ایستاده بر تل، برهوت کربلا، میزبان عاشورا، و مادری قدخمیده، میهمان گودال... . آستین‌های شمر، بالا رفتند. خنجر در دستانش خودنمایی می‌کرد. پرید بر سینه‌ی امامش. سر را برگرداند، آخر تحمل نگاه حسین را نداشت... خنجر را بر گردن گذاشت، کشید، نبرید... زد، نبرید... داد زد، نبرید... تکبیر گفت... نبرید... دوازده بار تکبیر گفت و خنجر کنُد، آخر برید... تا دلش خواست برید... سر برادر را برید، در برابر خواهر، زیر نگاه رقیه... . زینب فریاد می‌زد و بر سر و رویش، دست می‌انداخت، نگاهی کرد به پیکر بی‌جان حسین: جان زینب! تنت زیر سم تازه نعل شده‌‌ی اسب حرامیان چه می‌کرد؟ سینه‌ات زیر پای حرام‌زاده چه می‌کرد؟ خنجر بر گلوی متبرک به بوسه‌ی جدم چه می‌کرد؟ بدنت در هجوم نیزه‌ها و شمشیرها، سنگ‌ها و لگدها و عصای ریش سپیدان چه می‌کرد؟ ذوالجناح بدون سوارش، سرگردان در بیابان چه می‌کرد؟ مگر فریاد ولدیِ مادرم را نشنیدند؟ مگر فریاد العطشت را نشنیدند؟ نگفتند حالا که غم برادر و جوان و طفل دیده، کمی رحم کنیم؟ نگفتند حالا که بی‌‌یار و غریب گیرش آورده‌ایم، کمی آهسته‌تر بزنیم؟ هرچه توانستند زدند... با هرچه توانستند قطعه قطعه‌ات کردند.. هرچه بود را بر حلال‌زاده‌ ترین بشر، حرام کردند... [عذاب کردنت... منع آب کردنت... شبیه گندم ری آسیاب کردنت...] . و سلام بر کربلا! سلام بر خاکی که جوارح معصومی در آن حل شده و با خون حسین، سیراب شده است. و سلام بر حسین! سلام بر رگ‌های خونین! سلام بر میهمان ذبح شده‌ی کوفه! سلام بر سر برافراشته شده بر نیزه‌ی جهل! . تمام شد.. عرش را بر زمین انداختند با هزاران ذکر و تکبیر و صلوات... تمام کربلا، در خون و تلاطم، و پر از هلهله‌ی‌ گرگان، ریگ‌های بیابان، آغشته به خون، پیکر،‌زیر آفتاب و روی خاک سوزان، سرها، بالا رفته بر نیزه، خیمه‌ها، در فوران آتش، یتیمان، زانوی غم در بغل گرفته، گوشواره‌های خونین در دست حرامیان، و زینبی که دیر فهمید انگشتر برای انگشت حسین تنگ بود...
-
حنیفا
-
دوازدهم محرم: [ امام سجاد ] تاریخ را که ورق زنی، در بین مظلومان تاریخ، نام علی ابن حسین را خواهی دید. مولایی که حسرت یاری پدر، برادر و پسرعمو را تا ابد در قلب خود داشت. آقایی که هروقت طفلی رضیع می‌دید، بی‌اختیار اشک از دو دیده‌اش جاری می‌شد. آب بر لب خشکش می‌نشست، به یاد دولب عطشان حسین، خون می‌گریست. خاطرات کربلا، گویی با او عجین شده بودند... نه سحرگاه، و نه شبانگاه، قلب مصیبت‌دیده‌اش را رها نمی‌کردند. گلوی پاره‌ی اصغر، تکه‌ تکه‌ی اکبر، دو دست بریده‌ی عمو، سرهای برافراشته شده بر نیزه، و پیکرهای در خون غلتیده و استخوان شکسته... اما این‌ها هم نه... معجر زینب را چه بگوید؟ بی گوشوارگی ِسکینه را چه گوید؟ دست در دست ِملک‌الموت گذاشتن ِرقیه در آغوش سر پدر را چه گوید؟ از آن بازار نفرین شده و خرابه‌ی شام... از چوب یزید بر دندان پدر، از عمامه‌ی سوخته بر سر، از هلهله و شادی مردم در جهل فرورفته، از اسم کافر و خارجی بر اهل رسول زدن چه گوید؟! و چه داستانی نهفته‌ست در الشام و الشام و الشام...
-
حنیفا
-
چهار دست بالا رفت و تاریخ را ساخت...!
-
حنیفا
-
السلام علیک یا وارث علی المرتضی...!
-
حنیفا
-
دارم دلشوره‌ی اربعینو... یعنی می‌بینم اون سرزمینو...؟
-
حنیفا
-
و عباس قلب ِامیرالمومنین است...!