حنیفا
-
خدا امضا زد خوشبختی ما را به نام محمد؛
زیباترین رخ را بر بوم دنیا کشید؛
و حبیب و محمد خود را برایمان فرستاد.
تا باشد امینی برای مکه،
سراج منیری برای ما،
و رحمتی برای عالم.
باشد نگین رسالت و
خاتم الانبیا.
.
آمدی تا بگویی،
که هنوز خدایی هست، وسیعتر از دریا و مهربانتر از تصور؛
هنوز کلامی هست که تسکیندهنده دلهای خدشهدارمان باشد.
آمدی که روزی دستان برادرت را به فراز آسمان بگیری و
سروری علی را به تمام عالم برسانی.
ای مبشر و منذر جهانیان،
قدومت چه مبارک بود برایمان...!
.
من شیعهام،
همان شیعهای که از قالالصادقها پند گرفته؛
دل به دل صادق داده و
مسیر جعفری را پیموده.
مسیر همانی که دست انسانی را که در باتلاق دنیا فرورفته گرفت،
راه را نشانش داد، راه حقیقت را، راه علی را.
و همان شیعه،
عهد میبندد،
که روزی دست بر سینه،
روبروی گنبد سبز بقیع،
سلامی را به سوی غریب ششم روانه کند و
بغض گلویش جلوی ضریح بشکند.
#نوشته_قلبم
حنیفا
-
سلام آقای مهربان من،
سلام پدر عزیز من،
گرچه زبانم عاجز است از وصف مهربانیهایتان،
میدانم بابا، میدانم با تکتک گناهانم قطرهقطره اشک را بر چهرهتان جاری ساختم،
میدانم روزهایم را بی یادتان سپری کردم،
ولی خوب میدانم که این انسان بیچاره، بی شما دوام نمیآورد.
قلبش عاشق شماست،
ولی... گاهی فراموشتان میکند.
میدانم، میدانم که شما هروقت به یادتان نبودم، چگونه دست لطف بر سر من کشیدید،
با دعای پدرانهتان، مراقبم بودید،
با تب من، تب کردید،
با غم من، غمگین شدید،
با شادی من، شاد شدید،
به فکرتان نبودم، ولی به فکرم بودید.
عالم را زیر و رو کنم، هیچ پدری را به خوبی شما پیدا نمیکنم، نکردم و نخواهم کرد.
شما، تنها دلیل نفس کشیدن من،
تپش قلب من و
زنده بودن من هستید،
شما تمام زندگی من هستید، بابا.
#مشق_جمعه