دنیا هم روزای غمگین داره @hanifa_110

هم روزای خوب و شیرین داره @hanifa_110

آره راست میگن قدیمی هامون زندگی بالا و پایین داره خسته نشو طاقت بیار که عمر این سختی‌ها کوتاهه @hanifa_110

فاطمه داشت به روزای شیرین و تلخ و زندگی‌اش فکر می‌کرد یادش افتاد هم اون روزهایی که از شادی لبخندش جمع نمی‌شد گذشته هم اون روزهایی که از ناراحتی شب‌ها خوابش نمی‌برده @hanifa_110

📍کانال دخترانه‌ی حنیفا👌 دورهمی‌ها 😋 🎒🧣اردوها 🥇مسابقات ✨ و کلی برنامه که مخصوص دختران کرجیه بسم الله شماهم عضو بشید @hanifa_110

بریم سراغ ادامه اش...

سارا وقتی رسید که سالن پر بود و جایی برای نشستن نبود همینطور که داشت چشم می‌چرخاند به امید یک جای خالی برای نشستن یکی از خادم‌های مهربون سمتش آمد و گفت: عزیزم خیلی خوش‌ اومدی، متاسفانه صندلی‌ها پر شده و جا برای نشستن نیست، میتونی روی زمین بشینی @hanifa_110

برای نشستن روی زمین دو دل بود آخه رنگ لباسش روشن بود و می‌ترسید که کثیف بشه @hanifa_110

به خودش تشر زد: حقته سارا خانم، می‌خواستی زودتر بیای که الان مجبور نباشی رو زمین بشینی😒 @hanifa_110

وقتی جمعیتی که زمین نشسته بودند را دید، فهمید فقط او نیست که جا گیرش نیومده😅 @hanifa_110

گروه سرود دختران همسایه وارد شدند داخل سالن کمی همهمه بود ناگهان صدای انفجار بمب پیچید😧 سکوت عجیبی سالن را فرا گرفت😶 دختران همسایه از غم‌هاشون گفتند😔 از بلاهایی که این سال‌ها آمریکا سرشون آورده بود... از مرگ‌های فراوان عزیزان‌شون بخاطر عدم امنیت💔 از اجبار ترک وطن، برای حفظ جان😓 @hanifa_110

سارا هیچگاه از این دید به قضیه نگاه نکرده بود👀 به راستی آزادی‌ای که می‌خواستند برای ما به ارمغان بیاورند، شبیه آزادی افغانستان بود یا...🤔 @hanifa_110