eitaa logo
حرف آخر • حکایت و پند •
76.9هزار دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
2.3هزار ویدیو
0 فایل
تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران 🇮🇷 -سخنان پر مفهوم بزرگان ایران و جهان -حکایت های جالب و آموزنده تعرفه تبلیغات 👇 https://eitaa.com/joinchat/1314784094C8c098d28af
مشاهده در ایتا
دانلود
18.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
وقتی خدا بخواد روزی بده اینجوری میده... @Harf_Akhaar ‌‎‎‌‎‎‎‌‎‌‎
میدونی فرق اینکه یه نفر رو با اسلحه بکشی تا اینکه بخوای با کلمات بکشی چیه؟ اسلحه رو که گذاشتی رو سر یکی شلیک کردی یه بار میمیره ولی یه حرف یه جمله میتونه بار ها بارها آدم رو بزنه زمین و بکشه از درون خورد کنه استفاده از کلمات برای نابود کردن آدما ته بی رحمیه @Harf_Akhaar
📗داستان خیانت به همسر ( یار زیبا و یاور زیبا) موقعی که تازه جوان شدم و خیال ازدواج به سرم زد مادرم اصرار داشت با دختر باایمان و باحجابی ازدواج کنم که تا آخر عمر یار و یاورم باشد. با همین معیارها هر دختری را که از همسایه و فامیل می‌شناخت به من پیشنهاد داد اما متاسفانه من تنها به دنبال یاری زیبا بودم. مدتی گذشت و کسی که به دنبالش می‌گشتم را یک روز توی خیابان دیدم و در یک نگاه عاشقش شدم. تعقیبش کردم و خانه‌اش را پیدا کردم. ما زیر یک سقف رفتیم. همسرم زیبا بود اما نه باحجاب بود و نه باایمان. عاشق او بودم و هرکاری برایش می‌کردم. وقتی گفت باید خانه‌مان در محله‌های بالاشهر باشد قبول کردم. گفت می‌خواهم درس بخوانم، قبول کردم و تلاش کردم تا به راحتی به تحصیل بپردازد. حتی موتورم را دادم و برای همسرم ماشین خریدم. روزها همین طور سپری شدند ولی او هر روز بیش‌تر تغییر می‌کرد. او دیگر بهانه‌گیر شده بود و به هر دلیلی با من قهر می‌کرد. مشغولیتش با موبایلش بود و من هم انتظار می‌کشیدم دوباره همان همسر خودم شود اما یک شب روبرویم نشست و از طلاق توافقی گفت که بعدا مشخص شد به خاطر عشق‌اش به هم کلاسی‌اش این درخواست را کرده است. می‌گفت به درد هم نمی‌خوریم. من را بی‌سواد و لاغر می‌دانست. من هم طبیعتا مخالفت کردم. حتی غرور مردانه‌ام را له کردم و به او التماس کردم. به خاطر بچه‌مان و خودم به او التماس کردم که حرف از جدایی‌مان نزند اما او ناراحت شد و بعد از اینکه به من سیلی زد، رفت و … حالا معلوم شد که مادر می‌خواست چه بگوید. یار باید یاور باشد او فقط مدتی یار زیبای من بود نه یاور من و حالا می‌خواهد یار دیگری شود. @Harf_Akhaar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹درخواست کمک فوری برای تامین هزینه ۲۰تن میوه برای شیعیان بی پناه سوریه 🔻تصاویری به یادماندنی از تهیه ۲۰ تُن میوه به ارزش بیش از ۱۰هزار دلار و توزیع بین پناهجویان شیعه سوریه؛ برای ادامه کمک‌ها یاعلی بگید کمک‌های خود به مردم سوریه، لبنان و امور اجتماعی مربوطه را به شماره کارت زیر واریز کنید👇👇 🔻
6037997750004344
بنام: «جبهه جهانی شباب المقاومة» کانال رسمی شباب المقاومة👇 https://eitaa.com/joinchat/3545694224Ccf85b685fb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نقطه ای که آدم دست از تلاش برا آدمایی که قدرشو نمیدونن برمیداره!! یه شروع خوب برا دوباره دوست داشتن خودشه!! ممکنه اولش سخت باشه ولی در ادامه قشنگه ... @Harf_Akhaar
از زخم‌هایی که زندگی بر تنت خراش می‌اندازد شکایت نکن بعضی زخم‌ها را باید درمان کنی تا بتونی به راهت ادمه بدی! ولی .... بعضی زخم‌ها باید باقی بمونه تا هیچ وقت راهت روگم نکنی! @Harf_Akhaar
📗داستان درخت مقدس در میان بنی اسرائیل عابدی بود. وی را گفتند:« فلان جا درختی است و قومی آن را می پرستند» عابد خشمگین شد، برخاست و تبر بر دوش نهاد تا آن درخت را برکند. ابلیس به صورت پیری ظاهر الصلاح، بر مسیر او مجسم شد، و گفت:« ای عابد، برگرد و به عبادت خود مشغول باش!» عابد گفت:« نه، بریدن درخت اولویت دارد» مشاجره بالا گرفت و درگیر شدند. عابد بر ابلیس غالب آمد و وی را بر زمین کوفت و بر سینه اش نشست. ابلیس در این میان گفت: «دست بدار تا سخنی بگویم، تو که پیامبر نیستی و خدا بر این کار تو را مامور ننموده است، به خانه برگرد، تا هر روز دو دینار زیر بالش تو نهم؛ با یکی معاش کن و دیگری را انفاق نما و این بهتر و صوابتر از کندن آن درخت است»؛ عابد با خود گفت :« راست می گوید، یکی از آن به صدقه دهم و آن دیگر هم به معاش صرف کنم» و برگشت. بامداد دیگر روز، دو دینار دید و بر گرفت. روز دوم دو دینار دید و برگرفت. روز سوم هیچ نبود. خشمگین شد و تبر برگرفت. باز در همان نقطه، ابلیس پیش آمد و گفت:«کجا؟» عابد گفت:«تا آن درخت برکنم»؛ گفت«دروغ است، به خدا هرگز نتوانی کند» در جنگ آمدند. ابلیس عابد را بیفکند چون گنجشکی در دست! عابد گفت: « دست بدار تا برگردم. اما بگو چرا بار اول بر تو پیروز آمدم و اینک، در چنگ تو حقیر شدم؟» ابلیس گفت:« آن وقت تو برای خدا خشمگین بودی و خدا مرا مسخر تو کرد، که هرکس کار برای خدا کند، مرا بر او غلبه نباشد؛ ولی این بار برای دنیا و دینار خشمگین شدی، پس مغلوب من گشتی» @Harf_Akhaar
عزیزِ من؛ یادت باشه وقتی به چیزی که می‌خوای می‌رسی، پاداش خداست؛ و وقتی به چیزی که می‌خوای نمی‌رسی، محافظت خداست🤍 @Harf_Akhaar
ـ🌱🌱🌱 صدقه همیشه پول و مال نیست تـبسم کردن به مردم صدقه است سخن خـوب گفتن صدقه است مهربانی صدقه است مهربان باشیم  و خوش اخلاق🤍 @Harf_Akhaar
از میان دو واژه انسان و انسانیت اولی درمیان کوچه ها و دومی در لابلای کتابها سرگردان است... @Harf_Akhaar
🔴 کسی که بلغمی بشه : 🔺اول دچار مشکلات گوارشی میشه بعد شکمش بزرگ میشه و هیکلش بهم میخوره ، روز به روز بی انرژی‌تر میشه و دائما خسته است 🔺همچنین دچار مشکلات جسمی و یبوست خلط پشت حلق و کبد چرب و مشکلات خواب و اعصاب میشه 🔺عزیزانی که این مشکلات رو دارن یا میخوان بدونن مزاج بدنشون چیه روی لینک زیر بزنن فرم مشاوره مزاج شناسی رو پر کنید و دریافت کنید 👇‌👇‌👇‌ https://formafzar.com/form/d0fq9 https://formafzar.com/form/d0fq9 .
حقیقت اینه که بعضی از آدما کاری که براشون میکنی رو دوست دارن نه تورو... @Harf_Akhaar
ـ🌱🌱🌱 یادمان باشد به دل کوزه ی آب، که بدان سنگ شکست بستی از روی محبّت بزنیم! تا اگر آب در آن سینه ی پاکش ریزند آبرویش نرود! یادمان باشد فردا حتما، ناز گل را بکشیم حق به شب بو بدهیم و نخندیم دیگر به ترکهای دل هر گلدان! و به انگشت نخی خواهیم بست، تا فراموش نگردد فردا زندگی شیرین است! زندگی باید کرد @Harf_Akhaar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🤍🤍🤍🤍🤍🤍 تنهایی‌تان را با کسی قسمت کنید که سال‌ها بعد شما را همین گونه که هستید دوست بدارد با موی سپیدتان، شیـار زیر چشمتـان و لرزش دستهایتان... @Harf_Akhaar
📗داستان کوتاه ▫️معلمی از دانش آموزان خواست تا عجایب هفتگانه جهان را بنویسند، دانش آموزان شروع به نوشتن کردند. معلم نوشته های آن ها را جمع آوری کرد، با آن که همه جواب ها یکی نبودند اما بیشتر دانش آموزان به موارد زیر اشاره کرده بودند . اهرام مصر، تاج محل، کانال پاناما، دیوار بزرگ چین و .... در میان نوشته ها کاغذ سفیدی نیز به چشم می خورد ، معلم پرسید: این کاغذ سفید مال چه کسی است؟ یکی از دانش آموزان دست خود را بالا برد. معلم پرسید : دخترم چرا چیزی ننوشتی؟ دخترک جواب داد : عجایب موجود در جهان خیلی زیاد هستند ،و من نمی توانم تصمیم بگیرم که کدام را بنویسم. معلم گفت : بسیار خوب، هر چه در ذهنت است به من بگو، شاید بتوانم کمکت کنم . در این هنگام دخترک مکثی کرده و گفت :به نظر من عجایب هفتگانه جهان عبارتند از....لمس کردن، چشیدن، دیدن، شنیدن، احساس کردن، خندیدن و عشق ورزیدن . ▪️پس از شنیدن سخنان دخترک، کلاس در سکوتی محض فرو رفت . اکنون تازه همه به حقیقتی مهم آگاه شده بودند ، آری ،عجایب واقعی همین نعمت هایی هستند که ما ، آن ها را ساده و معمولی می انگاریم @Harf_Akhaar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ترس‌های ما ↹ خـدا مشکلات ما ↹ خـدا نگرانی‌های ما ↹ خـدا همه چیز ما ↹ خـدا پس غصه نخور خـدا با ماست 🤍🌱 🌱خدایا_شکرت 🌱 @Harf_Akhaar
🌱🌱🌱 👈🏻از رحمت الهی ناامید نشوید اینقدر به درگاهی الهی بزنید تا در باز شود...😉 ▫️ميان آرزوی تو و معجزه خداوند، ديواري است به نام . پس اگر دوست داري به آرزويت برسي با تمام وجود به او اعتماد کن.👌🏻✅ ▪️هيچ کودکی نگران وعده بعدی غذايش نيست ! زيرا به مهربانی مادرش ايمان دارد. 🙂 ▫️ اي کاش ايمانی از جنس کودکانه داشته باشيم به خدا... رحمت خدا ممکن است کمی تأخیر داشته باشد امّا حتمی است😍👌🏻 @Harf_Akhaar
هیچ وقت با دل مهربونا بازی نکنید چون نمی تونن انتقام بگیرن ،نه دلشون میاد،نه راهشو بلدن اونجاست که خدا دست به کار میشه....💔 مواظب_باشیم اللهم_عجل_الولیک_الفرج @Harf_Akhaar
شروع به نماز شب ولو به اختصار که اگر هنوز آن را شروع نکرده از بستر برخیزد و دو رکعت نماز شفع و يك رکعت نماز وتر به جا آورد اگر برای او سخت است میتواند قبل از خواب نماز شفع و وتر را به جا آورد اگر بيدار نشد میتواند قضای نماز شب را فردای آن سحر به جا آورد كه از ديدگاه اهل بيت عليهم‌السّلام اين‌گونه كه قضا به جا آورد موجب ميشود كه شخص نماز شب‌خوان بشود. دســـتـــورخـــوانـــدن نـــمـــاز شـــب ⬇️نماز شب يازده‌ ركعت است 1️⃣ چهار تا دو ركعت (مثل نماز صبح) به نيت نماز شب 2️⃣يك نماز دو ركعت به نيت نماز شَفْعْ 👇 ركعت اول ⇦ حمد+ توحید + ناس ركعت دوم ⇦حمد+توحید + فلق ‎ 3️⃣ يك نماز يك ركعتي به نيت نماز وَتْر 👇 حمد + 3 توحید + 1 فلق + 1 ناس ⇦ در قنوت: خواندن كامل قنوت + در حاليكه دست چپ به قنوت و در دست راست تسبیح است👇 ❶ 40 نفر را دعا کنید ( اَللّهُمَّ اِغْفِر........ اسم یکی از آشنایانتان و در آخر بگوييد *( اَللّهُمَّ اِغْفِر لِلْمومِنينَ وَ اَلْمومِناتْ وَ اَلْمُسلِمينَ وَ اَلْمُسلِماتْ )* ❷ 70 بار 👇 *اَسْتَغْفِرُ اللهَ رَبي وَ اَتُوبُ اِلَيه* ❸ 7 بار 👇 * هذا مَقامُ الْعائِذِ بِكَ مِنَ اَلْنار* ❹ 300 مرتبه👇 * اَلْعَفو* ❺1 بار 👇 *رَبّ اغْفِرْلى وَ ارْحَمْنى وَ تُبْ عَلىََّ اِنَّكَ اَنْتَ التّوابُ اَلْغَفُورُ الرّحيم* ❻بعد از سلام نماز *تسبيحات فاطمة زهرا فضیلت نمازهاے شفع و وتر بیشتر از هشت رڪعتیہ ڪہ بہ نیت نماز شب خواندہ میشہ. مے تونید فقط بہ نماز شفع و وتر اڪتفا ڪنید و هشت رڪعت نماز شبو نخونید. اگر وقت براے نماز شب، ڪم باشہ مے تونید فقط نماز وتر بخونید @Harf_Akhaar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌙خدایا 🌱در این شب زیبای زمستانی 🌙خانواده، دوستان 🌱و عزیزانم را عاشقـانه 🌙به تو می سپـارم 🌱پناهشان باش 🌙ڪه آغوشی امن تر 🌱از تو سراغ ندارم 🤍شبتون زیبـا 🤍 @Harf_Akhaar
🌼🤍🌼🤍🌼🤍 🌱ســلام ☕️صبحتون باطراوت 🌱یکشنبه تون پراز آرامش ☕️الهی امروز چشماتون پراز 🌱برق شادی باشه ☕️الهی خیر و برکت تو 🌱زندگیتون چند برابر بشه ☕️و آسمون دلتون آفتابی 🌱و لبتون خندان باشه 🤍روزتون شاد در کنار عزیزانتون 🤍 @Harf_Akhaar
دقیقا❤ *دلی که پاک باشد با نصیحت یک خدمتکار به راه می‌آید...*♥️ به کسی گفتند: آغاز توبه‌ات چگونه بود؟ گفت: «خواستم یکی از غلامانم را بزنم... *او گفت: به یاد شبی بیفت که صبحش قیامت است!»* 🤍صبح تان پراز نور الهی باد خوبان🤍 @Harf_Akhaar
. عشق یعنی لایق مریم شدن عشق یعنی با خدا هم دم شدن🌱 عشق یعنی جام لبریز از شراب عشق یعنی تشنگی یعنی سراب🌱 عشق یعنی خواستن و له له زدن عشق یعنی سوختن و پر پر زدن🌱 عشق یعنی سال های عمر سخت عشق یعنی زهر شیرین ،بخت تلخ🌱 عشق یعنی با " خدا یا " ساختن عشق یعنی چون همیشه باختن🌱 عشق یعنی حسرت شب های گرم عشق یعنی یاد یک رویای نرم🌱 عشق یعنی یک بیابان خاطره عشق یعنی چهار دیوار بدون پنجره🌱 عشق یعنی گفتنی با گوش کر عشق یعنی دیدنی با چشم کور.🌱 @Harf_Akhaar
صداقت هديه ى گرانبهايى ست از آدمهاى كم ارزش انتظارش را نداشته باش @Harf_Akhaar
🗒توصیه هایی از مولانا که دیدگاهت به زندگی رو متحول میکنه : 🌼هر زمان که احساس تنهایی کردی به خودت یادآور شو که خداوند همه رو از تو دور کرده تا فقط تو باشی و او..🤍 🌼به کلمات قدرت ببخش،نه به صدات!بارانه که باعث رشد گل ها میشه نه طوفان. 🌼کار تو این نیست که دنبال عشق باشی!کار تو اینه که موانع درون خودت که در برابر عشق سد شده اند رو پیدا کنی. 🌼 هنر دونستن اینه که بدونی چه چیزهایی رو نادیده بگیری. 🌼 در پوشیدن خطای دیگران شب باش!در فروتنی زمین باش،و در مهر و دوستی خورشید باش. 🌼 دیروز باهوش بودم و میخواستم دنیارو تغییر بدم،امروز خردمند هستم پس میخوام خودمو تغییر بدم. 🌼همواره به یاد داشته باش تو شجاع تر از چیزی هستی که باور داری. @Harf_Akhaar
📗ضرب المثل ماستشو کیسه کرد ▫️در زمان پادشاهی مظفرالدین‌شاه قاجار، اداره‌ی شهر تهران را به فردی نظامی به‌نام «مختارالسلطنه» سپرده بودند. مختارالسلطنه مرد بی‌گذشت و سختگیری بود. اَخم و تَخم می‌کرد و سر سازگاری با بازاری‌ها را نداشت. اگر هم می‌شنید دکان‌داری یا بازرگانی گران‌فروشی کرده است، دمار از روزگارش درمی‌آورد. دیگران هم از دست سختگیری‌های او حال و روز خوشی نداشتند. گفته شده است که یک بار دستور داد چند گدای تهرانی را که به بساط کاسبی ناخنک زده بودند، به درخت ببندند. با این همه حاکم باتدبیر و کاردانی بود. بسیاری از خیابان‌های تهران را سنگ‌چین کرد و چاه‌های کوچکی کَند تا آب باران خیابان‌ها را انباشته نکند. کارهای دیگری هم انجام داد که به سود تهرانی‌ها و شهر تهران بود. ▪️پیش از سپردن کارها به مختارالسلطنه، برخی لبنیات فروش‌ها و خوارباری‌ها هر کار دلشان می‌خواست می‌کردند و تا آنجا که تیغشان می‌بُرید بهای کالاها را بالا می‌بردند. مختارالسلطنه به این اوضاع بلبشو پایان داد و بهای کالاها را ثابت نگه‌داشت، تا آنکه یک روز به او خبر دادند که ماست‌فروش‌های بازار بهای ماست را گران کرده‌اند. مختارالسلطنه چند مامور را فرستاد که سر و گوشی آب بدهند و خط و نشانی بکِشند. آن‌ها رفتند و دست از پا درازتر برگشتند. ماست‌فروش‌ها گوش به اُلدروم بُلدروم ماموران ندادند و ککشان هم نگزید. مختارالسلطنه چاره را در این دید که خود پاشنه‌ی کفشش را بالا بکشد و به سراغ آن‌ها برود ▫️حاکم تهران، با لباسی مبدل به یکی از دکان‌های ماست‌فروشی بازار تهران رفت و ماست خواست. فروشنده پرسید: «چه جور ماستی می‌خواهی؟ ماست مختارالسلطنه یا ماست معمولی؟». مختارالسلطنه شگفت‌زده پرسید: «ماست مختارالسلطنه کدام است؟» فروشنده گفت: «ماست مختارالسلطنه همان دوغِ دَم در است که نیمش آب است. شُل است و مزه‌ی آب می‌دهد. اما ماست معمولی سفت و چرب است. آب هم تُوی آن نریخته‌ایم، البته قیمتش گران است. خیلی گران‌تر از ماست مختارالسلطنه». مختارالسلطنه پرسید: «مردم بیچاره ماست آبکی را چه جور می‌خورند؟». فروشنده پوزخند زد و گفت: «ماست را می‌ریزند درون کیسه و آویزانش می‌کنند. یک مدت که بماند آب کیسه خالی می‌شود و ماستش را می‌خورند. به همین سادگی!». ▪️مختارالسلطنه که از خشم و عصبانیت می‌لرزید، با فریاد گفت: «ماست مختارالسلطنه‌ای نشانت بدهم که حظ کنی!» سپس به آدم‌های همراهش که کمی دورتر ایستاده بودند و ماجرا را نگاه می‌کردند، دستور داد ماست‌فروش را جلوی مغازه‌اش آویزان کنند و تغار دوغ را درون دو لنگه‌ی شلوارش بریزند و شلوار را از بالا به مچ پا، ببندند. مختارالسلطنه گفت: «آنقدر این شکلی بمان تا آب ماست از شلوارت بریزد و دیگر جرات نکنی آب تُوی ماست مردم بریزی»! چیزی زمان نبُرد که خبر آویزان کردن ماست‌فروش به گوش بازاری‌ها و دکان‌دارهای سراسر تهران رسید. آن‌ها که مختارالسلطنه را خوب می‌شناختند و می‌دانستند با کسی شوخی ندارد، ماست‌ها را کیسه کردند و آبش را گرفتند تا از خشم حاکم تهران در امان بمانند. از آن روز به این‌سو، زبانزد «ماست‌ها را کیسه کردن» در میان تهرانی‌ها رواج گرفت. @Harf_Akhaar
🌱🌱🌱 آدمیزاد سختِشه که بگه "به مَن توجه کن". برایِ همین قیل و قال راه میندازه، عصَبی میشه، داد میزنه، قهر میکنه، با خودِش و زَمین و زمان لَج میکنه، برایِ اینکه به چِشم بیاد، برایِ اینکه دیده شه... تو فقط میبینی که چِشماشو میبَنده و داد میزنه و هیچی نِمیشنوه؛ اون داره میپَره و دستاشو تِکون میده و میگه "هی، من اینجام، ببین مَنو!" داره میگه "به من توجه کن” و میدونی چقَدر درموندَست این جمله؟ سراسَر اِستیصاله و اگه به زبون بیاد؛ دیگه گفتن و نگفتنِش، فَرقی نداره... @Harf_Akhaar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ـ🌱🌱🌱 یک جوهر روشن است جان من و تو آگه نشود کس ز نهان من و تو ای دوست میان من و تو فرقی نیست حیفیم من و تو در میان من و تو.. (منو و تویی در میان ما نباشه بهتره)   همام_تبریزی 🌱رشید_کاکاوند🌱 @Harf_Akhaar
نسبت به بعضی حرفایی که می‌شنوی بی‌تفاوت باش شاید از دهانی بیرون اومده که اصالت نداره...! @Harf_Akhaar