#جهانگیری :« #دولت واقعا تنهاست.تلاطم اقتصادی فعلی راهکاری نداردکه اقتصاددانان آنراپیدا کنند.»
اگر بارأی۲۴میلیونی،حمایت حضرت آقا، قوا ونهادها تنهائید تنها علتش عملکردتان است.راهکار:عزم و اقدام،مبارزه بامفاسد،دلکندن ازغرب وتکیه به ظرفیتهای داخلی وپیرامونی
شمامرد این میدان نیستید!
❗🔰❗🔰❗🔰❗🔰❗🔰
شبكهءتحليلى
@Enghellabyion
🔴💥نامگذاری سال ۹۸از سوی حضرت آقا بعنوان *#سال_رونق_تولید*تبریک عرض مینماییم.
❗🔰❗🔰❗🔰❗🔰❗🔰
شبكهءتحليلى/سياسى #جبهه_حزب_الله
@Enghellabyion
۴ فاز جدید #پارس_جنوبی آخرین پروژهای بود که روحانی در سال ۹۷ افتتاح کرد.
اگر پروژههای قرارگاه خاتم الانبیاء #سپاه ، بنیاد مستضعفان، بنیاد برکت ستاد اجرایی و دیگر نهادهای انقلاب نبود، #روحانی و وزرایش چه طرحهایی را افتتاح میکردند؟ و عجیب اینکه به این نهادها حمله هم می کنند؟!
❗🔰❗🔰❗🔰❗🔰❗🔰
شبكهءتحليلى/سياسى #جبهه_حزب_الله
@Enghellabyion
مبارک بادت (گفت و شنود)
گفت: آقای روحانی گفته است؛ هرچه لعنت دارید بر آمریکا، صهیونیستها و ارتجاع منطقه بفرستید.
گفتم: هزاران آفرین، صد بارک الله.
گفت: آقای صالحی هم گفته است؛ طول کشید تا خیلیها باور کنند آمریکا دشمن ماست.
گفتم: به به، دیگه از این بهتر نمیشه.
گفت: دولت در نوروز امسال داره واقعا « نو» میشه. باید از عمق جان تبریک گفت.
گفتم: اتفاقا خواجه شیراز ، مرحوم حافظ پیشاپیش تبریک گفته و در مطلع غزل خود آورده است:
ساقیا آمدن عید مبارک بادت
وان مواعید که کردی مرواد از یادت
@Enghellabyion
نشانه بارز حسادت(چراغ راه)
قالالامام علی(ع): «الحاسد یفرح بالشرور، و یغتم بالسرور»
امام علی(ع) فرمود: حسود از شرور و بدیها خوشحال میشود، و از خوشحالیها غمگین و ناراحت میگردد. (1)
_____________________
1- غررالحکم، ص 301، باب یعض علائم الحسد
@Enghellabyion
روزی که قرآن مفسر پیدا کرد(درمکتب امام)
اين روز روزى است كه على بن ابيطالب(ع) كه باب وحى وامانتدار وحى بود متولد شد. واين روزى است كه قرآن كريم وسنت رسول اكرم به ولادت اين مولود بزرگ، مفسر پيدا كرد و پشتوانه وحى و پشتوانه اسلام به وجود اين مبارك مولود، قوى شد، كه اتمام بعثت، به وجود اين مولود بزرگ شد. و بايد بگوييم فتح باب وحى و تفسير وحى و ادامه وحى، به وجود مقدس اين سرور [متحقق] شد. من اين روز را، كه هم روز بعثت است و هم روز ولايت است و هم روز نبوّت است و هم روز امامت، به همه آقايان و همه ملت تبريك عرض مىكنم.
صحیفه امام؛ ج14؛ ص350 | جماران؛ 28 اردیبهشت 1360
@Enghellabyion
از کارگری که پول قبض برق خونش رو نداشت و مجبور بود پیاز کیلویی ۷۰۰۰ تومن،رب ۱۵۰۰۰ تومن، مرغ کیلویی ۱۵۰۰۰ تومن و گوشت کیلویی ۱۲۰ هزار تومن بخره سوال کردم:
- دغدغه ات چیه؟!!
- گفت: پخش برنامه ۹۰ با اجرای فردوسیپور
- از این کارگر عزیز پرسیدم دیگه چه دغدغه ای داری !!؟
- گفت: رفع حصر، برگزاری کنسرت، ربنای شجریان..
-گفتم معیشتت چی!
-گفت سنگ به شکم میبندم فقط این مشکلات حل بشه
#قضاوت_با_شما😉
@Enghellabyion
حریم دل. 🌱
از کارگری که پول قبض برق خونش رو نداشت و مجبور بود پیاز کیلویی ۷۰۰۰ تومن،رب ۱۵۰۰۰ تومن، مرغ کیلویی ۱
🔹تا حالا فکر کردید، چرا #اصلاح_طلبا تا یه شخصیتی سوژه میشه، فوری میرن ازش حمایت میکنن؟؟؟
🔴این کارو میکنن، تا تو دل مردم جا باز کنن و خودشون رو #حامی_صدای_مردم معرفی کنن...
جالبه مردم ما فریب اینا رو میخورن..
به اینا رای میدن...
بعد کاندیداشون گند میزنه..
بعد به حامیان انقلاب فحش میدن!!
بعد دوباره یه مسئله ای سوژه میشه،
دوباره مردم همصدا با اینا میشن..
دوباره به اینا رای میدن..
بازم کاندیداشون گند میزنه..
بازم به انقلابیا فحش میدن..
بعد دوباره..😇😅
#دور_تاریخی
#تکنیک_های_اصلاح_طلبان
@Enghellabyion
تکنگاری ارتشبد حسین فردوست درباره عبدالرضا پهلوی، ۲/ ۳
✔️تصمیم محمدرضا پهلوی برای استعفا از سلطنت در زمان دولت احمد قوام. طرح اشرف برای سلطنت عبدالرضا پهلوی پس از استعفای شاه
صفحه ۵: «در مواردی بطور خیلی پنهانی میشنیدم که رضا شاه میگفته عبدالرضا برای ولیعهدی مناسبتر از محمدرضا بوده است. البته این تغییر را غیرعملی میدانسته. من تصور میکنم رضا خان در لحظاتی بخصوص در دوران تبعید چنین فکر بیهوده را مینموده که عملی نبوده. ولی اطلاع ندارم که آیا محمدرضا نیز این مطلب را شنیده بود. باید گفت حتماً، ولی هیچگاه حتی گلهمانند مطرح نمیکرد و آزردگی نیز از عبدالرضا به خود راه نمیداد.»
صفحه ۶: «پس از وقایع ۲۸ مرداد ۳۲، که از پاریس به تهران مراجعت نمودم، عبدالرضا، که هیچگاه احساسات درونی خود را برای سایرین بازگو نمیکرد، به من گفت که محمدرضا در دوران مصدق مادر و دختر خود و دو خواهر تنی خود را از ایران به پاریس فرستاد و سپس خود و زنش (ثریا) در ۲۵ مرداد ایران را ترک کردند و بدون اطلاع کامل بقیه خانواده و برادران و خواهران ناتنی را در ایران و در اختیار مصدق باقی گذارد و مصدق در همان دو سه روز ناراحتیهای اساسی برای ماها، که در ایران باقی مانده بودیم، ایجاد میکرد و هر لحظه در انتظار بدترین وضع بودیم. در این چند روز عمیقاً احساس کردم که محمدرضا دشمن ما است و همه ما را کت بسته تحویل مصدق داده بود. جوابی نداشتم به او بدهم چون در عمل حرف عبدالرضا صحیح بنظر میرسید.»
صفحات ۷- ۸: «در دوران نخستوزیری قوامالسلطنه، که حدوداً قبل و بعد از سال ۱۳۲۵ ادامه یافت، چون دوران او مصادف با عدم تخلیه آذربایجان بود و بعد از تخلیه هم که حکومت پیشهوری (دستنشانده شوروی) مستقر گردید و خودمختاری آذربایجان را اعلام نمود، با وجود اینکه قوامالسلطنه برخلاف مصدق حداقل هفتهای یک بار با محمدرضا ملاقات میکرد و گزارش کارهای خود را به او میداد، محمدرضا در دورانهایی از نخستوزیری او سخت پریشان بود و اکثر شبها بعد از شام در کنج سالن مینشست و به فکر کردن فرومیرفت. تا اینکه یک شب در حضور من، اشرف و عبدالرضا گفت تصمیم به خروج از ایران و سپس استعفا از مقام را دارد. در گفتارش جدی بنظر میرسید. همگی او را دلداری دادیم و صبر و حوصله را به او پیشنهاد دادیم. گفت به حد کافی صبر و حوصله به خرج داده است و بر تصمیمش راسخ است. وقتی دیرهنگام همگی (سه نفر) اجازه مرخصی خواستیم [و] از کاخ سفید سعدآباد خارج شدیم، اشرف، که در آن زمان (۱۳۲۵) حدود ۲۷ سال داشت، با شهامتی بینظیر به عبدالرضا و من گفت لازم است کمی صحبت کنیم. سپس گفت: سلطنتی را که پدرم با این همه زحمت به دست آورده حال برادرم (محمدرضا) یک شبه میخواهد آن را از دست بدهد، لذا من اجازه نمیدهم که سلطنت از این خانواده خارج شود. سپس رو کرد به عبدالرضا و گفت: اگر او (محمدرضا) در تصمیمش باقی ماند و آن را عملی ساخت تو باید شاه شوی (یعنی عبدالرضا)، شاه شدن خود را به من (اشرف) واگذار کن و کاری نداشته باش، بطور حتم عملی خواهد شد. عبدالرضا، که شدیداً از این حرف یکه خورده بود، به من نگاهی کرد و تصور کرد جریان را به محمدرضا خواهم گفت و کار هر دو ساخته خواهد شد. از من سئوال کرد: نظرت چیست؟ گفتم: اشرف طوری صحبت میکند که با منبع اصلی واگذاری قدرت در تماس است در حدی که از قبل به نتیجه مثبت آن هم اطمینان دارد، و به اضافه اگر شما قبول نکنید بالاجبار و با بیرغبتی به غلامرضا همین پیشنهاد را خواهد داد. عبدالرضا گفت که تحمل او برایم غیرممکن است و برای همیشه ایران را ترک خواهم کرد. سپس اشرف به عبدالرضا گفت: حال جواب محکم و صریح بده. او هم جواب داد: دستور شما (اشرف) را اطاعت میکنم و پیشنهاد شما را میپذیرم. سپس اشرف بلافاصله از ما جدا شد و به سرعت با اتومبیل از محل دور شد و معلوم نبود مقصدش کجاست (لابد سفارت انگلیس).
این موضوع برای محمدرضا فاش نشد ولی معلوم نیست که بعدها خود اشرف به او نگفته باشد. بهرحال، این مطلب را محمدرضا هیچ کجا مطرح نکرد و شبیه به آن بود که نمیداند.»
@abdollahshahbazi
@Enghellabyion