هدایت شده از اشعار "احمدرفیعی وردنجانی"
نگاه....
نمیکُند به غم و رنج طولِ راه نگاه
کسی که میکُند از عمق جان به ماه نگاه
اگر که پلک زدن مانعش شود حتی
دوباره میکند از بعد هر نگاه، نگاه
اگر که ابر شده حائلش به وقت نگاه
کشیده آه پس از آن و بعد آه نگاه
مجال ناب تماشایِ او نمازِ شبش
به شوقِ دیدنِ او کرده هر پگاه نگاه
که گفته لشکر او کوچکاست ؟!،میآید
سوارِ محملی از نور یک سپاه نگاه
شدند کشته پسرهای او چه غم دارد
که میدهد به غریبیِ او پناه نگاه
یقین که حضرتِ زینب(س) شهید شد وقتی
نمود بر تن خونین به قتلگاه نگاه
مرید مکتب زینب(س)شدم یقین دارم
که میکند به منِ زارِ رو سیاه نگاه
#حضرت_زینب
#احمد_رفیعی_وردنجانی
@asharahmadrafiei
فیلم سینمایی عشق شبیه توئه پارت 5 Ask Sana Benzer (ترکی)_29012024.mp3
2.14M
این موزیک متن فیلم Ask Sana benzer رو هرکس تونست پیدا کنه، یک هدیه نفیس بهش تقدیم میشه.
منتظرم و ممنون:
@HassanMRF
استیصال
این موزیک متن فیلم Ask Sana benzer رو هرکس تونست پیدا کنه، یک هدیه نفیس بهش تقدیم میشه. منتظرم و مم
به کمک یک دوست خوب
پیدا شد.🤲😍
هدایت شده از استیصال
برای امیرالمؤمنین علی علیه السلام
برای هرچه دلتنگی، چنان «انا فتحنایی»
گره در کار اگر باشد «لک فتحا مبینایی»
تو جانآرامی از بس که، یقین داریم هرکس که
نمک گیر نگاهت شد، نخواهد رفت هرجایی
حقیقت مثل رودی از علی سر چشمه میگیرد
دوامی نیست ابری را که پشتش نیست دریایی
سخاوت را تویی آموزگار از اول خلقت
دو زانو مینشیند پای درست حاتم طایی
به شوق «هرکه میمیرد تو را آن لحظه میبیند»
نمانده در دلم تابی، نمانده در تنم نایی
گنهکارِ بنامیام، بزن تو پای خامیام
علی جان من جذامیام، به دیدارم نمیآیی؟
حسن معارف وند
@HassanMaarefvand
شهادت امام موسی بن جعفر علیه السلام تسلیت🖤
رفتی به قعر سجن، دلی منقلب کنی
زندان همیشه جای گنهکارها که نیست
حسن معارف وند
@HassanMaarefvand
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گریه باید کرد...
@HassanMaarefvand
https://www.instagram.com/stsaal?igsh=MzRlODBiNWFlZA==
اخوانیهای برای حسن معارف وند
توسط جمعی از شاعران:
باصفا و خفن معارفوند
اوستاد سخن معارفوند
مثل دیگر کسان به رخ دارد
چشم، بینی، دهن معارفوند
گفت شخصی، مجرد است ایشان
هست دنبال زن، معارفوند
دائما پالس لاو میگیرد
از «نیکول کیدمن» معارفوند
ولی اصلا نبوده خائن به
دختران وطن معارفوند
دختران مجرد قمپز
همه دنبالتن معارفوند!
همزمان در رل است با مریم
ژاله و نسترن معارفوند
گیر داده به موی دخترکی
رفته تا پای وَن، معارفوند
حرفِ باخود چقدر می گویی
حرف بی خود بزن معارفوند!
تا حمایت کند ز دولت خویش
کرده بر تن کفن معارفوند
پاره کرده بخاطر قمپز
پیرهن پیرهن معارفوند
بهر مالیدنِ حلال و درست
هست دارای فن معارفوند
دیدش از دور، دشمنش گفتا
وای برمن، حسن معارفوند
میفروشد زمین و خانه و ملک
کی فروشد وطن معارفوند؟
گفته دکتر اگر نگویی طنز
نه تو دیگر نه من معارفوند!
احمدی شد سوار اِل نود و
شد سوار لگن معارفوند
جهت ارتباط با مردم
هست مانند LAN معارفوند
قول دادی که میشوی آدم
زیر حرفت نزن معارفوند!
باز بهمن شد و فقط خوانَد
«... سوسن و یاسمن...» معارفوند
بچه جان! تو بگیر گوشت را
باز کرده دهن، معارفوند
اعتیادت به طنژ هرگژ نیشت
موژب شوء ژن معارفوند
اهل دل بردن است اما نیست
اهل دل باختن معارفوند
گل برای کسی نخر هرگز
گل برایش بکَن معارفوند!
در پی وصل کردن است لذا
هست مثل غزن معارفوند
مجری بد دهن نقیب ولی
شاعرِ بد بدن معارفوند
چینیان گر کنند کشف او را
پُر شود در پکن معارفوند
بچه ی ناف چارمندون، ما
بچه ی منهتن، معارفوند
عَلَم سرفراز قمپز را
میکند هی بلن! معارفوند
بوی انگور میدهد شعرش
هست اهل رَزَن معارفوند
ناز داری و دلبری داری
میفروشیش چن؟ معارفوند
روز و شب جاده ترقی را
میرود با ترن معارف وند
عاشق روغن بنفشه شده
نزده واکسن معارف وند
به گمانم که تا سحر، ملت
پشت هم هی بگن معارف وند
فیض چون موش و احمدی چون شیر
مثل یک کرگدن معارف وند
روز دامادی اش به تن کرده
جای کت، کاپشن معارف وند
فیلم بازی کند اگر روزی
می برد «نخلِ کَن» معارف وند
چونکه اسمش حسن بُوَد، قطعا
پس نباشد woman معارف وند
خوانده بودم روایتی، سندش:
عن ابازِید عن معارفوند
احمدی «سیپییو»ی قمپزیون
کیس و رم، چیپ و فن معارفوند
بعد از این، شعر میشود تیترِ_
_اولِ گاردین معارفوند
خواب دریاچه ی نمک را دید
مملو از پنگوئن، معارفوند
اولِ مارس آمد اینجا تا
انتهای ژوئن معارفوند
بسکه تو ساده ای بدوشیدن-
_دَت برای لَبَن، معارفوند!
روشش هست مثل یک شرخر
آتش افروختن، معارفوند
اختلاس، احتکار، حرص و طمع
«روهم انباشتن» معارفوند
مدتی رفته است در کارِ
بچه انداختن! معارفوند
صبح تا شب کند فقط فکرِ
مبلغ اندوختن معارفوند
اصفهان کم بیاورَد جلویَش
از زبان داشتن معارفوند
مثل زنها شدهست مشغولِ
خود بیاراستن معارفوند
دزد مضمون هرچه اشعار است
مثل یک راهزن معارفوند
کرخه تا راین؟ اینکه چیزی نیست
از حرم تا ویَن معارفوند
چون ترامادول است و کوکائین
مثل «نو رو بیَن» معارفوند
شعر هایی براش گفتند و
گفت اینها چیَن؟؟ معارفوند
روغنِ سوخته رفیعی و
روغن کاسپین معارفوند
کمرش خم شدهست از فرط
غصهها و مهَن معارفوند
چاق گردیده است انگاری
گشته خیلی پَهَن معارفوند
آدم خوش دهن رفیعی و
آدم بد دهن معارفوند
از فشارات وزن، میخواند
سمنو را سمن، معارفوند
خشکی و شوره زار، احمدی و
کوه و دشت و دمن معارفوند
هست یک لُرکمن ولی حالا
میشود ترکمن معارفوند
او به قمپز وفا کند، نرود
توی هر انجمن معارفوند
میرود باشگاه و قبل از آن
میرود رختکن معارفوند
مثل یک خردکن، شفیعی و
مثل یک پوست کَن معارفوند
علیان نقره، پرنیان پلاتین
هست مثل چدن معارفوند
خارداران! همه فرار کنید!!!
هست یک خارکَن معارفوند
توی عمرش نداشته یکبار
به کسی سوءظن معارفوند
سر به زیر و نجیب، میرصفی
قلدر و قولتشن معارفوند
چون فلامینگو فیض اخلاقی
منتها چون زَغَن معارفوند
علما استراگالُس گویند
به گیاه گَوَن معارفوند!
تو به اسمت خورَد شوی آخوند
نه که موزیسین معارفوند!
ظهر دیروز خواب دیدم که
شده نقاره زن معارف وند
سرایندگان:
دکتر عباس احمدی، شیخ مهدی پرنیان(شیخغیرمفید)، احمد رفیعی وردنجانی، علی بهاری، صاد.حبیبی، سید جواد یثربی، سید محمد حسینی، سید مصطفی فاطمی(نفس)، مهدی کبیری، سید علی نقیب، خانم رجایی، محمد حسین فیض اخلاقی، محمد حسین علیان
@HassanMaarefvand
تقدیم به نگاه قمر بنی هاشم علیه السلام
نورِ نظرِ احمد مختار ابالفضل
امّید دل حیدرکرار ابالفضل
در کرببلا یاورِ آن یار ابالفضل
تحویل بگیرِ همه زوار ابالفضل
الله، تو را یار و مددکار ابالفضل
سقاست ابالفضل و علمدار ابالفضل
صورتگر عالم رخ یک یار کشیده
این چهره چه به حیدر کرار کشیده
چون عطر، سبکبال و سبکبار کشیده
صدشکر که فکر تو زمن کار کشیده
امشب شده مشغول تو افکار ابالفضل
سقاست ابالفضل و علمدار ابالفضل
ما از تو به غیر تو نخواهیم به والله...
ممنون تو هستیم چه صبح و چه شبانگاه
اسلام به یاری تو رد شد ز خطرگاه
حیدر نگران نیست به آینده این راه
وقتی بدهد دست تو افسار ابالفضل
سقاست ابالفضل و علمدار ابالفضل
هرجا که بریدیم، حواله به تو دادیم
هرجا نپریدیم، حواله به تو دادیم
گر خیر ندیدیم، حواله به تو دادیم
هر ظلم که دیدیم، حواله به تو دادیم
دارند همه با تو سر و کار ابالفضل
سقاست ابالفضل و علمدار ابالفضل
در رزم شبیه پدرت یکسره بردی
هنگام غنیمت همه بردند و نَبُردی
دندان به هم از غصه ارباب فشردی
الله گواهست که تو آب نخوردی
تکمیل ترین معنی ایثار ابالفضل
سقاست ابالفضل و علمدار ابالفضل
حسن معارف وند
@HassanMaarefvand
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قیافه ندارم، ولی دل که دارم...
#طنز_مناجاتی
@HassanMaarefvand
قیافهندارمولیدلکهدارم!
#طنز_مناجاتی
مرا گر نمک نیست، فلفل که دارم
و شستی ندارم اگر، چل که دارم
و گیسو بلند است اگر، تل که دارم
قیافه ندارم، ولی دل که دارم
دو تا دست محتاج و سائل که دارم
رسیده به من پول خیلی کم اما
و شوقی برای شدن آدم اما
به هر زخمم آمد اگر مرهم اما
در این زندگی شکر حق گفتم اما
در این زندگی نیز مشکل که دارم
همین هست سودم، بیایی کنارم
شوی تار و پودم بیایی کنارم!
چو دریا و رودم، بیایی کنارم
جذامی نبودم بیایی کنارم
جذامی نبودم ولی سل که دارم
بیا، گر نیایی شوم خوار و ناکار
بیا، گر نیایی شوم خستهی زار
خودم را زنم هی به درها و دیوار
بیا یک تکپا به بالینم ای یار
اگر چه اجارهست، منزل که دارم
اگر آنچنانم، اگر اینچنینم
مقیّد به اصل و فروعات دینم
بیا در سرایم تو ای بهترینم
برایت غذایی تدارک ببینم
کبابم نشد گر، فلافل که دارم
نکن سایهات را ز روی سرم کم
سرم را فقط پیش تو میکنم خَم
بیا تا که خاک قدوم تو باشم
بیا چای تازه برایت کنم دَم
برای معطر شدن هل که دارم
دلم از غم این زمانه که شد پُر
نوشتم برای تو شعری فراخور
همینکه رسیدی کنارم تشکر
برایت موتور میشوم جای اُشتر
ندارم گر استارت، هندل که دارم
من آن سائل خوار و زارم، نظر کن
شنیدی که داد و هوارم، نظر کن
برایت مثالی بیارم، نظر کن
من آن بوتههای خیارم، نظر کن
ندارم اگر سایه، حاصل که دارم
من از دامنت دست خود کِی کشیدم؟
که دستی چگونه من از مِی کشیدم؟
و آهی به عمر کمم هی کشیدم
به عمرم اگر هرکجا تی کشیدم
به سر شوق طی مراحل که دارم
ز بی پارسایی خطا رفتم اما
ز بی آشنایی خَطا رفتم اما
پی هر دوایی خطا رفتم اما
منِ هرکجایی، خطا رفتم اما
دلی سمت کوی تو مایل که دارم
همه آرزویم فقط دیدن توست
-جسارت نباشد- و بوسیدن توست
قیامت نگاهم به سنجیدن توست
امیدم همیشه به بخشیدن توست
ثوابی ندارم ولی دل که دارم...
حسن معارف وند
@HassanMaarefvand
برای آقا علی اکبر علیه السلام
خورده ابلیس، دگرباره رکب اینگونه
جلوه کرده به زمین حضرت رب اینگونه
نام او را نشود بُرد به لب اینگونه
قبلِ هر چیز کند حکمْ ادب اینگونه
که بگویم من از آن شاه عرب اینگونه
جبرئیل آمد و پروانهی پیغمبر شد
گوش یک دهر از این واقعه حالا کر شد
چشم مادر-پدرش شاد و کمی هم تر شد
همه دلتنگیِ فقدان پیمبر سر شد
گویمش ختم رسل، نیست عجب اینگونه
از تکاپو همهی مدعیان افتادند
به قدمهای همین مرد جوان افتادند
همهی عقربهها از ضربان افتادند
وه چه پیغمبری! از تاب و توان افتادند
«بولهبها» همه در بستر «تب» اینگونه
مَلَک صور، زَنَد صور: دوباره حیدر
شده در عرش بپا شور - دوباره حیدر-
چشم شوریدهی بَد دور - دوباره حیدر-
آمد از طایفهی نور دوباره حیدر
میشود روز، دگر ظلمت شب اینگونه
بنهد نام علی را به پسرها هر بار
روی هر خصمِ علی، ریخته گویی آوار
میثم آمد که برایش برود باز به دار
علیِ دیگری آمد که ببیند انگار
ماه شعبان به خودش ماه رجب اینگونه
پدرش آمده او را چو گلی بو کرده
جامهی رزمِ علی را به تن او کرده
اکبر از شوق، به آن وجه خدا رو کرده
آمده در وسط رزم، هیاهو کرده
دشمن از هیبت او رفته عقب اینگونه
پدری آمد و از خنده قشون بنشسته
عمه از خیمهی خود نیز برون بنشسته
پدر از غم چقدَر سخت کنون بنشسته
آه از آن لحظهی خون، لختهی خون بنشسته
در گلوی پسرش مثل رطب اینگونه
نشود گفت چه شد پیکر پیغمبر را
هم چه شد ساقی لب تشنهی آب آور را؟
ای حسین بن علی، بوسه نزن خنجر را
قوت قلب تو دادی همه را، آن سر را
کرده پرتاب اگر اموهب اینگونه
حسن معارف وند
ایده اولیه: چهارشنبه ۴ فروردین ١۴٠٠
اتمام: چهارشنبه ٢ اسفند ١۴٠٢
@HassanMaarefvand
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
علی دیگری آمد که ببیند انگار
ماه شعبان به خودش ماه رجب اینگونه
شعرخوانی بمناسبت میلاد آقا علی اکبر علیه السلام
@HassanMaarefvand
هدایت شده از استیصال
از دوریات افسوس به لب جان نرسیده
انگار که این عقل به ایمان نرسیده
روزی که به عالم بدهی جانِ دوباره
آن روز، نگویند به ما جان نرسیده...
شعرم اگر از انجمن زلف تو جا ماند
خیر است، که این زیره به کرمان نرسیده
عاشق، سر و رویش همه شوریدهی یار است
در عشق، گلستان به بیابان نرسیده
::
هی اشک بریزید که مردهست طراوت
هی اشک بریزید که باران نرسیده
حسن معارف وند
@HassanMaarefvand
هدایت شده از استیصال
من_آنم
همهی عمر برای تو غزل میخوانم
تا نگاهم کنی و حفظ شود ایمانم
آن کسی را که تو را یار نشد یادت هست؟
راه کج کرد و نیامد طرفت؟٬ من آنم
زود برگرد، بیا، صبر مرا خواهد کشت
جگرم خون شده با سر زنش دندانم
حال من ابری و ابریتر و ابریتر شد
که فقط منتظرم، منتظر بارانم
و اگر غرق در امیدم، از این جملهی توست:
«از تو به حال تو آگاهترم، میدانم»
.
حسن_معارف_وند
پنجشنبه ۹ شهریور ماه سال ۱۳۹۶
@HassanMaarefvand
هدایت شده از استیصال
آزادم و دریغ، که آزاده نیستم
اصلا برای دیدنت آماده نیستم
با اینکه کلّ راه، میآید به سوی تو
همراه صاف و سادگیِ جاده نیستم
گاهی چنان بَدم، که چنین فکر میکنم
من کودکِ کسی که مرا زاده نیستم!
تا بیدلی، به هر که کمی حُسن میفروخت
دل دادهام، چه فایده... دلداده نیستم
من زود باورم، و تکلّف وجودم است
افسوس از اینکه سادهام و ساده نیستم
::
لطفا نیا، که وضع دلم نامرتب است
فعلا برای دیدنت آماده نیستم!
حسن_معارف_وند
سهشنبه۱۳اسفند۱۳۹۸
ساعت۰۶:۵۸
#غزل
@HassanMaarefvand
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برای دلار
دل ببُرد از ما و ایضا برد از ما دین دلار
میدهد مانند شکّر مزهی شیرین دلار
دوش دیدم در خبر، مسئول مربوطه بگفت:
«کم شده، باید که ما وارد کنیم از چین دلار»
میرود بالا هر آن دم قیمت واماندهاش
میکند بشکن زنان دیرین دیرین دیرین دلار
هر جوانی که به سمت خواستگاری میرود
اولویت گشته بهر سوسن و نسرین دلار
اولویت گشته بهر سوسن و نسرین و بعد
اولویت گشته بهر شهره و شیرین دلار
قول داده با روند پیش رو، بابابزرگ
تا به ما عیدی دهد هرسال فروردین دلار
پیشتر هر سائلی با یک قِران خرسند بود
باید امروزه دهی در دست هر مسکین دلار
من نمیدانم چرا، اما اثر بگذاشت بر
زنجفیل و زردچوبه، فلفل و دارچین دلار
هر چه میآیم به سمتت پشت خود را میکنی
گشتهای با ما چرا اینقدر سرسنگین دلار؟
تا به کی بالا و پایین می پری، خسته شدی!
استراحت کن کمی، یکجا بیا بنشین دلار
من یقین دارم که روزی میکشد بالا ریال
میشوی مجبور و آخر میکشی پایین دلار!
دکترم گفته که من حساسیت دارم به تو
میخورم هی سیتریزین هی آنتی هیستامین دلار
حسن معارف وند
چهارشنبه٧خرداد١۴٠٢
@HassanMaarefvand