مدح روضه امیرالمؤمنین علیه السلام
میان خشکی دنیا که شد سراب درست
برای خشکی دنیا شدهست آب درست
برای عطر خوش آن شده گلاب درست
نوشته اند که انسان شد از تراب درست
شد از تراب به دست ابوتراب درست
تکلمش همه جا را بهشت خواهد کرد
ترحمش همه جا را بهشت خواهد کرد
تحکمش همه جا را بهشت خواهد کرد
تبسمش همه جا را بهشت خواهد کرد
اگر غضب کند اما، شود عذاب درست
جز او، توهم مال از برادرش که گرفت؟
به حکمت آهن سرخی برابرش که گرفت؟
مقام عرشیِ ساقی کوثرش که گرفت؟
شدهست حُجب و حیا محو همسرش که گرفت
به وقت آمدن کور هم حجاب درست
دو گل رسید که دنیا از آن دو شد روشن
دو گل رسید به دادِ کلافگی چمن
- مثال بارز یک روحِ رفته در دو بدن -
به افتخار، خداوند با حسین و حسن
نموده در برِ خود سیدِ شباب درست
به عشق، هر تن بی جان حیات پیدا کرد
به عشق، سائل کویش بساط پیدا کرد
جواز رد شدنِ از صراط پیدا کرد
به عشق، مملکت ما نجات پیدا کرد
به دست زادهی حیدر شد انقلاب درست
به لب نوای علی و به سر محبت او
نموده در جگر من اثر محبت او
که گفته است ندارد ثمر محبت او؟
من آبرو که ندارم، مگر محبت او
برای روی سیاهم کند نقاب درست
به خانه از غم بابا شکسته قلبِ شکیب
میان شهر برایش نبوده است طبیب
نه بوده است طبیب و نه بوده است حبیب
به من نهیب زند بغض یک صدای قریب
که امشب از غم مولا بیا نخواب درست
از این مصیبت عظما که چشمها شد تر
«علی»، به یاد من آورد غصه ای دیگر
نوشته اند سه شعبه زدند بر حنجر
سوال میکنم از خود پس از علیاصغر
چگونه میشود آخر غمِ رباب درست؟
حسن معارف وند
@HassanMaarefvand
روضه امیرالمؤمنین علیه السلام
باید چه کرد سُبحهی از هم گسسته را
در جانماز خونی، مُهر شکسته را؟
آن نخل ها دهند گواهی که دست او
با مِهر کاشت، در دل این خاک هسته را
جز مرتضی چه کس بکَنَد درب قلعه را؟
جز مرتضی که باز کند راهِ بسته را؟
قبل از سفر نماز امامم شکسته شد
آه ای خدا بلند کن این مرد خسته را
قطعا خدا به حشر مجازات میکند
با بد عقوبتی، به تماشا نشسته را
با خود، شبیه دختر او، فکر میکنم
باید چه کرد، این سرِ از هم گسسته را؟
حسن_معارف_وند
@HassanMaarefvand
داده گدای خانهی تو شاه پرورش
حتی گرفته با نظرت ماه پرورش
از غصهی تو یافت اگر آه پرورش
مدح تو داده این همه مداح پرورش
ما مستمع شدیم بگویند از علی
حسن_معارف_وند
@HassanMaarefvand
مدح امیرالمؤمنین علیه السلام
برای وصل تو راز و نیاز کافی نیست
برای درک تو حتی نماز کافی نیست
هزار بار اگر شسته شد دهان به گلاب
برای بردن نام تو باز کافی نیست
از اینکه عرش شده منبر تو فهمیدم
که رفتنت سر صدها جهاز کافی نیست
بخوان تمام دعا را که اشک منتظر است
برای حال بدم یک فراز کافی نیست
برای دیدن تو خون نثار باید کرد
برای وصل تو راز و نیاز کافی نیست
حسن_معارف_وند
@HassanMaarefvand
اعلام برنامه
شعرخوانی شهادت امیرالمؤمنین علیه السلام
امشب (چهارشنبه 23 فروردین 1401)
حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها
1.شبستان حضرت امام خمینی علیه السلام
ساعت 23
2. صحن امام هادی علیه السلام
مقبره میرزا اسماعیل دولابی
ساعت 23:30
@HassanMaarefvand
May 11
مدح امیرالمؤمنین علیه السلام
چُنان لب که معذب میشود از زخمِ تبخالی
پریشان میشود هر آدمی با یک تبِ خالی
سراسر ناتوان اما، زبانِ ادعا گویا
چه با خود میکند آری بشر -این طبل توخالی-
بپرسد از خودش ایکاش انسان که چه میخواهی؟
تو که دائم به دنبالی، چرا هر لحظه بَدحالی؟
همه در رفت و آمدها و مجذوب دروغیها
میان این شلوغیها، بپرس از یار احوالی
بپرس از یار احوالی برای وضع و حال خود
نیازی که ندارد او، تویی کز غصه مینالی
بگیرد کاش آخر بار دوشِ تو زمینگیری
که باشد قسمتت با ترک «سنگینی»، سبکبالی
به کاوشهای انگشتان میآید فال، اما با
«الا یا ایها الساقی» به ندرت آمده فالی
الا یا ایها الساقیِ کوثر، یا امین الله!
بِنَفسی اَنتَ یا مَولَی الْمَوالی اهلیومالی
تویی توحید ذاتی و تو توحید صفاتی و
تو توحید عبادی و تویی توحید اَفعالی
زبان، با این بلندی که میان سینه جا کرده
شگفتا اینکه حیدر را کند توصیفِ اجمالی
چقدر از خلق بی مقدار گفتن؟ ای زبان بس کن
معطل کردهای ما را، بگو از او، مگر لالی!
مداوم نام حیدر را تکلم کن بدان نامش
به دردت میخورد در عمر، مخصوصاً کهنسالی
علی اول، علی آخِر، علی باطن، علی ظاهر
علی والا، علی والی، علی اعلی، علی عالی
نیازی به تملق نیست در مدح تو یا مولا
تویی کز هر نظر تکمیلی و تکمیلِ اِکمالی
به راه انداخته نوع عبادتهات، جریانی
از آنور ذوالفقارت هم به پا کردهست جنجالی
نبردت بین اعراب و عجمها که به جای خود
نباشد در همه عالم چنان تو مردِ قَتّالی
خداوند من الله است و مربوب علی هستم
علی رب من است و این ندارد هیچ اشکالی
علی جان! بِاَبی اَنتَ وَ اُمّی دوستت دارم
بِنَفسی اَنتَ یا حِصن الحَصین یا فوق آمالی
.
حسن معارف وند
@HassanMaarefvand
ام ابیها شد رقیه در شب آخر.mp3
4.08M
نوای: #سید_رضا_نریمانی
شعر:حسن معارف وند
اجرا شده در شب 23 رمضان سال 1400
.
ام ابیها شد رقیه در شب آخر
زهراییاش تکمیل شد آخر شب آخر
از وضع نامطلوب سر، بر صورت خود زد
دختر چه الهامی گرفت از سر شب آخر
میگفت: بابا این چه رگ هاییست داری؟
خیلی شکایت داشت از خنجر شب آخر
شب های قبل آشفته تر بودم اگر، افسوس
وضعم نشد بابا از این بهتر شب آخر
من دلخوشم از اینکه مثل مادرت هستم
میریخت خون از سینه در بستر شب آخر
با ضربه های زجر، بابا کاملا حس شد
اینکه چه دردی داشته مادر شب آخر
با اشکهایم فتح کردم شام را بابا
با گریه کردم کار یک لشکر شب آخر
@HassanMaarefvand
44.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نوای: #حاج_محمود_کریمی
شعر:حسن معارف وند
اجرا شده در شب سوم محرم سال 1401
.
ام ابیها شد رقیه در شب آخر
زهراییاش تکمیل شد آخر شب آخر
از وضع نامطلوب سر، بر صورت خود زد
دختر چه الهامی گرفت از سر شب آخر
میگفت: بابا این چه رگ هاییست داری؟
خیلی شکایت داشت از خنجر شب آخر
شب های قبل آشفته تر بودم اگر، افسوس
وضعم نشد بابا از این بهتر شب آخر
من دلخوشم از اینکه مثل مادرت هستم
میریخت خون از سینه در بستر شب آخر
با ضربه های زجر، بابا کاملا حس شد
اینکه چه دردی داشته مادر شب آخر
با اشکهایم فتح کردم شام را بابا
با گریه کردم کار یک لشکر شب آخر
@HassanMaarefvand
38.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نوای: #حاج_محمود_کریمی
شعر: حسن معارف وند
اجرا شده در شب بیستم ماه رمضان 1402
حرم امام رضا علیه السلام
.
یه حاجتی داشتم که آخر هم رَوا شد
آخر خدا به رفتن حیدر رضا شد
فزت و رب الکعبه رو گفتم بدونید
زخم سرم زخم دلم بوده که وا شد
زخم زبون میزد به من دنیا همیشه
زخم بدن راحت تر از زخمای نیشه
جوری زدن خانوممو که هی میگفتن
زهرا دیگه واسه علی زهرا نمیشه
گفتم چرا به رفتنت اصرار داری
گفتی میخوام ثابت کنم تو یار داری
یادم نمیره با سراپای وجودم
گفتم نرو زهرای من! تو بارداری...
این غصههای کهنه جا کرده تو سینه
آره دیگه... دنیای بی زهرا همینه
این زینبم غصه زیاد داره، بذارید
حداقل دیگه منو اینجور نبینه
سنگه خلاصه دشمن اصلی شیشه
شد وقت رفتن دمدمای گرگ و میشه
خون خیلی از من رفته و خشکیده لبهام
آدم که زخمی باشه دائم تشنه میشه
از تشنگی هر آدمی از حال میره
با حالت زخمی شکسته بال میره
فکر حسینم دردمو از یاد برده
وقتی تک و تنها ته گودال میره
باید دلیل کشتنو از دست پرسید
حالات وحشی بودنو از مست پرسید
هیچی از اعضای تنت جای خودش نیست
باید اینو از اون سنانِ پست پرسید
@HassanMaarefvand
در بیتبی بر لحظهی تب میخورم غبطه
بعداً به احوالات امشب میخورم غبطه
وقتی که از ذکر خدا دورم چه بد حالم
حتی به حال «خشکه مذهب» میخورم غبطه
گاهی «نمیدانم نمیدانم» ولی خوبم
گاهی به آن جهل مرکب میخورم غبطه
وقتی که راحت تر ز من او اشک میریزد
آنجا به حال این مخاطب میخورم غبطه
ای خوش به حال آن کسی که پیر شد در عشق
آری به آن قد مُحدّب میخورم غبطه
::
پنجاه سال او با تو بوده من سهسال، آری
خیلی به حال عمه زینب میخورم غبطه
این «زخم» بوسیده لبت را زودتر از من
بابا به زخمت روی هر لب میخورم غبطه
ای کاش جای تو، تن من زیر و رو میشد
خیلی به جسم نامرتب میخورم غبطه
حسن معارف وند
#نجوا #روضه
@HassanMaarefvand
استیصال
نوای: #حاج_محمود_کریمی شعر: حسن معارف وند اجرا شده در شب بیستم ماه رمضان 1402 حرم امام رضا علیه الس
14.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گفتم چرا به رفتنت اصرار داری...
اجرای سید امیر حسینی
@HassanMaarefvand