- مکتبمرتضیٰعلی🇵🇸 -
عمود خیمهها که افتاد ؛ صدایِ نالهها که بلند شد دیدن سکینه هی رویِ دستش میزنه با گریه میگه ؛ من مشک
قربونِ اون آقایی که ؛
از شرمندگی به سیدالشهدا گفت ،
بدنِ من رو سمت خیمه نبر ((: . .
من به سکینه وعدهی آب دادم !💔
- داغ اکبر رمق از زانوی من برد ولی
بی برادر شدن از داغ پسر سختتر است
- مکتبمرتضیٰعلی🇵🇸 -
- التماسدعا -
فراموشتوننشه . . [ التماسدعا ]
- مکتبمرتضیٰعلی🇵🇸 -
- آمینگوۍبلندرالالنمیران !(:
از امام باقر 'علیهالسلام ' پرسیده شد ؛
چطور عاشورا را به هم تسلیت بگوییم ؟
حضرت فرمودند ؛ . . .
هرکسازراهرسیدازبدنتچیزیبرد
السلامایکهبهگودال کرمخانهزدی..💔