eitaa logo
- مکتب‌مرتضیٰ‌علی🇵🇸 -
1.2هزار دنبال‌کننده
747 عکس
442 ویدیو
2 فایل
‹‍بسم‌‍اللّٰھ‍› ازدو/اردیبھشت‌ماهـ‌/¹⁴⁰¹خادمیم♥️꧇) - حضرت۱۱۰ - - وقف‌شاھ‌نجف :)! یکصدوده‌بار،حیدر ِکرار :))))))) * تیپ ِحیدریون... دژ ِعلی‌ابن‌ابیطالب ! جهتِ تبادلات ؛ @Fatemezahra_Babaei 110 -
مشاهده در ایتا
دانلود
زندگی بدون خدا،زندگی نیست.
بدون خدا ، ضرر میکنی!
- مکتب‌مرتضیٰ‌علی🇵🇸 -
-
- حالِ‌من‌چون‌حال‌بیماری‌است‌زیرِدست تو هر چه بدتر می‌شود انگار بهتر می‌شود :))
یک نجف‌ قسمت‌ ما کن‌ به‌ خدا‌ یک عمر است ؛ غصه‌ی‌ جامعه‌ خواندن‌ دم‌ ایوان‌ داریم ..
آن طبیبی که مرا دید و ندادم دارو خوب داند که دوای دل من [ دیدار ] است..
- مکتب‌مرتضیٰ‌علی🇵🇸 -
بھ قول ِ بچه‌ها ؛ کربلا لازمت شدم (:
آنقدر گریه میکنم که بگوید عاقبت نوکر ، زِ اشک خود ، سـفرِ کربـلا را گرفت💔:)
- اسلام علیک یابن امیرالمؤمنین
- مکتب‌مرتضیٰ‌علی🇵🇸 -
-
دلتنگ تو ام که به دادِ دلم برسی..!💔
- مکتب‌مرتضیٰ‌علی🇵🇸 -
- می شود صبحی از خواب برخیزم و از پنجره خانه ام تو را تماشا کنم:)؟
می‌دانی چرا جمعه‌ها، ندبه‌ها خلوت است ؟ می‌دانی چرا ندبه را جمعه‌ صبح باید خواند؟ می‌دانی خدا می‌خواهد با ما چه کند ؟ می‌دانی ما داریم با اماممان چه میکنیم ؟!. می‌دانی . . . جمعه تنها روزی‌ست که همه آن را برایِ خودشان می‌خوانند راحتی و آسایش و خانواده.. خدا می‌خواهد که صبح این خودمانی را خرج خودی‌ترین فرد زندگی‌ات کنی؛ امامت.
- یا عالی بحق علی'ع'عجل الولیک الفرج :)
- خاک‌باش‌،علی‌ابوتراب‌است(:!
- مکتب‌مرتضیٰ‌علی🇵🇸 -
-
من‌الصعب‌تهدئة‌القلب‌الذي‌يريدك‌دوماً!‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌سخت‌است‌آرام‌ڪردنِ‌قلبی‌ڪه‌توراهميشہ‌ مۍخواهد..💔(: ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
- مکتب‌مرتضیٰ‌علی🇵🇸 -
جوانی‌ات را در کنار علی'ع' اگر بگذرانی ، مثل علی'ع' از کنار بدی‌ها می‌توانی بگذری! پاسخ شبهه‌ها و ان
جوان بودند، پر از شور و حرف. حرف‌های زیادی هم شنیده بودند؛ تبلیغ دشمن علی، بر ضد علی'ع' زیاد بود. جوانان هم نه علی‌شناس بودند نه کسی از فضایل علی'ع' برایشان گفته بود..معترض بودند. در کوچه کنار هم جمع شده بودنو که علی‌ابن‌ابی‌طالب همراه چند تن از یارانشان از مقابلشان گذشت‌ جوانان، امام را بی‌احترامی خطاب می‌کردند‌. امیرمؤمنان بی‌حرف گذشت. یاران آمدند پاسخ جوانان با بدهند که امام فرمود؛ بگذرید.. گذشتند و یکی از یاران باقی ماند. امام خطابش کرد که بیاید. آمد، سرگشته و اندوهگین. امام پرسید ؛ چه شده ؟ صورتش پر از شرم بود سرپایین انداخت و گفت؛ - آقا دو تا از این جوان‌ها پسران من‌اند. آقا نه سرزنش کرد نه نصیحت. به دلِ یارش، دل داد و فرمود ؛ - میخوای با آنها گفت وگو کنم ؟:) مرد سرش را بی اختیار خودش و از تعجب بالا آورد. - می‌شود ؟ و شد‌. مرد پسرانش را صدا زد. یکی اجابت کرد و آمد آن دیگری، نه!. امام دلبر است. با صحبتی فکر و دل جوان را آرام کرد. آورده‌اند ؛ - همو در کربلا، در رکاب حسین، شربت شهادت نوشید و دیگری در سپاه یزید...