یه‌روزمیام‌رو‌به‌حرمت‌میگم سلام‌بابای‌رقیه(:

مثل بچه مُرده ها گریه کنید میخوام از رباب و دخترش بگم... این دفعه مصیبت رقیه رو میخوام از زبون مادرش بگم : دخترم...! مثل علی اصغر برات مادری کردم💔 رفتی و... چادر خاکی تورو روسری کردم! تیر سه شعبه بود از گلو بزرگتر...🥺 از صورت تو دستِ عَدو بزرگتر...🥺 الهی که براتون بمیره مادر!💔 روز و شب باید که خون گریه کنم...🥲 من برا کدومتون گریه کنم!؟😭💔

کنار قبر یکی زبون گرفته گمونم گریه بانو ربابه... میگه: رقیه جانم! کنارم بودی ای کاش... حالا که رفتی مادر ، مواظب علی باش💔 بگو به علی اصغر، گُلِ نخورده آبم دارم دق میکنم من... یه شب بیاید به خوابم!😭💔

مربوط به این ساعات...💔

ولی این خیلی درد داره...💔

#ریلز من دیگه اون رقیه‌ی گذشته با موی بلند نمیشم 😔💔

#ریلز نبین الان گرسنمه عالم روزی خورمه 💚

#ریلز من دیگه اون رقیه‌ای که واسه تو ناز بکنه نمیشم

خب... دیگه الان وقتشه که بگیم : "قصه ما به سر رسید رقیه هم به باباش رسید...💔" #شهزاده‌قلبم