#کتاب_آرام_جان
#خاطراتی_از_شهید
#محمد_حسین_حدادیان
#به_روایت_مادر
#نویسنده: محمد علی جعفری
#نشر_شهید_کاظمی
#قسمت_ ۳۹
سال ۹۶ سال پرتنشی بود؛ از همان روز اولش پدر فرهاد از دنیا رفت. حدود ساعت سه و چهار عصر موقع تشییع زودتر رفتیم کنار قبر کسانی که قرار بود دفن و تلقین میت را انجام دهند ظاهر الصلاح نبودند. محمد حسین شاکی شد که نباید
اینها آقا را دفن کنند. انگشتر و
ساعتش را به من داد رفت وضو
گرفت گفت «میرم توی قبرتلقین
میخونم باورم نمیشد یک بچه
بیست ساله تمام آداب کفن و دفن را
بلد باشد نه تنها من
، همه فامیل انگشت به دهان ماندند.تو شلوغی ندیدم چطور رفت پایین قبر، ندیدم چه کار کرد. بعداً فیلمش را دیدم.
قبل از عید فرصت نکرد برود خرید بعد از عید هم به حرمت عزادار بودن پدرش نرفت هر سال کلی خرید می کرد؛ دوسه دست ،پیراهن شلوار کفش و کمربند وقتی از خرید میآمد زهرا غرولند میکرد تو که باز مثل پیرمردها خرید کردی کی می خوای عوض شی؟ کمی مدلدار بپوش
ساده ساده انتخاب میکرد همه هم
شبیه لباسهای قبلی اش.نزدیک چهلم پدربزرگش جلوی در ایستاد .صدایم زد سرم را برگرداندم تا
طرفش. پایش را گرفت بالا پنج انگشتهایش از جلوی کفش زد بیرون وقتی راه میرفت پارگیاش مشخص نمی شد واکس خورده و
تمیز میخواست من راحرص بدهد. بهش گفتم «خب حالا یکی دیگه
بپوش» دست
گذاشت توی
سینه اش و گفت:این قهوه ای ست
لباسمه!»
صبح ۱۷ خرداد یک دفعه از اتاق پرید بیرون قلبم ایستاد سراسیمه بود
حرم رو زدن!»
شل شدم روی صندلی فریاد زدم یا حسین
👇👇👇
فکر کردم حرم امام حسین یا حرم حضرت زینب را
منفجر کرده اند.
نه حرم امام بهشت زهرا
. سریع زدم شبکه خبر،خبر را زیرنویس کرده بودند. زنگ زد به رفیقش.
جواب نمیداد دورهال راه میرفت هی می گفت «چرا این دانیال جواب
نمیده این دفعه جواب داد با
حرص
گفت «شیخ پشمک پشمک باف ده دقیقه دیگه آماده دم خونه نبودی کتکو خوردی . ازش پرسیدم: «خب تو کجا میری؟»
چند تا داعشی همزمان عملیات انتحاری کردن !
مجلس هم زدن یکی هم میخواسته بره سمت جماران که فرار کرده
سه شب پیدایش نشد . نمیدانستم کجاست و چه کار میکند.طبق معمول بعد از نماز صبح کلید انداخت
توی در.آشفته و به هم ریخته بود.
ازش پرسیدم «کجا بودی؟»
نای
حرف زدن نداشت روی مبل دم در
نشست.
شام خوردی؟
نه.
بیارم؟
نه خوابم میاد
نگفتی! چه خبر؟
سرش را تکیه داده بود به تاج مبل با چشمان بسته گفت: «به ما مأموریت دادن اون داعشی رو که میخواسته
جماران رو بزنه پیدا کنیم
چطوری؟!
طبقه بندیه!
بیحال :خندید سه شبانه روز تموم
تهرونو زیر پا گذاشتیم پیداش
نکردیم. آخر ناجا پیداش کرد.
نفس راحتی کشیدم.
خب خدا رو شکر که آخر گرفتنش
هنوز درگیر ماجرای مجلس بودند که
قصه چهارشنبه های سفید علم شد. بهش میگفتم: «محمد حسین واقعاً
ستاره سهیل شدی!»
یک شب با سر و وضع زخموزیلی آمد خانه نصف صورت و گوش سمت راستش کبود شده بود یکی را گرفته
بودند که از کشف حجاب یکی فیلم می گرفته و مستقیم میفرستاده برای آمدنیوز و مسیح علینژاد گفت با یکی از بچه ها سوار موتورش کردیم بین راه دست و پا میزند می خورند زمین. میخواسته فرار کند که با هم
گلاویز می شوند.
چند روزه زیر نظر داشتمش می اومد بغل دست نیروهای امنیتی
وایمیستاد؛ با ظاهر خیلی موجه دیدم فیلم میگیره و بلافاصله تندتند تایپ میکنه. بعد توی شلوغی ها ناپدید میشد تا دستش را گرفتم میخواست اطلاعاتشو پاک کنه گوشی رو ازش قاپیدم مامان باورت
میشه یکی از سرشاخه هاشون بود؟!
فرماندهمون شاخ درآورده بود که
چطور اینو گرفتم.
خون دل میخورد که مردم فکر
میکنند همه دخترها بی حجاب
هستند.کسی خبر ندارد سرویسهای
جاسوسی با چند نفر خود فروخته داخلی توطئه کرده اند.
چند تا دختر اجیر کردن بهشون پول دادن که جاهای شلوغ روسری تو در بیار بزن سر چوب از اون طرف چند تا پسر گماشته ن که اگر کسی بهشون اعتراض کرد دست به یقه بشن. همین رو فیلم میگیرن و به اسم نه به حجاب اجباری منتشر میکنن.
با خنده گفتم «محمدحسین ترشی نخوری یه چیزی میشی یک چشمه از تیزی اش را دیده بودم ماشین میخواست فرهاد گفت: می گردی اگه سوئیچو پیدا کردی میبری چشمانش برق زد: «اگه پیدا کردم می برما فرهاد گفت: بسم الله در یکی از کمدها را باز کرد پیدا نکرد فرهاد خندید جایی گذاشتم که عقل جن هم بهش نرسه محمد حسین گفت: «بابا منو نشناختی پیداش میکنم.» جای دوم سرک کشید نبود رفت توی آشپزخانه بالای کابینت پلوپز را پایین آورد بالا پایین انداز کلید را به رخمان
کشید گفتم: «رادار بهت وصله؟» تا نصفه شب بیرون بود همه وقتش یا توی بسیج بود یا هیئت دانشگاه را هم که به امان خدا رها کرده بود. هر ترم وعده ترم بعدی را می داد. میگفتم تا کی این جوری؟ هم سن و سالهای تو دارن میرن سرکار تو همه رو ول کردی فقط چسبیدی به بسیج» حتى صداى فرهاد هم درآمد: «وزیر تو این مملکت ان قدر برای نظام کار نمیکنه که تو کار میکنی!» محمد حسین اصلاً جواب نمیداد سرش را می انداخت پایین و میرفت روی تختش میخوابید. ظاهراً نه شغل داشت، نه
درس میخواند؛ ولی به اندازه کسی که سه شیفت میرود سر کار وقتش
پر بود.
نه که بیخیال باشد؛ دغدغه داشت. مطمئن بودم که دنبال یللی تللی
نیست. مدتی اصرار میکردم بیا
برایت ماشین بخرم. رفقایش همه ماشینهای خارجی داشتند نگران بودم جلوی آنها احساس کمبود کند. گفتم نمیتونم در حد اونا برات بخرم. بیا یه ۲۰۶ برات بخرمبزنی میگفت: «هنوز زوده!» با فرهاد تصمیم گرفتیم خانه مان را بفروشیم و با پولش دو تا خانه کوچکتر بخریم یکی را خودمان بنشینیم؛ یکی هم برای محمد حسین به حساب خودمان می خواستیم برایش آستین بزنیم .حرفش یکی بود: «این فتنه تموم شه... این قائله رو بخشکونیم بعد... این پرونده خیلی امنیته الان که محرمه نمیشه کار هیئت امام حسین
(ع) رو زمین بمونه...
⬅️ ادامه دارد .....
🚩#حسینیه_مجازی
👇👇
〰💠〰🌸〰💠
@Heiat1400_p_zeinaby
〰💠〰🌸〰💠
🔆 به تو از دور سلام:
عاشقانه و با شوق،
زمزمه کنیم صلوات خاصه امام رضا (ع) رو:
اللهّـــمَ صَلّ عَلي عَلي بنْ موسَي الرّضـا
المرتَضی، الامــام التّقي النّقي و حُجَّّتكَ
عَلي مَنْ فَــوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثري
الصّدّيق الشَّهيد صَلَوةً كثيرَةً تامَة زاكيَةً
مُتَواصِلــةً مُتَواتِـــرَةً مُتَرادِفَـــه كافْضَل
ماصَلّيَتَ عَلي اَحَدٍ مِنْ اوْليائِكَ
بار دیگر روز شد،
بیدار شد این زندگے
اےتمام حس بودنهای ما
روزت بخیـــر ....
ســــلام ✋
#صبح و عاقبتتان_شهـــ🌹ــــدایی
🚩#حسینیه_مجازی
👇👇
〰💠〰🌸〰💠
@Heiat1400_p_zeinaby
〰💠〰🌸〰💠
🔵💮💮💮💮💮چرا #امام_رضا (ع) را «ثامن الحجج» یعنی «هشتمین حجت خدا» می نامند در حالیکه نامیدن با الفاظی مشابه آن، برای سایر ائمه مرسوم نیست؟؟ و هیچ امامی ، لقبی با عنوان چندمین امام بودن ندارد ؟؟
مثل اینکه برای امام حسین، لقبی با عنوان «ثالث الحجج»، یا برای امام باقر ، لقب «خامس الحجج» و امثال اینها مرسوم نیست و با چنین القابی نامیده نمیشوند؟؟!!
✅ پاسخ: یکی از وجوه غربت #امام_رضا (ع) این است که از زمان حضرت امام موسی کاظم(ع) ، در مسیر تشیع، انحرافی بوجود آمد و گروهی از مردم در امامت ایشان توقف کردند و به امامت امام رضا علیه السلام، معتقد نشدند و نام «واقفیه» بر آنان گذاشته شد.
👈 و گروهی برادر بزرگ تر آن امام – یعنی اسماعیل پسر امام صادق (ع) را امام هفتم خواندند.
☝️اما شیعیانی که به امامت امام رضا معتقد بودند، تاکید فراوانی بر لقب «ثامن» یا هشتم داشتند تا آن اشتباه دیگر تکرار نشود ، و تأکیدی باشد بر ادامه داشتن امامت توسط امام هشتم ، حضرت رضا (ع)
❗️از نکات جالب تاریخی اینکه امام هشتم شیعیان، معاصر مامون عباسی بود که هشتمین خلیفه عباسی به حساب می آید.
#دهه_کرامت #میلاد_امام_رضا
44.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مدّاح: #حاج_مهدی_رسولی
ویژه ولادت حضرت علیابنموسیالرضا (علیهالسّلام)
🚩#حسینیه_مجازی
👇👇
〰💠〰🌸〰💠
@Heiat1400_p_zeinaby
〰💠〰🌸〰💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔖#منبرهای_کوتاه
😔 مادری که فرزندش را کتک بزند...
💓 مادر کوه محبت است 💓
🌱 محسن پوراحمد خمینی
#روانشناس و #کارشناس_خانواده
📣 همه مادرها بشنوند... ❣
🚩#حسینیه_مجازی
👇👇
〰💠〰🌸〰💠
@Heiat1400_p_zeinaby
〰💠〰🌸〰💠
KayhanNews75979710412149514851155.pdf
13.44M
🍃🌸 🇮🇷 🌸🍃
تمام صفحات
#روزنامه_کیهان
امروز چهارشنبه ۱۰ خرداد ۱۴۰۲
🔸🌺🔸 --------------
🚩#حسینیه_مجازی
👇👇
〰💠〰🌸〰💠
@Heiat1400_p_zeinaby
〰💠〰🌸〰💠
#نکته_های_ناب
🍃بخشی از آرامش و احساس خوب ما مدیون کنار آمدن با خودمان است.
🍃 زمانی که شما از درون احساس رضایت بکنید، همه شرایط بیرون از خودتان نیز جذاب خواهد شد ولی وقت چنین رضایتی وجود نداشته باشد، بهانهها فعال میشوند و هر لحظه ممکن است یکی از نداشتهها، مایه اذیت ما شود.
هیئت بانوان پیشکسوت زینبی «س» تاسیس ۱۴٠٠/۹/۴
با سلام و احترام؛ 📎#گزارش_جلسه ✅ اولین جلسه هم اندیشی اعضای جهادی هیئت پیشکسوتان زینبی س دوشنبه مو
سلام و احترام
پیگیریهای نهایی صورتجلسه مورخه ۸ خرداد ۱۴۰۲
در خصوص بند اول ،با پیگیریهای خانم توحیدی ، خانم پور اولامچی مسئولیت فضای مجازی و سواد رسانه را پذیرفتند .
ضمنا بعلت مشغله های متعدد خانم توحیدی،ایشان بعنوان همکار و معرفی خییرین با خانم فاطمه اسماعیلی همکاری خواهند داشت .
ان شاء الله در فرصت های آتی بحث پالایش مجدد خواهران جهادگر در دستور کار گروه جهادی هیئت قرار خواهد گرفت .
«ومن الله توفیق »
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍇#باغبان_خونه_مان_باشیم.👌
درخت انگور را از انگور به روشی جدید پرورش دهیم .
🚩#حسینیه_مجازی
👇👇
〰💠〰🌸〰💠
@Heiat1400_p_zeinaby
〰💠〰🌸〰💠
🍹#شربت_بیدمشک_و_زعفران
اب سه لیوان، شکر سه لیوان، گلاب یا عرق بید مشک نصف استکان(من از عرق بید مشک استفاده کردم)،زعفران به میزان لازم
اب را گذاشتم جوش بزنه بعد شکر را اضافه کردم هم نزنید شکر اب میشه دوباره به جوش میاد عرق بید مشک رو اضافه کردم وزعفرون،گذاشتم مثل مربا قوام بیاد تخم شربتی رو هم شستم با اب ولرم نیم ساعتی خیس کردم تا حالت ژله ای پیدا کنه، بعد تخم شربتی ریختم داخل ظرف مورد نظر بعد شربت واب خنک با خاکشیر هم میشه، ویا میکس هر دو، امیدوارم درست کنید . 👌
🚩#حسینیه_مجازی
👇👇
〰💠〰🌸〰💠
@Heiat1400_p_zeinaby
〰💠〰🌸〰💠
#تلنگر 📌
بزرگے میگفت :
حسین و گناھ یڪ جا ڪنار هم جا نمیشہ!
تاریڪے ڪھ باشہ نور میرھ
گناھ ڪھ باشہ
حسین میرھ...! ╯✋🏻💔╰
محبت درمانی (4).mp3
9.02M
🎵📚 سلسله جلسات محبت درمانی 4
این مجموعه به محبت خدا به بنده ها و محبت انسان ها با تکیه بر آیات و روایات پرداخته است.
فوق العاده زیباست از دست ندید👌..
🎵استاد شجاعی
#محبت_خدا
🚩#حسینیه_مجازی
👇👇
〰💠〰🌸〰💠
@Heiat1400_p_zeinaby
〰💠〰🌸〰💠
شهید منتظر مرگ نمیماند، این اوست که مرگ را برمیگزیند.
شهید پیش از آنکه مرگ ناخواسته به سراغ او بیاید، به اختیار خویش میمیرد و لذت زیستن را نیز هم او می یابد نه آن کس که دغدغه مرگ حتی آنی به خود او وانمیگذاردش و خود را به ریسمان پوسیده غفلت میآمیزد.
شهادت مزد خوبان است...🕊
🚩#حسینیه_مجازی
👇👇
〰💠〰🌸〰💠
@Heiat1400_p_zeinaby
〰💠〰🌸〰💠