بچه ها خواستید با این تسبیح‌ها ذکری بگید مارو از دعا هاتون محروم نکنید گیره روسری‌ها رو هم به نیابت دختر بی‌بی بودن بزنید به روسری هاتون #گزارش #پک‌فرهنگی

چه مسابقه‌ای یادش بخیر🌝😂 #گزارش #مسابقه

خب فعلا بسه . . . کم کم باید بریم تو گزارشات این هیئت‌مون پس منتظرمون باشید ماهم منتظرتون هستیم راستی ناشناس و که فراموش نکردید مثل همیشه آماده‌ی مشت و لگد های خوشگلتون هستم دوستار شما : خادم هیئت ، الهام

هیئت‌حضرت‌رقیه برگزار می‌کند قدم به قدم پیش رفتیم تا رسیدیم به شروع اولین زندگی دنیا در زمین داریم به قسمت های جذاب نزدیک میشیم . . . منتظرتون هستیم رفیقای عزیز خودم🌿✨

خدا به آدم گفت: تو و همسرت بروید و ساکن بهشت شوید. اما به آن درخت نزدیک نشوید . . . آدم و حوا وارد بهشت شدند. ماری آمد و نزد آدم و حوا رفت. مار گفت: این درخت خُلد است. از میوه‌ی آن بخورید تا در بهشت جاودانه شوید.👀✨ مار به خدا قسم خورد. اما او ابلیس بود. آدم و حوا از میوه‌ی درخت خوردند.🍎 چشم باز کردند و خود را در زمین یافتند. بهشت دیگر نبود. فرشتگان دیگر نبودند. درخت و سبزه هم نبود. فقط بیابان بود و آدم و حوا. صدای دست و سوت و شادی آمد. ابلیس جشن پیروزی گرفت. آدم اما محزون بود‌. پشیمان بود‌. بسیار گریه کرد. توبه کرد.🌝🌱 ادامه دارد . . . #گفت‌وگوی‌دوستانه :)!

جبرئیل آمد. جبرئیل گفت: آنچه به تو می‌آموزم بگو. جبرئیل آدم و حوا را با «کلمات» آشنا کرد.📝🌱 آدم و حوا به ملاقات با کلمات رفتند. پنجمین کلمه، حسین بود‌. آدم که نام او را شنید گریه‌اش دو چندان شد.❤️‍🩹🏴 آدم گفت: این حسین کیست؟ جبرئیل گفت او پسر رسول خاتم است. جبرئیل لباس مشکی به تن کرد و روضه خواند . . . آدم گریه کرد. حوا گریه کرد. گریه بر حسین نزد خدا گران‌بها بود. خدا اشک آن‌ها را خرید و توبه‌ی آدم پذیرفته شد‌.🌙✨ آدم و حوا به آغوش خدا بازگشتند. اما ابلیس هنوز کینه به دل داشت.🔥🍂 و زندگی بر روی زمین آغاز شد. ادامه دارد . . . #گفت‌وگوی‌دوستانه

امروز نقد انیمیشن هم داریماااا جونم براتون بگه که کارخونه‌هیولا‌ها ببینم کیا دیدن؟!

به به بچه‌های دکور گل کاشتن انگار :)! #دکور #گزارش

امروز عالی بود جای کسایی که نبودن خالی فقط آخرش :)!