eitaa logo
هیئت مجازی 🚩
4هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
2.7هزار ویدیو
415 فایل
ˇ﷽ شبیھ بوی گُـل است این‌جا؛ براے پروانگےهاے تو در مسیرِ او...🦋 💚˹ از ؏ـشق بخوان @ASHEGHANEH_HALAL ˼ ‌ ‌‌🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼ . . شما براے ما نعمتید...😌🌱
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هیئت مجازی 🚩
[• #فتوا_جاتے👳🏻•] . . #تحریفات_عاشورا #بخش_اول ✨جریان لیلا و حضرت علی اکبر علیه السلام نمونه دیگ
[• 👳🏻•] . . 👈 گفت: وقتی که حضرت لیلا رفت در آن خیمه و موهایش را پریشان کرد، بعد نذر کرد که اگر خدا، علی اکبر را سالم به او برگرداند و در کربلا کشته نشود از کربلا تا مدینه را ریحان بکارد. یعنی نذر کرد که سیصد فرسخ راه را ریحان بکارد!!! این را گفت و یک مرتبه زد زیر آواز: نذر علیه لئن عادوا و ان رجعوا لازرعن طریق تفت ریحانا 👈 من نذر کردم که اگر اینها برگردند راه تفت را ریحان بکارم.  این شعر عربی بیشتر برای من اسباب تعجب شد که این شعر از کجا پیدا شد؛ بعد به دنبال آن رفتم و دیدم این تفتی که در این شعر آمده کربلا نیست. 👈 بلکه این تفت سرزمین مربوط به داستان لیلی و مجنون معروف است که لیلی در آن سرزمین سکونت می کرده و این شعر مال مجنون عامری است برای لیلی و آن روضه‌خوان این شعر را برای لیلای مادر علی اکبر و کربلا می خواند. 👈 تصور کنید اگر یک مسیحی یا یک یهودی یا یک آدم لامذهب آنجا باشد و این قضایا را بشنود آیا نخواهد گفت که تاریخ اینها چه مزخرفاتی دارد؟ آنها نمیح فهمند که این داستان را این شخص از خودش جعل کرده است بلکه می‌گویند زن های اینها چقدر بی شعور بوده اند که نذر می کردند از کربلا تا مدینه را ریحان بکارند. این حرف‌ها یعنی چه؟! دامادی حضرت قاسم علیه السلام از این بالاتر می گوید در همان گرما گرم روز عاشورا که می دانید مجال نماز خواندن هم نبود امام نماز خوف خواند و با عجله هم خواند.  حتی دو نفر از اصحاب آمدند و خودشان را سپر قرار دادند و تا امام این دو رکعت نماز را خواندند، این دو نفر در اثر تیرهای پیاپی که می آمد از پا در آمدند. پس مجالی برای نماز خواندن به اینها نمی‌دادند. 👈 ولی گفته اند در همان وقت امام فرمود حجله عروسی راه بیندازید من می خواهم عروسی قاسم را با یکی از دخترهایم در اینجا لااقل شبیه آن هم که شده ببینم. من آرزو دارم، آرزو را که نمی شود به گور برد! 👈 شما را به خدا ببینید حرف هایی را گاهی وقت ها از یک افراد خیلی سطح پایین می شنویم که می گویند من آرزو دارم مثلا عروسی پسرم را ببینم، آرزو دارم عروسی دخترم را ببینم، به فردی چون حسین بن علی نسبت می دهند آن هم در گرما گرم زد و خورد که مجال نماز خواندن هم نیست!! ادامه دارد... : حماسه حسینی؛ استاد شهید مطهری . . ⛔️ 🍃 هیچ شبهـه‌اےبے پاسخ نمونده😉👇 [•📖•] @Heiyat_Majazi
🏴 سلام علیکم شبتون حسینے💚 ایام شهادت حضرت اباعبدالله الحسین و هفتاد و دوتن از یاران باوفایشان تسلیت باد.🍂💔🍂 باعرض پوزش🙏 از امشب تا چهارشنبه شب به حرمت شب عاشورا و شام غریبان حسینی از بارگذاری رمان معذوریم. ان شاءالله در شبهای آتے جبران خواهد شد. التماس دعا در این شب‌ های پر عظیم الشان ما و خادمان بزرگوار کانال رو از دعای خیرتون بی بهره نگذارید🙏 اجرتون با مولامون صاحب الزمان یاعلی مدد✋ 🏴 @heiyat_majazi 🏴
🏴 "ان الحسین مصباح الهدے و سفینة النجاة" سلام علیڪم؛ عزادارے هاتون قبول درگاه حق ان شاءالله. امشب شب عاشوراست🏴🏴 لطفا رأس ساعت 00:00 اینجا باشید💔 داریم خدمتتون.. التماس دعا🖤🍃 @Heiyat_majazi
[• #وقت_بندگے💕 •] . . .ツ 🌹/.. علامه طباطبایے(ره) ../🌹 حاضرم ثواب تمام نماز شب های عمرم را با #پرستاری یک شب تا صبح از یڪ بیـــمار عوض ڪنم. #نذرظهورمولاصلوات💚🍃 . یڪ ـجُرعـہ آرامش😌👇 [•🍃⏰•] @heiyat_majazi
- - - 🏴🖤 - - - ••{ بسم رب الزینب }•• (۶۴) موضوع : خواهرش - - - 🏴🖤 - - -
- - - 🏴🖤 - - - سلام . عزاداری هاتون قبول باشه شب عاشورا شد . . . آماده این شروع کنیم؟! - - - 🏴🖤 - - -
- - - 🏴🖤 - - - السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ ابداً ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ - - - 🏴🖤 - - -
- - - 🏴🖤 - - - برادر دارین؟! - - - 🏴🖤 - - -
- - - 🏴🖤 - - - شده تا حالا یدفعه ببینین گوشه دستش زخم شده باشه؟" - - - 🏴🖤 - - -
- - - 🏴🖤 - - - نگرانش میشین؟! هی دستش رو میبوسین میگین چیشده فدات شم؟! - - - 🏴🖤 - - -
- - - 🏴🖤 - - - من یه داداش دارم ، دیروز دیدم گوشه ی مچش زخم شد . . . اصلا بیقرار شدم - - - 🏴🖤 - - -
- - - 🏴🖤 - - - گوشه مچش یه ذره زخم شده بوداا ، هیییچیییی نشده بود - - - 🏴🖤 - - -
- - - 🏴🖤 - - - طاقتم طاق شده بود . . . - - - 🏴🖤 - - -
- - - 🏴🖤 - - - اما یه خواهری هست که مثل فردا روزی با چشم خودش دید . . . - - - 🏴🖤 - - -
- - - 🏴🖤 - - - سمت گودال از خیمه دویدم من شمر جلوتر بود ، دیر رسیدم من - - - 🏴🖤 - - -
- - - 🏴🖤 - - - سر تو دعوا بود ناله کشیدم من سر تو رو بردن ، دیر رسیدم من - - - 🏴🖤 - - -
- - - 🏴🖤 - - - خانوم رسید ، انقدر بدن حسینش تیر و نیزه خورده بود ، نشناخت - - - 🏴🖤 - - -
- - - 🏴🖤 - - - هی میگشت دنبال برادر - - - 🏴🖤 - - -
- - - 🏴🖤 - - - یکدفعه دید از یه حنجر بریده ای صدا میاد - - - 🏴🖤 - - -
- - - 🏴🖤 - - - اُخَیَّ إلَیَّ - - - 🏴🖤 - - -
- - - 🏴🖤 - - - خواهر بیا سمت من😭 - - - 🏴🖤 - - -
- - - 🏴🖤 - - - بیا من اینجام😭 - - - 🏴🖤 - - -
- - - 🏴🖤 - - - رفت سمت پیکر . . . رگای بریده برادر رو بوسید . . . اما قبل خانوم ، مادرشون رسیده بود گودال - - - 🏴🖤 - - -
- - - 🏴🖤 - - - یه گوشه گودال ، مادر رو دیدم من که رفته بود از حال ، دیر رسیدم من - - - 🏴🖤 - - -