محض سوغاتی برای دخترش با یک تشر
هم النگوها و هم انگشترم را می گرفت
در نمی آورد ز گوشم گوشواره… می کشید
آنقدر که خون ،تمام معجرم را می گرفت
آن لگدهایی که میزد می نشست بر صورتم
قدرت بینایی چشم ترم را می گرفت
هیئت مجازی 🚩
ان شاالله حوالی 00:00 برای نماز شب درخدمتیم..🌱
امشب شب سختیه
نماز شبتون رو هدیه کنید به سہ سالہ ارباب🙃