روزی بـود روزگاری بود...
یکی بود،یکی هم نـبود...
امـا خدای مهربـون همیشه بود...
بعد یه پیکری بود برای
همین آقا بود...
که روز عاشـــورا مـوند
ریز تیغ آفتاب....
بدنـش پـر بود از زخم و
جراحت،
اینجور بگم...
یه جای سالم باقی نمونده بود روی بدن...
میـدونــــی بدن اینجوری کـه بود
یه چیز دیگه هم بهش اضافه کن!
.
.
.
گوشتو بیار جلـو!!
•• بـدن سـر هم نـداشت...
•• انگشت هم نداشت...
من که نگفتم این بدن بدن کیه!
نگفتم که مال سید و سرورمونه😭💔
نگفتم که مال سیدالشهدا(ع)هست😭😭
هیئت مجازی 🚩
یه بدن بود... بی سر... بی عمامه... بی انگشتر...😭😭
اما به بدن عریان رحم نکردن...😭💔
نامردا با اسب تاختن رو بدن آقا😭😭
رو به کربلا بشین...💔
دستاتو بذار رو سینهات و
زمـزمه کن السلام علیک یااباعبدالله😭💔
السلام علیک یا فاطمة الزهرا😭😭
امشب شب سومه امامه😭💔
شب جمعه است😭😭
حضرت فاطمه بالا سر که نه
کنار جسم و تن پاره پاره پسرشه💔😭
بعـد از سه روز بنی اسد که در نزدیکی کربلا زندگی میکرد اومد تا به خاک بسپارِ جسم آقا رو😭😭
در برخی روایت ها هم اومده که خود امام سجاد(ع)اومدن بالا سر آقا و با دستان مبارکشون امام رو دفن کردند😭💔