eitaa logo
هیئت مجازی 🚩
3.9هزار دنبال‌کننده
7هزار عکس
2.8هزار ویدیو
420 فایل
ˇ﷽ شبیھ بوی گُـل است این‌جا؛ براے پروانگےهاے تو در مسیرِ او...🦋 💚˹ از ؏ـشق بخوان @ASHEGHANEH_HALAL ˼ ‌ ‌‌🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼ . . شما براے ما نعمتید...😌🌱
مشاهده در ایتا
دانلود
📚|ختم قران امروز ارسال تعـداد به آے دی☺️👇 •📮• @F_Delaram_313 تعداد صفحات • ۱۵۱ • هر روز میزبان فرشته ها😇👇 [💌🍃••] @heyat_majazi
سید رضا نریمانی_شب هفتم محرم 97 - هیئت فدائیان - تک - من که یه روزی میمیرم من که یه روزی خاک میشم-1537782340.mp3
10.37M
🎧🍃 🍃 [• #نوحه_خونے🎤•] . . بھ تو از دور سلامـ✋•• بھ سلیمان نبۍ از طرف مور سلامـ🌹•• بھ حسین از طرفِ وصلھٔ ناجور سلام😔 #سیدرضا‌نریمانی #دلتنگی‌یهویی😭 . . متفاوت بشنویــد🙂👇 @Heiyat_Majazi 🍃 🎧🍃
[• 👳🏻•] . . : ببخشید اینکه میگن قرآن معجزه الهی هست یعنی چی؟ میشه بیشتر توضیح بدین؟ ✅ شبهه: با سلام، اعجاز قرآن به یک چیز نیست بلکه متعدد هست ، به طور مثال : 1⃣فصاحت و بلاغت قرآن بی نظیره به گونه ای که امثال ولید بن مغیره که از شعرای نامی عرب بودند پیغمبر را جن زده دانستند . براى فصاحت و بلاغت افراد بشر معمولا حد و حدودى است كه هرگز از آن حد تجاوز نمىكند; مثلا كسى سخن حماسى را نيك ادا مىكند; ولى در مدح ضعيف استيا مداح فصيح و بليغى است; ولى در هجو ضعيف استيا در هجو تواناست; ولى قدرت رثاگرى ندارد يا رثاگر خوب و فصيحى است; ولى در عرفان ضعيف است. خلاصه هيچ كسى كه در همه اين ابعاد تسلط داشتهباشد، يافت نمىشود; ولى قرآن كريم اينچنين است و از جامعيت فصاحت و بلاغت در تمام جهات برخوردار است. 2⃣جامعیت قران قرآن کریم کتابی جامعترین است که از مسائل علمی قرآن صحبت نموده است که برخی از این : http://qura نسبیت زمان -kareem.mihanblog.com/post/107 3⃣قرآن کریم،در همان زمان از مسائلی حرف زد که علم آن زمان در هیچ جای دنیا بدان دست نیافته بودند.و این بدان معناست که برای هیچ یک از انسانهای آن زمان،قابل درک نبود. اما امروزه میبینیم که با پیشرفت علوم مختلف اعم از نجوم و ریاضیات و پزشکی و...بسیاری از آیات قرآن برای مردم روشن شد. و اینگونه،معجزه بودن قرآن برای بشر تبیین شد. برای نمونه،میتوان به این موارد اشاره کرد : مراحل رشد جنین: http://miraclesofthequran.persianblog.ir/post/22/ http://miraclesofthequran.persianblog.ir/post/138/ هفت لایه بودن جو و هفت لایه بودن زمین: http:/و/miraclesofthequran.persianblog.ir/post/4/ نور خورشید نور اصلی و نور ماه نور بازتابی است: نسبیت زمان http:/hforgan.mihanblog.com/extrapage/0004 نظریه روابط ریاضی https://fa.m.wikipedia.org/wiki/ 4⃣ قرآن موسیقی جالبی دارد خداوند آخرین کتاب خود را مجهزبه سلاح موس یقی نمود ؛ کسانی که قاری هستند میدانند چقدر موسیقی قران عظیم است جالب است بدانید که ؛ حتی ریتم آیات قیامت با ریتم آیات احکام متفاوت است ؛ و ریتم آیات؛ بهشت با جهنم متفاوت است ؛ 5⃣مفاهیم اخلاقی بلند قرانی اعجاب بر انگیز است . 6⃣ امی بودن پیغمبر خودش معجزه است. 7⃣ اگر با این شرایط قرآن آوردند آن وقت می توان همانند سازی دارند. . . ⛔️ 🍃 هیچ شبهـه‌اےبے پاسخ نمونده😉👇 [•📖•] @Heiyat_Majazi
[• (ع)☀️ •] 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 ✨بہ نامـ خـــــداے علے✨ 😒 اصلا خوش نیومدن. 🙂 وااا چرا خوش نیومدن؟؟ 😒 وقتی تو اتفاقات زشت و ناپسند میاند . همون بهتر که نیان. 📚|• . حکمت ۲۰۰ مطابق با ترجمه ⛔️ پاے حــرفـ مولاتـ بشینــ😌👇 [•✍•] @heiyat_majazi
هیئت مجازی 🚩
[• #قصه_دلبرے📚•] #بدون_تو_هرگز #قسمت_بیست_پنجم به زحمت بغضم رو کنترل کردم... - برگشته جبهه... ح
[• 📚•] دو روز تحمل کردم... ديگه نمي تونستم! اگر زنده پرتم مي کردن وسط آتيش، تحملش برام راحت تر بود... ذکرم شده بود... علي علي... خواب و خوراک نداشتم، طاقتم طاق شد. رفتم کليد آمبولانس رو برداشتم... يکي از بچه هاي س*پ*ا*ه فهميد... دويد دنبالم... - خواهر... خواهر... جواب ندادم - پرستار... با توئم پرستار... دويد جلوي آمبولانس و کوبيد روي شيشه... با عصبانيت داد زد. - کجا همين طوري سرت رو انداختي پايين؟ فکر کردي اون جلو دارن حلوا پخش مي کنن؟ رسما قاطي کردم... - آره! دارن حلوا پخش مي کنن... حلواي شهدا رو... به اون که نرسيدم... مي خوام برم حلوا خورون مجروح ها... - فکر کردي کسي اونجا زنده مونده؟ توي جاده جز لاشه سوخته ماشين ها و جنازه سوخته بچه ها هيچي نيست... بغض گلوش رو گرفت... به جاده نرسيده مي زننت... اين ماشين هم بيت الماله، زير اين آتيش نميشه رفت... ملائک هم برن اون طرف، توي اين آتيش سالم نميرسن... - بيت المال اون بچه هاي تکه تکه شده ان، من هم ملک نيستم... من کسيام که ملائک جلوش زانو زدن و پام رو گذاشتم روي گاز، ديگه هيچي برام مهم نبود؛ حتی جون خودم، و جعلنا خوندم... پام تا ته روي پدال گاز بود ويراژ ميدادم و مي رفتم... حق با اون بود، جاده پر بود از لاشه ماشين هاي سوخته... بدنهاي سوخته و تکه تکه شده. آتيش دشمن وحشتناک بود! چنان اونجا رو شخم زده بودن که ديگه اثري از جاده نمونده بود... تازه منظورش رو مي فهميدم وقتي گفت ديگه مالئک هم جرات نزديک شدن به خط رو ندارن، واضح گرا مي دادن... آتيش خيلي دقيق بود. باورم نمي شد توي اون شرايط وحشتناک رسيدم جلو... تا چشم کار مي کرد شهيد بود و شهيد... بعضي ها روي همديگه افتاده بودن، با چشمهاي پر اشک فقط نگاه مي کردم. ديگه هيچي نمي فهميدم، صداي سوت خمپاره ها رو نمي شنيدم... ديگه کسي زنده نمونده که هنوز مي زدن... چند دقيقه طول کشيد تا به خودم اومدم... 🖊:نقل از همسر وفرزند شهید ... [•📙•] @Heiyat_Majazi
هیئت مجازی 🚩
[• #قصه_دلبرے📚•] #بدون_تو_هرگز #قسمت_بیست_ششم دو روز تحمل کردم... ديگه نمي تونستم! اگر زنده پرتم م
[• 📚•] بین جنازه شهدا دنبال علی خودم ميگشتم... غرق در خون... تکه تکه و پاره پاره... بعضي ها بي دست... بي پا، بي سر، بعضي ها با بدن هاي سوراخ و پهلوهاي دريده، هر تيکه از بدن يکي شون يه طرف افتاده بود. تعبير خوابم رو به چشم مي ديدم... بالاخره پيداش کردم! به سينه افتاده بود روي خاک... چرخوندمش... هنوز زنده بود. به زحمت و بي رمق، پلک هاش حرکت ميکرد... سينه اش سوراخ سوراخ و غرق خون... از بيني و دهنش، خون مي جوشيد... با هر نفسش حباب خون مي ترکيد و سينه اش مي پريد... چشمش که بهم افتاد، لبخند مليحي صورتش رو پر کرد... با اون شرايط... هنوز مي خنديد! زمان براي من متوقف شده بود... سرش رو چرخوند... چشم هاش پر از اشک شد... محو تصويري که من نمي ديدم... لبخند عميق و آرامي، پهناي صورتش رو پر کرد... آرامشي که هرگز، توي اون چهره آرام نديده بودم. پرش هاي سينه اش آرام تر مي شد. آرام آرام... آرامتر از کودکي که در آغوش پر مهر مادرش... خوابيده بود... پ.ن: براي شادي ارواح مطهر شهدا... علي الخصوص شهداي گمنام و شادي ارواح مادرها و پدرهاي دريا دلي که در انتظار بازگشت پاره هاي وجودشان... سوختند و چشم از دنيا بستند... صلوات... ان شاء الله به حرمت صلوات... ادامه دهنده راه شهدا باشيم... نه سربار اسالم... وجودم آتش گرفته بود! مي سوختم و ضجه مي زدم... محکم علي رو توي بغل گرفته بودم... صداي ناله هاي من بين سوت خمپاره ها گم مي شد... از جا بلند شدم... بين جنازه شهدا، علي رو روي زمين مي کشيدم... بدنم قدرت و توان نداشت... هر قدم که علي رو مي کشيدم... محکم روي زمين مي افتادم... تمام دست و پام زخم شده بود... دوباره بلند مي شدم و سمت ماشين مي کشيدمش... آخرين بار که افتادم... چشمم به يه مجروح افتاد... علي رو که توي آمبوالنس گذاشتم، برگشتم سراغش... بين اون همه جنازه شهيد، هنوز يه عده باقي مونده بودن... هيچ کدوم قادر به حرکت نبودن... تا حرکت شون مي دادم... ناله درد، فضا رو پر مي کرد. ديگه جا نبود... مجروح ها رو روي همديگه مي گذاشتم... با اين اميد... که با اون وضع فقط تا بيمارستان زنده بمونن و زير هم، خفه نشن... نفس کشيدن با جراحت و خونريزي، اون هم وقتي يکي ديگه هم روي تو افتاده باشه! آمبوالنس ديگه جا نداشت... چند لحظه کوتاه... ايستادم و محو علي شدم... کشيدمش بيرون... پيشونيش رو بوسيدم... 🖊:نقل از همسر وفرزند شهید ... [•📙•] @Heiyat_Majazi
[• 💕 •] . . می‌‌گفت: من‌اگ نماز شبم ‌قضا ‌بشه بچه ‌هایی ‌که تو بسیج ‌کار می‌کنن نماز صبحشون‌ قضا‌ میشه :)🌱 همینقدر بی ادعا همینقدر ساده همینقدر قشنگ💚 |شهیدمحمدحسین‌محمدخانی| . . یڪ ـجُرعـہ آرامش😌👇 [•🍃⏰•] @heiyat_majazi
【• •】 . . ‌‌ ⠀⠀⠀⠀ོ ⠀ ⠀⠀ ⠀ ⠀⠀⠀⠀ོ ⠀ ⠀⠀ ⠀ ⠀⠀⠀⠀ོ ⠀ ⠀⠀ ⠀ ⠀ ⠀⠀⠀⠀⠀⠀ོ ⠀ ⠀⠀⠀⠀⠀⠀ོ ⠀ ⠀⠀⠀ོ ⠀ ⠀⠀ ⠀ ⠀ ⠀⠀ ⠀⠀⠀ོ ⠀ بہٺرین لحظـهـ تعلق مےگـیره بـہ زمانے ڪهـ؛ (ٺصمیمـ مۍگیرۍ یڪے از گُنـاه‌هاٺ و بذارے ڪنآر✨ :) ⠀⠀⠀⠀ོ ⠀ ⠀⠀ ⠀ ⠀⠀⠀⠀ོ ⠀ ⠀⠀ ⠀ ⠀⠀⠀⠀ོ ⠀ ⠀⠀ ⠀ ⠀ ⠀⠀⠀⠀⠀⠀ོ ⠀ ⠀⠀⠀⠀⠀⠀ོ ⠀ ⠀⠀⠀ོ ⠀ ⠀⠀ ⠀ ⠀ ⠀⠀ ⠀⠀⠀ོ ⠀ ⠀ ✋ . . | |💚 😌☝️ [•🗣•] @heiyar_majazi
[• ☺️ •] 🍃🌹🍃🌹🍃 🕯تو طـــول روز تو یه ۲۴ ساعت دوکلوم حرف زدن با بالاسری بخدا نیازه! وگرنه‌ اگه‌ زده‌ نشه ‌‌تبدیل ‌به‌ بغض‌میشه‌ و یروزی خفمون میکنه! یه‌روزی‌دامن‌گیرمون‌میشه! 🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 خــدا رو احساس ڪن👇 [•🕊•] @Heiyat_Majazi
📚|ختم قران امروز ارسال تعـداد به آے دی☺️👇 •📮• @F_Delaram_313 تعداد صفحات • 151 • هر روز میزبان فرشته ها😇👇 [💌🍃••] @heyat_majazi
[• 📿 •] . . یه وقتایی با یه نامحرم حرف میزنے ته دلت ناراحتے ولے بازم ادامه میدے دست بڪش از نادیده گرفتـن خدا مطمئن باش خدا راهے براٺ پیدا میڪنه . . پاتوق نخبگـــان😌👇 [•⏳•] @Heiyat_Majazi
[• (ع)☀️ •] 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 ✨بہ نامـ خــــداے علے✨ 😙 یه بوس دیگه. 😙 🤨 چته تو؟ چرا من و بوس می‌کنی؟؟ 😚 باید کسی که بهت مژده میده بوسید. 🤔 من چه مژده ای دادم؟ من که بهت هشدار دادم. 😚 همون دیگه هرکی به آدم هشدار بده مثل کسیه که به آدم مژده داده. 📚|• . حکمت ۵۹ مطابق با ترجمه ⛔️ پاے حــرفـ مولاتـ بشینــ😌👇 [•✍•] @heiyat_majazi