eitaa logo
هیئت مجازی 🚩
3.9هزار دنبال‌کننده
7هزار عکس
2.8هزار ویدیو
421 فایل
ˇ﷽ شبیھ بوی گُـل است این‌جا؛ براے پروانگےهاے تو در مسیرِ او...🦋 💚˹ از ؏ـشق بخوان @ASHEGHANEH_HALAL ˼ ‌ ‌‌🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼ . . شما براے ما نعمتید...😌🌱
مشاهده در ایتا
دانلود
تا به حد مرگ بعد از آنکه هربارم زدن
از سر نو از خدا مرگم تمنا کردم
. راوی میگه ، دیدم یه دختری داره رو این خارای صحرا میدَوِه ؛ با اسب سمتش رفتم بگم بیا نترس..؛ دیدم این دختر تا صدای پایِ اسب رو شنید تند تر دوید... رسیدم بهش ، دیدم این دو تا دستای کوچولوشو گذاشت رو گوشاش........ ، گفت مسلمونی ؟! تاحالا قرآن خوندی؟! فَأَمَّا الْیَتیمَ فَلا تَقْهَرْ... نزنیــآ.. نزنـی آقا.. من بابا ندارم .. .
دختر حرمله چه مغرور است به من از بام دست تكان ميداد.. او خبر دار شده يتيم شده ام.. پدرش را به من نشان ميداد😭😭😭
اينكه در خود خزيده سردش نيست درد پهلو كشيده خم شده ست با همين قدّ كوچكش امشب.. چقدر مثل مادرم شده است ... 😭😭😭😭😭😭
به گمانم رقيه (س)هم همچو مادر (س) وقتي درد پهلو قرارش را گرفته بود در دلش تورا صدا ميزد.. هرچه باشد دختر از مادرش الگو می گيرد قرار دل رقيه! تو را به اشک ديده اش زودتر بيا...
تو روضه ها میگن : وقتی حضرت رقیه تو خواب باباشون رو می بینن از خواب می پرند و میگن عمه بابام کو ؟ الان اینجا بود چرا یهو رفت ؟ از گریه و شیون ایشون یزید بیدار میشه علت رو می پرسه میگن یتیم حسین سراغ باباش رو گرفته. اونم میگه خب ببرید سر باباش رو بدین تا آروم شه
وقتی سر امام رو میبرن تو سینی روش پارچه بوده رقیه خانم میگه من که غذا نخواستم
اونام میگن هرچی خواستی تو همونه