eitaa logo
هیئت مجازی 🚩
4.1هزار دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
2.6هزار ویدیو
415 فایل
ˇ﷽ شبیھ بوی گُـل است این‌جا؛ براے پروانگےهاے تو در مسیرِ او...🦋 💚˹ از ؏ـشق بخوان @ASHEGHANEH_HALAL ˼ ‌ ‌‌🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼ . . شما براے ما نعمتید...😌🌱
مشاهده در ایتا
دانلود
[ 📚••] ⃟ ⃟•🪴 ـــــــــ ـ ـ ـ ⸤ نام: 🍃 تلفن منزل زنگ خورد. گوشی را برداشتم و جواب دادم. ــ الو... بفرمایید ــ سلام خانوم. منزل آقای صبوری؟ ــ بله بفرمایید. ــ از حج و زیارت تماس می گیرم. لطفا فردا بین ساعت 10تا11 صبح آقایان حسین صبوری و صالح صبوری به سازمان مراجعه کنند. ــ بله، چشم... بهشون میگم. تماس قطع شد. نمی دانستم سازمان حج و زیارت چه ربطی به صالح می توانست داشته باشد؟؟؟!!! صالح که برگشت پیام سازمان را به او رساندم. اوهم متعجب بود و گفت: ــ چند وقته تماس نگرفتن ــ مگه قبلا مراجعه کردی؟ ــ چندین سال پیش پدر جون و مامان خدا بیامرز برای حج تمتع ثبت نام کرده بودن که متاسفانه عمر مامان... سازمان می خواست پول ثبت نام مامان رو پس بده که پدر جون نذاشت. گفت اسم منو به جای مامان بنویسن. حالا یه دوسالی هست که تماس نگرفتن. باید فردا برم سری بزنم. ــ گفتن پدرجون هم باید باشن. اسم هردوتاتونو گفتن. فردا بین 10 تا 11 صبح. فردای آن روز صالح به تنهایی به سازمان رفت. پدر جون حال مساعدی نداشت و ترجیح دادیم توی منزل استراحت کند. صالح که بازگشت کمی سردرگم بود. هم خوشحال بود و هم ناراحت. نمی دانستم چرا حالش ثبات نداشت. ــ خب چی شد صالح جان؟ ــ والااااا... امسال نوبتمون شده باید مشرف بشیم ــ واقعا؟؟؟؟ به سلامتی حاج آقا... پیشانی اش را بوسیدم و گفتم: ــ دست خالی اومدی؟ پس شیرینیت کو؟؟؟؟ ــ مهدیه ــ چیه عزیزم؟ ــ پدر جون رو چیکارش کنیم؟ دکترش پرواز رو براش منع کرده نباید خسته بشه و مناسک حج توان می خواد اگه بفهمه خیلی غصه می خوره... بعد از اینهمه انتظار حالا باید اسمش در بیاد برای حج؟؟؟ خدایا شکرت... حکمتی توش هست؟ چه می گفتم؟ راست می گفت. اینهمه انتظار برای آن پیرمرد و حالا ناامید، باید گوشه ی خانه با حسرت می نشست. ــ حالا مهدیه نمی دونم چیکار کنم؟ تکلیفم چیه؟ ــ توکل کن... هر چی خیره همون میشه ان شاء الله... من برم غذا رو بیارم. پدر جون هم گرسنه ش بود. ادامه دارد... [⛔️] ڪپے تنها‌باذڪرمنبع‌موردرضایت‌است. • • سایه‌ے ڪتاب رو سَرتون باشه🤓 📗••]Eitaa.com/Heiyat_Majazi
📚🌱'' ⟩ 📚•|نامِ‌ڪتاب : با بابا 'نشرِشهیدابراهیم‌هادی با بابا موضوعے حولِ‌محور تجربه‌های‌نزدیڪ بھ مرگ و پیرامون زندگے شھید حاج محمد طاهری و فرزند ایشان نگارش شده است ..✍🏻 پیش از این کتاب‌های سه دقیقه در قیامت، بازگشت و شنود پیرامون این موضوع منتشر شده بود ..🌿 فرزند شهیدۍ ڪھ دانشجوی سال آخر پزشکے بود، در جریان یڪ سانحه رانندگـے دچار مرگ مغزی شد. هجده روز در کما بود و همھ مےگفتند اعضای بدنش را اهدا کنید .. اما یڪ‌باره این جوان به هوش آمد ، او تجربه نزدیڪ بھ مرگ عجیبے داشت. پس از مدت‌ها ڪھ شرایط طبیعـے پیدا کرد معلوم شد هجده روز در بهشت پروردگار مهمان پدرش بود و با خاطرات زیبایے از همنشینـے با شهدا به میان ما بازگشته .. مشاهدات او توصیف کاملی از نعمت‌های بهشت برزخـے است ..🌱 . . . فڪر خوب همراه با معرفےِ ڪتاب‌هاے خوب😁👇 ●📖⨾ Eitaa.com/Heiyat_Majazi
هدایت شده از رصدنما 🚩
[• 🧐 •] . . ♦️ نتیجه نهایے نظرپرسے(شماره 5) 👥 تعداد افراد مشارکت‌کننده: 59 نفر 👁‍🗨 تعداد بازدید نظرپرسے: 4.8k 🔹 سوال : ▫️مهم‌ترین تاثیر برگزاری جام جهانی قطر بر منطقه را چه می‌دانید!؟ 📌 گزینه با بیشترین تعداد رأی: ✔️ بازنمایی مثبت فرهنگ اسلامی 🌀 مشاهده نظرپرسے(شماره5) 🌀 تحلیل نتیجه نظرپرسے(شماره5) . . 📱 📆 📝 ✔️ لینک توضیحات طرح نظرپرسے مطالبه به روش پرسش‌گری😉👇 •🔎 • eitaa.com/joinchat/527499284C7fe1d7515d
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌' ⃟'🏴؛ یا اباعبدالله .. آرزوی ما فقط یک سلام است؛ شبیه همان سلام‌های آخر هرشهیدی که در خون غلتان بود و دلش می‌خواست سمت کربلا بِنِشانَندَش .. '•✤Eitaa.com/Heiyat_Majazi
《°• 🌙•°》 . . 🔹️ آیت الله جوادی آملی : • اگر بخواهید به جایی برسید • با کار حوزه و دانشگاه • مشکلتان حل نمی شود، • این فقط به شما علم می دهد؛ • آن که مشکل شما را حل می کند، • سجادہ نماز شب است. . می‌خوانمتـ به مهربانے ڪه خود مهربان ترینے😇 •°》Eitaa.com/Heiyat_Majazi
❊ ⟯ 🌿 فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا 🌱 إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا 💪 مـطمئن باش ✨ با هر سختے،آسونے هست. 🌻 دوبار گفتم ڪہ دلت قرص باشہ! 🌨 سورہ انشراح،آیہ ۵ و ۶ -اۍ کھ به هنگام درد، راحـتِ جانـے مَـرا..♡ ♥️⃢🍃' Eitaa.com/Heiyat_Majazi
•[ 🔑 ]•🍃 👨‍🌾 با این چیزا سیرمونی‌ ندارن هرچی‌ بیشتر بدین بیشتر میخوان 👩‍🌾 چرا؟ چی باعث میشه؟؟ 👩‍🔬ولع ، ها و باعث میشن بسازن. اسرار نهفته را دریاب😉 🍃🔑]• Eitaa.com/Heiyat_Majazi
47.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷🍃 طوفان حادثه تو مشت پر تکبیرمونه👊🏻🇮🇷 قدرت های جهانی از ازل درگیرمونه🌐📡 گروه فرهنگی خادم شهدا(مشکات) 📌پایگاه حکیمه ‌ ☺️ کانالهاے مجموعه فانوس را دنبال کنید:👇 Eitaa.com/Asheghaneh_Halal Eitaa.com/Heiyat_Majazi Eitaa.com/Rasad_Nama 🇮🇷🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🐚🍃 |• 💎•|➺ مرگ چیست؟ همیشه قبل خواب بگو : (بسمِڪ‌َاللهُم‌اَلمـــوت‌والاَحیا) وبعد از اینڪه از خواب بلند شدے بگو : (اَلحمدلله‌الذی‌احیاھُ‌بَعدما‌اَمانَتِناٰ‌واِلَیهِ‌النَّشور) 📻 . . با ایمان، دلت را خانه تڪانے وُ زیبا ڪن ☺️👌 ❀🐚🍃Eitaa.com/Heiyat_Majazi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
°• | 🎷🥁 |°• مرتڪبین خیانت از نگاه حاج‌قاسم عزیز چه ڪسانے هستند؟ ⭕️! - دوصدایے در جامعه پیرامون دشمن - ڪوچه دادن به دشمن - ترویج فهم غلط از دشمن - از بین بردن حساسیت جامعه - و .. + با این اوصاف تشخیص خیانت‌ڪاران به انقلاب اسلامے ایران خیلے راحت شد ڪه :)✌️ . . . راوے جبههٔ حـق باش🧐💪 🥁🎷 °•| Eitaa.com/Heiyat_Majazi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌ 🎞🍃 📱.•° جون‌میزارم‌برا‌ڪشورم من‌رگ‌و‌خونم‌ایرانیه..♥️ . . ناب‌ترین استورےها؛ اینجـا دانلود ڪن🤓👇 🎞🍃Eitaa.com/Heiyat_Majazi
🍃🎐•| ✨ ــ من‌اون‌ڪسے‌روڪہ‌بین‌مردم‌جاانداخت دختراشھیدنمیشن‌روحلال‌نمےڪنم'! شھیده‌زینب‌ڪمایے🌱💚 شھـادت سنگـ را بوسیدنے ڪرد 🙃👇 🍃🎐•| Eitaa.com/Heiyat_Majazi
°| 🔮🍃 °| . رفیق! حالت‌کہ‌بدمیشہ‌وگرفتھ‌میشی نیوفت‌بہ‌جون‌پروفایلت!' پشت‌هم‌هی‌عوض‌کنی... پاشوبروبایسری‌کارمن‌جملہ: نماز،قرآن،رازونیاز،درددل‌باامام‌زمان حال‌دلت‌روعوض‌کن(: . صاحبدل لاینام قلبے مهمان ابیت عند ربے 🙂 🍃°| Eitaa.com/Heiyat_Majazi
[ 📚••] ⃟ ⃟•🪴 ـــــــــ ـ ـ ـ ⸤ نام: 🍃 صالح در تکاپوی اعزام به حج بود و حسابی سرش شلوغ شده بود. خرید وسایل لازم و کلاس های آموزشی و کارهای اداری اعزام، حسابی وقتش را پر کرده بود. به اقوام هم سر زده بود و با بعضی ها تماس تلفنی داشت و از همه حلالیت طلبیده بود. همه چیز خوب بود فقط تنها مشکلمان پدرجون بود که دکترش اکیدا فعالیت خسته کننده و پرواز را برایش منع کرده بود. حتی صالح پرونده پزشکی پدر جون را به چند دکتر خوب و حاذق که از همکاران دکتر پدرجون بودند، نشان داد اما تشخیص آنها هم همین بود. پدر جون آرام به نظر می رسید اما غم چشمانش از هیچکداممان پوشیده نبود. کاری نمی شد کرد. سلامتی اش در خطر بود و مدام می گفت: ــ خیره ان شاء الله. روزی که اعزام شد واقعا دلتنگ بودم اما این دلتنگی کجا و دلتنگی سفرهای سوریه اش کجا؟! این سفر، سفری بود که می دانستم سراسر شور بود و آرامش. صالح با تنی رنجور و قلبی بغض آلود می رفت که پاک و طاهر بازگردد. مثل طفلی تازه متولد شده... دلم آرام بود. بغض و دلتنگی داشتم اما نگرانی نه... نگران بازگشتش نبودم و می دانستم گلوله ای نیست که جان صالحم را تهدید کند. توی فرودگاه همه ی زوار با وسایل لازم خودشان و ساک هایی شبیه به هم دسته دسته ایستاده بودند و مسئولین کاروان ها در تکاپو بودند برای گرفتن کارت های پرواز. خانواده ها برای بدرقه ی حجاج آمده بودند و همه جا اشک و لبخند با هم ترکیب شده بود. گاهی صدای صلوات از گوشه ای و در میان جمع انبوهی بلند می شد. سالن فرودگاه جای سوزن انداختن نبود. من و سلما و علیرضا و زهرا بانو و بابا هم با صالح آمده بودیم. پدرجون هم به اصرار با ما آمد. دوست نداشتیم جمع حاجیان عازم سفر را ببیند و داغ دلش تازه شود. هر چه بود و هر حکمتی داشت پدر جون یک، جامانده محسوب می شد. اما با این تفاسیر نتوانستیم در برابر اصرارش مقاومت کنیم و او هم همراهمان آمد. صالح آنقدر بغض داشت که نمی توانست حتی به جهتی که پدر جون ایستاده بود نگاه کند. لحظه ی آخر هم اینقدر دستش را بوسید و اشک ریخت که اشک همه را درآورد. ــ پدر جون از خدا می خوام ثواب سفرم رو به شما و روح مامان برسونه ــ برو پسرم... خدا به همراهت باشه. قسمت یه چیزی بوده که با عقل من و شما جور در نمیاد. فقط خدا خودش می دونه حکمتش چی بود؟ دست حق به همراهت مراقب خودت باش... با همه خداحافظی کرد و به من رسید. ــ مهدیه جان ــ جانم عزیزم ــ هر بدی ازم دیدی همینجا حلالم کن. زحمتم خیلی به گردنت بوده. بخصوص تنهایی هات وقتی میرفتم ماموریت و جریان دستم و بچه و... خدا منو ببخشه بغض داشتم اما باید صالح را مطمئن راهی می کردم. من هر کاری کرده بودم بر حسب وظیفه ی همسری ام بود. ــ این چه حرفیه؟ وظیفه م بوده. تو هیچی برام کم نذاشتی. تو باید منو حلال کنی. مراقب خودت باش و قولت یادت نره. پیشانی ام را بوسید و زیر گوشم گفت: ــ شاید دیگه ندیدمت. از همین حالا دلتنگتم. دلم فرو ریخت و از بغض نتوانستم جواب حرفش را بگویم. همه به منزل بازگشتیم. آن شب سلما هم پیش من و پدرجون ماند. عجیب دلتنگ صالح شده بودم ادامه دارد... [⛔️] ڪپے تنها‌باذڪرمنبع‌موردرضایت‌است. • • سایه‌ے ڪتاب رو سَرتون باشه🤓 📗••]Eitaa.com/Heiyat_Majazi
[ 📚••] ⃟ ⃟•🪴 ـــــــــ ـ ـ ـ ⸤ نام: 🍃 به محض اینکه در مدینه مسقر شده بود تماس گرفت. صدایش شاد بود و این مرا خوشحال می کرد. شماره ی هتل را داشتم و هر ساعتی که می دانستم زمان استراحتشان است تماس می گرفتم. صالح هم موبایلش را برده بود و گاهی تماس می گرفت. بساط آش پشت پا را برایش برقرار کرده بودم و با سلما و زهرا بانو آش خوشمزه ای را تهیه کردیم. پدر جون ساکت تر از قبل بود. انگار تمام فکر و ذهنش درگیر حج بود و حکمت نرفتنش... علیرضا بیشتر از قبل به ما سر می زد. سلما هم که تنهایمان نمی گذاشت و اکثرا منزل ما بود. سفر مدینه تمام شده بود و حجاج عازم مکه بودند و رسما مناسک حج شروع می شد. .......... ــ مهدیه جان ــ جونم حاج آقا ــ هنوز مُحرم نشدم که... ــ ان شاء الله حاجی هم میشی. ــ ان شاء الله خواستم بگم توی مکه چون سرمون شلوغه موبایلمو خاموش می کنم. اما شماره ی هتل رو بهت میدم هر وقت خواستی زنگ بزن. اگه باشم که حرف می زنم اگه نه بعدا دوباره زنگ بزن. ــ باشه عزیزم حداقل شماره مسئول کاروانتون هم بده. ــ باشه خانومم حالا چرا صدات اینجوریه؟ ــ هیچی... دلتنگت شدم ــ دلتنگی نکن خانوم گلم. نهایتش تا ده روز دیگه بر می گردم ان شاء الله. ــ منتظرتم. قولت که یادته؟ ــ بله که یادمه. مراقب خودم هستم. تماس که قطع شد دلم گرفت کاش با هم بودیم. .......... روز عرفه فرا رسیده بود و ما طبق هرسال توی حسینیه جمع شده بودیم برای دعا و نیایش خاطرات سال گذشته برایم تداعی شد و لبخند به لبم نشست ــ چیه؟ چرا لبخند ژکوند می زنی؟ ــ یاد پارسال افتادم. صالح باتو کار داشت و منو صدا زد که بهت بگم بری پیشش یادته؟ برای سوریه اعزام داشت. ــ آره یادش بخیر. واااای مهدیه چقدر داغون بودم. تو هم که تنهام نذاشتی و هیچوقت محبتت یادم نرفت. وقتی صالح برگشت سر و ته زبونم مهدیه بود خلاصه داداشمو اسیر کردم رفت. ــ حالا دیگه صالح اسیر شده؟ ــ نه قربونت برم تو فرشته ی نجاتی ادامه دارد... [⛔️] ڪپے تنها‌باذڪرمنبع‌موردرضایت‌است. • • سایه‌ے ڪتاب رو سَرتون باشه🤓 📗••]Eitaa.com/Heiyat_Majazi
📚🌱'' ⟩ 📚•|نامِ‌ڪتاب : حوضِ‌خون این‌ ڪتاب حاصل همڪارۍ دفتر تاریخ شفاهـے اندیمشڪ و واحد تاریخ شفاهـے دفتر مطالعات جبهه فرهنگـے انقلاب اسلامـے می باشد ..🌱 گروهـے از زنان فداڪار اندیمشڪ برای شستن لباس، ملافه ، پتوهای رزمندگان و شھدا در [ بیمارستان شهیدکلانتری‌اندیمشڪ ] بالغ بر ⁶⁴بانو، شروع به شستن پوشاڪ کردند ..🍃 در این حین اتفاقات وحشتناڪے را ڪھ مےدیدند مانند قسمت‌هایـے از بدن شھدا و مجروحان ڪھ لا به لای لباس‌ها و پتوها پیدا مےشد را بازگو مےکنند ..💭 این ڪتاب مےتواند شما را درباره جنگ متحول کند و تاثیر بسازی در قلب و ذهن شما به یادگار بگذارد ..🖇 . . . فڪر خوب همراه با معرفےِ ڪتاب‌هاے خوب😁👇 ●📖⨾ Eitaa.com/Heiyat_Majazi
0ABD7D31-AF48-4402-8504-6052996D4B8E.wav
478.2K
🔖•Γ دور از تو سالها . . . 📳🎧 😃🌱همــراه اول ⬅️ ارسال ڪد 66251 به شماره 8989 😍🌱ایراݩــسل⬅️ ارسال ڪد 448409 بہ شماره7575 😌🌱رایتــل⬅️ ارسال کد on4001192 بہ شماره 2030 . . آقای قاضے ما فقط یهـ آهنگ تیلفُونِ خاص مےخواستیم🙄👇 ◍📱Eitaa.com/Heiyat_Majazi
《°• 🌙•°》 . . 🔹️ آیت‌الله خوشوقت ره : تصميم بگير! اگر تا به حال نماز شب نخوانده ای، خيلی به خودت ضرر زده ای. اگر می خواهی جلوی ضرر را بگيری، از امشب تصميم بگير و بلند شو. نيم ساعت بلند شو، كم كم درست می شود ان شاءالله... . می‌خوانمتـ به مهربانے ڪه خود مهربان ترینے😇 •°》Eitaa.com/Heiyat_Majazi
❊ ⟯ 🌿 وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا 👥 با مردم 😌 قشنگ حرف بزن! 💕 سورہ بقرہ،آیہ ۸۳ -اۍ کھ به هنگام درد، راحـتِ جانـے مَـرا..♡ ♥️⃢🍃' Eitaa.com/Heiyat_Majazi
°| 🔮🍃 °| . . سعے ڪنید پـزِ کتابــ‌هایی کہ خوانده‌اید را ندهیــــد به کتاب‌هایي که نخواندھ‌اید فڪر کنید..🛤💡 (ڪسے میدونه؛که میدونه نمیدونه..😶🧐) . . صاحبدل لاینام قلبے مهمان ابیت عند ربے 🙂 🍃°| Eitaa.com/Heiyat_Majazi
•[ 🔑 ]•🍃 🙂 نمیشه بهش کرد چون می‌کنه ✋ اگه قول بده چی؟ 🙂 زیرقولش میزنه. ✋ اصلا بیا با خودش حرف بزن. 😔 وقتی حتی حرف میزنه میگه. چه حرفی باهاش بزنم اسرار نهفته را دریاب😉 🍃🔑]• Eitaa.com/Heiyat_Majazi
|• 🍃 •| وقتی خانومی تحت فشاره، حرف زدن با شوهرش را موهبتی بزرگ میدونه🤗 ولی اگر مردی تحت فشار و استرس باشه حرف زدن زنش را دخالت می‌دونه😬 زن دوست داره صحبت ڪنه و شوهرش را در آغوش بگیره💁‍♀ مثلا مرد دوست داره فوتبال ببینه.⚽️ در این مواقع از نظر زن ،مرد بی علاقه و سرده🤦‍♀ و برعڪس از نظر مرد،زن مزاحم و پرحرفه.🤦‍♂ این برداشت های مختلف،به خاطر انعڪاس ساختارهای مغزی متفاوت اونهاست.🧠 ❌اینڪه متوجه این تفاوت بشید،فشار را از وجود شما و شریڪ زندگیتون بر طرف می‌ڪنه و باعث میشه ڪه دیگه طرف مقابلتون را مورد انتقاد و قضاوت قرار ندین.💑 . . . در سـاحل آرامش خانوادھ ☺️ 🍃💛•• Eitaa.com/Heiyat_Majazi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🐚🍃 |• 💎•|➺ باربرے ڪه خدا مطیع او بود !♥️ خداﷻمیفرمایند : ﴿أنا مطیع من اَطاعنے﴾ (من‌مطیع‌ڪسیم‌ڪه‌از من‌اطاعت‌میڪنه) . . با ایمان، دلت را خانه تڪانے وُ زیبا ڪن ☺️👌 🐚🍃Eitaa.com/Heiyat_Majazi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. ⃟ٜٖ👶🏻 •| 🍃|• شنیــدن چنین جملاتے از زبون این فسقلیا و بااین ادبیات قشنگ دل آدمـو قلقلڪ میده😍 وجود چنین فرشته هایے توی هرخونـــه از اوجب واجبــاته☺️💚 پیشنهاد دانلــود📥 قبلش یه آب قند ڪنارتون بذارید ازشدت شیرین زبونیاشون غش نڪنید😉 . . ایرانـم، جـوانـ بمـان😍✌️ °•👶🏻🍼•°Eitaa.com/Heiyat_Majazi