✍ امیرالمومنین علی (علیه السلام) فرمودند:
عبودیت بر پنج رکن استوار است:
خالی ساختن شکم (از حرام)
قرائت قرآن
تهجّد و شب زنده داری
زاری و راز و نیاز با پروردگار در هنگام صبح
گریه از خوف خداوند
📚 مستدرک الوسائل، ج 2، ص 294
#حکایتهای_شنیدنی
•✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚠️🎥از پروژه ققنوس تا جنگ مذهبی!
📍پشت پرده صحبت های مولوی عبدالحمید و فتنه چند بعدی که ضلع سوم آن به سمت جنگ مذهبی حرکت کرده است!!!
🎞حتما ببینید و منتشر کنید.
•✾🔸 @twonoor 🔸✾•
استادي می گفت :
" صبح ها که دکمه هاي لباسم را مي بندم ، به این فکر مي کنم که چه کسي آنها را باز خواهد کرد ؟
خودم یا مُرده شور ؟ "
دنیا همین قدر غیر قابل پیش بیني است ...
به آنهايي که دوستشان دارید ،
بي بهانه بگوييد : " دوستت دارم ... "
بگوييد : " در این دنیاي شلوغ ، سنجاقَت کرده ام به دلم ... "
بگوييد : " گاهي فرصت با هم بودنمان ، کوتاه تر از عمرِ شکوفه هاست ... "
" بودن ها " را قدر بدانيم !
" نبودن ها " همين نزديكي ست ...
#حکایتهای_شنیدنی
•✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•
آیه 24 سوره یونس
«إِنَّما مَثَلُ الْحَیاةِ الدُّنْیا کماءٍ أَنْزَلْناهُ مِنَ السَّماءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَباتُ الْأَرْضِ مِمَّا یأْکلُ النَّاسُ وَ الْأَنْعامُ حَتَّی إِذا أَخَذَتِ الْأَرْضُ زُخْرُفَها وَ ازَّینَتْ وَ ظَنَّ أَهْلُها أَنَّهُمْ قادِرُونَ عَلَیها أَتاها أَمْرُنا لَیلًا أَوْ نَهاراً فَجَعَلْناها حَصِیداً کأَنْ لَمْ تَغْنَ بِالْأَمْسِ کذلِک نُفَصِّلُ الْآیاتِ لِقَوْمٍ یتَفَکرُونَ»
زندگی دنیا مثل آبی است که از آسمان نازل کردیم که بر اثر آن گیاهان گوناگون که مردم و چهارپایان از آن میخورند می روید، تا زمانیکه روی زمین زیبائی خود را از آن گرفته و تزیین می شود و مردم مطمئن می شوند که می توانند از آن بهره ببرند ناگهان فرمان عذاب ما فرا می رسد و آن چنان آن را نابود می کنیم که گوئی نبوده است. اینچنین آیات خود را برای اهل تفکر بیان می داریم.
#کنترل_ذهن برای #تقرب
#حکایتهای_شنیدنی
•✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•
🔸رسول خدا (ص) فرمودند :
صبر چهار شعبه دارد
اشتیاق ، هراس ، وارستگی و انتظار
پس هرکس مشتاق بهشت است باید از شهوات بیرون برود و کسی که از آتش میترسد باید از گناهان برگردد ، و کسی که نسبت به دنیا زهد می ورزد ، باید گرفتاری را سبک بشمارد ، و کسی که در انتظار مرگ است باید در کارهای خوب بشتابد.
📚 میزان الحکمة جلد ۵ حدیث ۱۰۱۳۳
#حکایتهای_شنیدنی
•✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•
#تلنگر
🤗ﻣﻮﺑﺎﯾﻞ ﺍﺯ سبکترین ﭼﯿﺰﻫﺎئیه ﮐﻪ
ﺩﺭ ﺩﻧﯿﺎ ﺣﻤﻞ میشه
‼️ﻭﻟﯽ ﺍﺯ سنگینترین ﭼﯿﺰﻫﺎئیه ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﺧﺮﺕ باید بخاطر نحوه استفاده اش پاسخگو باشیم!
🤔مواظب باشیم این موبایل ما را جهنمی نکند
#حکایتهای_شنیدنی
•✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•
#حکایت_زیبا
حاکمی هر شب در تخت خود به آینده دخترش می اندیشید ...که دخترش را به چه کسی بدهد مناسب او باشد ..
در یکی از شبها وزیرش را صدا زد و از او خواست که شبانه به مسجد برود تا جوانی را مناسب دخترش پیدا کند که مناجات و نماز شب را بر خواب ترجیح دهد ...
از قضا آن شب دزدی قصد دزدی در آن مسجد را کرده بود تا هرچه گیرش بیاید از آن مسجد بدزدد...پس قبل از وزیر و سربازانش به آنجا رسید ...در را بسته یافت و از دیوار مسجد بالا رفت و داخل مسجد شد ..
هنگامی که به دنبال اشیاء بدرد بخورش می گشت وزیر و سربازانش داخل شدند و دزد صدای در راشنید که باز شد بنابراین راهی برای خود نیافت الا اینکه خود را به نماز خواندن مشغول کرد ..
سربازان داخل شدند و اورا در حال نماز دیدند ،
وزیر گفت : سبحان الله ! چه شوقی دارد این جوان برای نماز....
و دزد از شدت ترس هرنماز را که تمام می کرد نماز دیگری را شروع می کرد ..
تا اینکه وزیر دستور داد که سربازان مراقب باشند از نماز که تمام شد نگذارند نماز دیگری را شروع کند و او را بیاورند ،
و اینگونه شد که وزیر جوان را نزد حاکم برد .
و حاکم که تعریف دعا ها ونمازها ی جوان را از وزیر شنید ، به او گفت : تو همان کسی هستی که مدتهاست دنبالش بودم و می خواستم دامادم باشد ، اکنون دخترم را به ازدواج تو در می آورم و تو امیر این مملکت خواهی بود ...
جوان که این را شنید بهت زده شد و آنچه دیده و شنیده بود را باور نمی کرد، سرش را از خجالت پایین آورد و با خود گفت: خدایا مرا امیر گرداندی و دختر حاکم را به ازدواجم در آوردی، فقط با نماز شبی که ازترس آن را خواندم ! اگر این نماز از سر صداقت و خوف تو بود چه به من می دادی و هدیه ات چه بود اگر از ایمان و اخلاص می خواندم !
#حکایتهای_شنیدنی
•✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•
مثل گندم باش!
زیر خاک میبَرنش باز میروید پُرتر ،
زیر سنگ میبَرنش آرد میشود پُر بهاتر،
آتش میزننش نان میشود مطلوب تر
"ذات" باید ارزشمند باشد
تا انسان ارزشمندی باشی...
#حکایتهای_شنیدنی
•✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•
🔸 علامه طباطبایی:
در روایتی آمده است گاهی خداوند، بنده را یک ماه به بیماری مبتلا می کند تا روز سی و یکم، یک یا الله از روی اخلاص بر زبان او جاری کند.
📚در محضر علامه طباطبایی
#حکایتهای_شنیدنی
•✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•
✨❤️✨
🔸پیامبر مهربانےها(ص) مےفرمایند:
💚هر ڪہ دخترش را خوبــ تربیتــ ڪند ؛
و علم شایستہ بہ او بیاموزد ؛
آن دختر مانع و سپر پدر در برابر
آتش دوزخ خواهد شد ...
📚میزانالحڪمہ،ج۱،ص۱۰۰
#حکایتهای_شنیدنی
•✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•
✅تلنگر
🔸 مرد جوانی از مشکلات خود به
حکیمی گلایه می کرد و از او خواست
که راهنمایی اش کند.
حکیم آدرسی به او داد و گفت به این
مکان که رسیدی ساکنان آن هیچ مشکلی ندارند،
می توانی از آنها کمک بطلبی.
مرد هیجان زده به سمت آدرس رفت،
با تعجب دید آنجا قبرستان است.
به راستی تنها مُردگانند که مشکل ندارند!
«همانا انسان را در سختی ها آفریدیم»
📚سوره بلد/۴
#حکایتهای_شنیدنی
•✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•
🔴 #تجربه_نزدیک_به_مرگ
✍ جوان پشت میز(مأمور الهی) ، به یک کتاب بزرگ اشاره کرد. وقتی تعجب من را دید، گفت: کتاب خودت هست، بخوان. امروز برای حسابرسی، همین که خودت آن را ببینی کافی است.
چقدر این جمله آشنا بود. در یکی از جلسات قرآن، استاد ما این آیه را اشاره کرده بود: «اقرا كتابک، كفى بنفسك اليوم علیک حسیبا» این جوان درست ترجمه همین آیه را به من گفت.
نگاهی به اطرافیانم کردم. کمی مکث کردم و کتاب را باز کردم. سمت چپ بالای صفحه اول، با خطی درشت نوشته شده بود:
۱۳ سال و ۶ ماه و ۴ روز» از آقایی که پشت میز بود پرسیدم: این عدد چیه؟ گفت: سن بلوغ شماست. شما دقیقا در این تاریخ به بلوغ رسیدی.
به ذهنم آمد که این تاریخ، یکسال از پانزده سال قمری کمتر است. اما آن جوان که متوجه ذهن من شده بود گفت: نشانه های بلوغ فقط این نیست که شما در ذهن داری. من هم قبول کردم.
قبل از آن و در صفحه سمت راست، اعمال خوب زیادی نوشته شده بود. از سفر زیارتی مشهد تا نمازهای اول وقت و هیئت و احترام
به والدین و... پرسیدم: اینها چیست؟
گفت: این ها اعمال خوبی است که قبل از بلوغ انجام دادی همه این کار های خوب برایت حفظ شده.
📚 کتاب سه دقیقه در قیامت
#حکایتهای_شنیدنی
•✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•
#نماز
زمانی که به بلوغ رسیدم همیشه مقید به نماز بودم، یک روز صبح بدون دلیل از رخت خواب برای نماز بلند نشدم. وقتی آفتاب طلوع کرد یکباره دیدم یک چیز سیاه از سقف اتاق به کنار من افتاد. با ترس از جا پریدم. با وحشتی که در صدایم بود پرسیدم تو که هستی؟ از جان من چه می خواهی؟ گفت من با تو هستم. هر وقت خدا را رها کنی پیش تو می آیم. من شیطان را دیدم...
📗بازگشت
#حکایتهای_شنیدنی
•✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•
هر گناهی که می کنید تیری هست که به امام زمان عج اصابت می کنه، شیعه باید حداقل در شبانه روز 20 دقیقه به امام زمان عج فکر کنه.
یادمه هر موقع از دجال و اینجور چیزها از استاد می پرسیدم می گفت اینها رو رها کنید به این حواشی نپردازید به خود امام زمان عج فکر کنید.
#حکایتهای_شنیدنی
•✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•
دکتر محمود رفیعی میگفت: زمانی که در جبهه مجروح شدم، روح از بدنم خارج شد.
من به دنبال شهدا رفتم نمیدانید چه حالت جالبی بود. به هر کجای آسمان که میخواستم میرفتم.
✅ جوان زیبا را دیدم که به استقبال شهدا آمده بود میخواستم همراه شهداا بروم اما اجازه نداد.
🌷 اما آنجا شهیدی را دیدم که گفت: انقلاب اسلامی ایران، ظهور امام زمان را سالها جلو انداخت. آن شهید را نشناختم، اما سالها بعد زمانی که در بهشت زهرای تهران، از میان قبور شهدا عبور می کردم، مزار همان شهید را پیدا کردم!
بعد از جانبازی و تجربه نزدیک به مرگ، ارتباط دکتر رفیعی با دوستان شهیدش بیشتر شد.
یک شب رفقای شهیدش برای او چند جلد کتاب آوردند و گفتند: تو باید درس بخوانی و تلاش کنی، ما هم نو را کمک می کنیم.
محمود رفیعی با شرایط سخت جانبازی درس را از دوره دبیرستان شروع کرد و تا دکترای ادبیات ادامه داد و...
📙برگرفته از کتاب منتظر، اثر جدید گروه شهید هادی.
#حکایتهای_شنیدنی
•✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•
┅═✼🍃🌷🍃✼═┅
#سلام_بر_ابراهیم
☘یکی از دوستان آقا ابراهیم نقل می کرد که: سال ها پس از شهادت ابراهیم در یکی از مساجد تهران مشغول فعالیت فرهنگی بودم. روزی در این فکر بودم که با چه وسیلهای ارتباط بچهها را با مسجد و فعالیتهای فرهنگی حفظ کنیم؟
🌃همان شب ابراهیم را در خواب دیدم. تمامی بچههای مسجد را جمع کرده و می گفت: «از طریق تشکیل هیئت هفتگی بچه ها را حفظ کنید.» بعد در مورد نحوه کار توضیح داد ما هم این کار را انجام دادیم. ابتدا فکر نمی کردیم موفق شویم. ولی با گذشت سال ها، هنوز از طریق هیئت هفتگی با بچهها ارتباط داریم.
✨مرام و شیوه ابراهیم در برخورد با بچههای محل نیز به همین صورت بود. او پس از جذب جوانان محل به ورزش، آنها را به سوی هیئت و مسجد سوق می داد و می گفت: «وقتی دست بچهها توی دست #امام_حسین قرار بگیره مشکل حل می شه. خود آقا نظر لطفش را به آنها خواهد داشت.»
#حکایتهای_شنیدنی
•✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•
✅مراقب تازه مادرها باشید
🔸اطرافیان تازه مادرها باید بدونن که مادرها به اندازه کافی نگران سلامتی فرزندشون هستن پس با جملههای «چقد لاغره»، «غذا خوب بهش نمیدی»، «شیرت چرب نیست»، «بمیرم که انقدر ضعیفه» و ... هیچ کمکی به اون مادر نمیکنن!انتخاب مدت شیر دادن به کودک فقط به والدین کودک مربوطه پس به خاطر شیر خشک دادن یا مدت زیاد شیر دادن به مادرها حس بد ندین!
بدون اجازه والدین به بچهشون موبایل، شکلات یا هله هوله ندین. بهم خوردن روتین بچهها باعث زحمت بیشتر والدین میشه.اگه سرزده خونه کسی که بچه کوچیک داره، میرید به تمیزی و مرتبی خونه اهمیت ندین، خونه بچهدار نمیتونه همیشه مرتب و تمیز باشه مگه یا مادر به خودش آسیب بزنه یا به فرزندش!
#حکایتهای_شنیدنی
•✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•
✍آیت الله فاطمی نیا :
حضرت اميرالمومنين(ع) به كميل مي فرمايند : هر وقت از چيزي ترسيدي ، بگو : لا حول و لا قوة الا بالله چقدر اين فرمايش زيباست! اين يعني باور كن كه هيچ برگي هم بدون اذن خدا از درخت جدا نمي شود! همه چيز به اذن الله است ، اين شناخت خداست.
#حکایتهای_شنیدنی
•✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•
✅زنی ڪه نصف پاداش شهید را دارد
🔸مردی خدمت رسول خدا (ص) آمد و عرض ڪرد:«همسری دارم ڪه هر گاه وارد خانه مى شوم به استقبالم مى آيد و چون خارج مى شوم بدرقه ام مى ڪند و زمانى ڪه مرا اندوهگين مى بيند، مى گويد: اگر برای روزی (#مخارج_رندگی ) غصه مى خوری ، بدانڪه ديگری (#خدای_متعال ) آنرا به عهده گرفته است و اگر برای #آخرت غصه مى خوری ، خدا اندوهت را زياد ڪند (بيشتر به فڪر آخرت باش.)»
رسول خدا (ص) فرمود: «خداوند در روی زمين عاملان و ڪارگزارانى دارد و اين زن يڪی از عاملان خدا است . او نصف پاداش شهيد را دارد»
📚 وسائل الشیعه ،ج 14 / 17
بهشت خانواده جلد اول،
#حکایتهای_شنیدنی
•✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•
⛔️ #کاپیتولاسیون_دانشجویی_ممنوع
کجای قانون برای اساتید و دانشجویان چیزی به نام #کاپیتولاسیون_دانشجویی تعریف شده است؟ با کدام منطق امنیت ملی دانشجو حقدارد هر غلطی بکند؟ مگر ضمانتی هست که دانشجو وحشی نباشد یا تروریست نشود؟
مگر در روزهای اخیر، اقدامات وحشیانه، رادیکال و داعشی صفتانه عدهای دانشجونما در همین دانشگاهها رخ نداد؟
کدام منطق اجازه میدهد دانشجو در امنیت کامل فضای دانشگاه را به آشوب بکشد، چادر از سر دختر دانشجو بکشد، شعار هتاکانه علیه دین و نظام بدهد، چاقو ببرد و شعارنویسی کند، درب دانشگاه و سلف را بشکند و نیروهای متدین را وحشیانه کتک بزنن و هیچ نهادی اجازه برخورد با آنها را نداشته باشد؛ چون دانشجو هستند؟ اینها #داعشجو هستند.
آقای جمهوری اسلامی!
آن کارگر کارخانه چه گناهی کرده در آشوب این دانشجویان زیر فشار اقتصادی خورد شود؟
آن مادر چه گناهی کرده که با هزار ترس و استرس کودک و نوجوان و جوان خود را به مدرسه و دانشگاه بفرستد به امید اینکه داعشیصفتهای معترض نما، در مسیر آشوبی به پا نکنند و فرزند آنها آسیبی نبیند در شلوغی مسیر؟
نظام اسلامی بعد چهل سال عبور از آتش منافقین و صدام و آمریکا و داعش و تحریم و تجزیهطلبی، به چه دلیل باید مماشات با آتش افروزان وطنفروش را بهانه ادامه وضع موجود کند؟
تاکی باید در مماشات پلیس، خون جوانان و مدافعان وطن ریخته شود که مبادا رسانههای استکبار از برخورد مقتدرانه, کوه نسازند؟
چرا باید اجازه دادن در آشوب داعشجوها، داعش وتکفیری به راحتی در زاهدان و #شاهچراغ جوی خون راه اندازد؟
⛔️مماشات بس است.
•✾🔸 @twonoor 🔸✾•
آن زمان کارم دلالی بودم. قرار بود مقدار زیادی عسل معامله کنم و بفروشم.
برای فردا ۱۰ صبح قرار گذاشتم. اما نمی دانم چرا خریدار منصرف شد!
فکر کردم همکار من به مشتری زنگ زده و خودش معامله کرده، برای همین به او سوءظن پیدا کردم.
✅ اما وقتی در تجربه نزدیک به مرگ، مرور زندگیم را دیدم، متوجه شدم که آن شب تا دیر وقت بیدار ماندم و تلویزیون و فوتبال نگاه کردم و نماز صبحم قضا شد!
این قضا شدن نماز، برای من که ادعای مومن بودن داشتم باعث شد معامله و سود سرشار آن را از دست بدهم و فقط گناه سوءظن برایم بماند...
📙برگرفته از کتاب تقاص. اثر جدید گروه شهید هادی
#حکایتهای_شنیدنی
•✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•
وقتی گیلاس با بند باریکش به درخت متصل هست🍒
همه عوامل در جهت رشدش در تلاشند
باد باعث طراوتش میشه
آب باعث رشدش میشه
و آفتاب پختگی و کمال میبخشه
اما …
به محض پاره شدن اون بند
و جدا شدن از درخت،
آب باعث گندیدگی
باد باعث پلاسیدگی
و آفتاب باعث پوسیدگی و ازبین رفتن طراوتش میشه
بنده بودن یعنی همین، یعنی بندِ به خدا بودن، که اگر این بند پاره شد، دیگر همه عوامل تو نابودی ما موثره.
پول، قدرت، شهرت، زیبایی... تا بندِ به خداییم برای رشد ما مفید و خیلی هم خوبه اما به محض جدا شدن بندِ بندگی، همه اون عوامل باعث تباهی و فساد ما میشه!
#حکایتهای_شنیدنی
•✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•
در جریان مرور اعمال خود، چنان دچار حسرت شدم که گفتنی نیست. آنچنان فشار روحی را تحمل کردم که اگر در دنیا با چنین مشکلی مواجه می شدم، قطعا جان میدادم.
آنجا فهمیدم چرا یکی از اسماء قیامت یوم الحسره است. اما یکی از حسرت های من وجود اسراف بسیار در زندگی ام بود. من فهمیدم که اسراف فقط ضایع کردن نعمت های الهی مانند خوردنی ها و آشامیدنی ها نیست، اما بدترین نوع اسراف، تلف کردن وقت و عمر بود. روزهایی از جوانیام را دیدم که صبح تا شب به بطالت پای تلویزیون می گذراندم. چقدر از لحظات با ارزش عمر من اینگونه تلف شد و... بعد از این تجربه تلاش می کنم از وقتم حداکثر استفاده را بنمایم و از لحاظ معرفتی خودم را رشد بدهم. تماشای تلویزیون و شبکه های اجتماعی را به حداقل رساندم.
📙 برگرفته از متن کتاب نسیمی از ملکوت. تجربه های نزدیک به مرگ. به زودی
#حکایتهای_شنیدنی
•✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•
#نماز
زمانی که به بلوغ رسیدم همیشه مقید به نماز بودم، یک روز صبح بدون دلیل از رخت خواب برای نماز بلند نشدم!
وقتی آفتاب طلوع کرد یکباره دیدم یک چیز سیاه از سقف اتاق به کنار من افتاد. با ترس از جا پریدم. با وحشتی که در صدایم بود پرسیدم تو که هستی؟ از جان من چه می خواهی؟
گفت من با تو هستم. هر وقت خدا را رها کنی پیش تو می آیم...
قرآن می فرماید: تسلط شیطان بر کسانی است که از او تبعیت کنند...
#حکایتهای_شنیدنی
•✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•
در جریان بیماری و تجربه نزدیک به من مرگ، مطالب شگفتانگیز بسیاری را متوجه شدم. من خودم را انسان وارسته ای می دانستم و فکر می کردم بهترین جای بهشت قرار می گیرم.
مسئول چند نهاد خیریه بودم. اما نشانم دادند که میل به شهرت، هیچ چیزی برایم باقی نگذاشته.
من مداح اهل بیت بودم. فکر می کردم این کار من با اخلاص است. وقتی مرور اعمالم را دیدم، بسیار ناامید شدم، هیچ کار خالصی برای خدا انجام نداده بودم.
پرسیدم: من این همه مداحی انجام دادم، از این هیئت به اون هیئت و هیچ پولی بابت آن نگرفتم، پس چرا هیچ کدام در نامه عملم نیست!
به من گفته شد: خالص ترین و بهترین جلسه مداحی شما کی بود؟
فکر کردم و گفتم شب آخر ایام فاطمیه در سال گذشته.
آن جلسه را کامل به من نشان دادند. آن شب بعد از مداح اصلی هیئت، با سوز خاصی اشعار را خواندم. بعد از اتمام جلسه، تمام دوستانم می گفتند خیلی عالی بود دیگه فلانی را به عنوان مداح دعوت نمیکنم خود شما برای ما بخوان.
من خیلی از این مطلب خوشحال بودم. هفته های بعد نیز در هیئت تلاش می کردم خودم را اثبات کنم!
📙نسیمی از ملکوت. تجربه نزدیک به مرگ. اثر جدید گروه شهید هادی
🌷رونمایی ۱۳ آبان
#حکایتهای_شنیدنی
•✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•