♦️وصیت شهید حمید باکری خطاب به فرزندانش که انگار برای امروز نوشته شده است
🔹وصیت به احسان و آسیه عزیز :
انشاءالله هرگاه به سنی رسیدید که توانستید این وصایا را درک نمائید هرچند روز یکبار این وصیتنامه را بخوانید؛
🔹احکام اسلامی را (فروع دین) با تعبد کامل و به طور دقیق و با معنی به جا آورید؛
به کسب علم و آگاهی و شناخت در تاریخ اسلام و تاریخ انقلاب اسلامی اهمیت زیادی قائل باشید؛
قدر انقلاب اسلامی را بدانید و مدام در جهت تحکیم مبانی جمهوری اسلامی کوشا باشید و زندگی خود را صرف تحکیم پایه های آن قرار دهید؛
در جماعات و مراسم بخصوص نماز جمعه، دعای کمیل و . . . و در مجالس بزرگداشت شهدا مرتب شرکت نمائید؛
رساله حضرت امام را دقیق خوانده و مو به مو اجرا نمائید؛
🔹شهید حمید باکری این است. کسی که دغدغه اش دفاع از انقلاب اسلامی، تحکیم پایه های جمهوری اسلامی و اجرای احکام اسلامی است. نه کسی که دختر بیولوژیک و اصلاح طلبش ادعای سخنگوییاش را دارد. دختری که زیر دست یونسی تربیت شده و بیاعتنا به وصیت پدرش، در دفاع از بیحجابی و منکرات دینی و تضعیف جمهوری اسلامی منبر وعظ میرود؛ آن هم به نمایندگی از شهید!
#حکایتهای_شنیدنی
•✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•
✨
هرقدر که نمازهایت منظم
و اول وقت باشد, امور زندگیت
هم تنظیم خواهدشد
مگر نمی دانی که رستگاری
و سعادت با نماز قرین شده است.
"آیت الله العظمی بهجت (ره)"
#حکایتهای_شنیدنی
•✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•
💠پسرک فلافل فروش💠
.
🔸خیلیها با رفتنشون از این دنیا فراموش میشن و نهایتا در اولین سالگردشون یادشون زنده میشه. اما خیلیها نه تنها یادشون فراموش نمیشه بلکه ستاره ثاقبی در شبهای تار گمراهی میشوند. انگار همیشه زندهاند.
🔸درباره چنین آدمهایی باید گفت:
وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ
ﻭ ﻫﺮﮔﺰ ﮔﻤﺎﻥ ﻣﺒﺮ ﺁﻧﺎﻥ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺧﺪﺍ ﻛﺸﺘﻪ ﺷﺪﻧﺪ ﻣﺮﺩﻩﺍﻧﺪ ، ﺑﻠﻜﻪ ﺯﻧﺪﻩﺍﻧﺪ ﻭ ﻧﺰﺩ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺷﺎﻥ ﺭﻭﺯﻱ ﺩﺍﺩﻩ ﻣﻰﺷﻮﻧﺪ.
و به قول #حافظ:
"هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریده عالم دوام ما"
🔸کتاب #پسرک_فلافل_فروش درباره چنین مردمانیست.
روایتی از زندگی و خاطرات #بسیجی #مدافع_حرم ، طلبه شهید #محمد_هادی_ذوالفقاری که از زبان پدر و مادر و نزدیکانش روایت میشود. روایتی از مردی که عاشق شهید ابراهیم هادی بود و دلش به عشق خدا زنده شد...
#حکایتهای_شنیدنی
•✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•
برای ملاقات با همسرم به بیمارستان رفتم، ماشین را در جایی قرار دادم که سد معبر بود. راه چند ماشین برای چند دقیقه بسته شد.
می توانستم جلوتر پارک کنم اما نرفتم. اما وقتی دیدم که راه بسته شده، برگشتم و ماشین را جا به جا کردم. جلوتر جای پارک بود.
✅ در آن سوی هستی به من نشان دادند که تو با این سد معبر که برای راحتی خودت بود، باعث شدی که هفت نفر معطل شده و برخی از آنها دیر به محل کار برسند!
چهره آنها را به من نشان دادند و گفتند: باید از این هفت نفر که وقتشان را ضایع کردی رضایت بگیری.
باور کنید که از آن روز دیگر پارک دوبل انجام نمی دهم. خیلی مراقبت میکنم که در رانندگی حق کسی ضایع نشود.
#حکایتهای_شنیدنی
•✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•
💠شیخ رجبــعلۍ خیاط(ره):
راه رسیدن به ڪمال و توحید
عبارت اســـــت از ↯↯
➊ توسل به اهل بیتع
➋ احســان بــه خــــلق
➌ حضـــــور دائــــــــم
➍ گدایـــــۍ شـــــــبها
#حکایتهای_شنیدنی
•✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•
در تجربه ام افرادی را دیدم که به واسطه من گمراه شده بودند.
من بدون اطلاع از عواقبی که نصیبم می شد برای آنان فیلم های مستهجن ارسال می کردم.
در آن بیابان وحشتناک، هر کدام از آن ها باری بر دوشم می گذاشتند و...
دیگر تحمل آن برایم سخت شده بود. حق الناس و حق الله بزرگی بر گردنم بود.
در آن شرایط بسیار سخت، یکباره حس کردم از آن وادی وحشتناک به سوی زمین کشیده شدم.
#حکایتهای_شنیدنی
•✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•
✍آیت الله بهجت (ره) :
ما برای اوقات خواب خود افسوس میخوریم که چرا برای نماز شب بیدار نمی شویم، در صورتی که اوقات بیداری را به غفلت می گذرانیم!
زیرا اگر در بیداری به توجه و بندگی مشغول بودیم، توفیق بیداری شب را نیز برای تهجد و خواندن نافله ی شب و تلاوت قرآن پیدا میکردیم.
📚در محضر بهجت،کتاب سوم،ص۱۴
#حکایتهای_شنیدنی
•✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•
هدایت شده از یک انقلابی ام
45.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
انتشار مکالمات محرمانه مسیح علینژاد با دختران فریب خورده
#زن_عفت_افتخار
@yekenghelabiam
🔰اخلاص سید بود که جواب داد....
🔸رفتم هیئت رهروان امام (ره) تا بلکه.... مجلس خیلی با حال و با صفایی بود. اما آنچه میخواستم نشد! بعد از مراسم رفتم جلو و مداح هیئت را پیدا کردم. میگفتند نامش سید مجتبی علمدار است. گفتم: «آقا سید من یه سئوال دارم.» جلوتر آمد. گفتم: «من هر هیئتی که میروم، وقتی روضه میخوانند و مداحی میکنند، اصلاً گریه ام نمیگیرد. چه کار کنم؟!»
🔹سید نگاهی به من کرد و گفت: «در این مراسم هم که من خواندم باز گریه ات نگرفت؟» گفتم: « نه! اصلاً گریه ام نگرفت.» رفت توی فکر. بعد با لحن خاصی گفت: «میدونی چیه!؟ من گناهانم زیاده. من آلودهام. برای همین وقتی میخوانم اشک شما جاری نمیشود. سید این حرف را خیلی جدی گفت و رفت.»
🔸من تعجب کردم. تا آن لحظه با هر یک از بزرگان که صحبت کرده بودم و همین سئوال را از آنها پرسیدم، به من میگفتند: «شما گناهانت زیاد است. شما آلودهای برو از گناهان توبه کن. آن وقت گریه ات میگیرد!.» البته من میدانستم مشکل از خودم است، اما شک نداشتم که این کلام آقا سید، اخلاص و درون پاک او را میرساند. از آن وقت مرتب به هیئت رهروان میرفتم، خداوند نیز به من لطف کرد و موقع مداحی سید اشک من جاری بود....
🌹خاطره ای به یاد فرمانده، جانباز شهید سیدمجتبی علمدار
#حکایتهای_شنیدنی
•✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•
📜#سیرهی_علما
💠 همسر بزرگوار #علامه_طباطبایی رحمة الله علیهما
🔻همسر #شهید_مطهری پیرامون شخصیتِ مرحومه «قمر السادات مهدوی» همسر #علامه، چنین میگوید:
🔸در طول زندگیام، خانمی مانند ایشان ندیدم که این اندازه، دغدغه همسرش را داشته باشد...
💎میگفت: هنگامی که میخواهم برای #علامه چایی ببرم و علامه، در حال مطالعه است؛ حتی به ایشان نگاه هم نمیکنم تا مبادا رشته افکارشان، پاره شود، چایی کمرنگ را میگذارم و از اتاق خارج میشوم.
👈🏻حضرت علامه ره می فرمود: بر روی کتاب المیزان نام من نوشته شده است، درصورتی که باید نام همسرم نوشته میشد.
#حکایتهای_شنیدنی
•✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•
🔸🔻
دوچیزمنفعت بسیاردارد⇩
اخلاق نیک وجوانمردی
دوچیزبقاندارد⇩
جوانی وقوت
دوچیز بلارادورکند⇩
صلۀ رحم وصدقه
دوچیز مقام رافزون کند⇩
حل مشکل دیگران وفروتنی
#حکایتهای_شنیدنی
•✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•
♥️ آیت الله سید علی قاضی:
🔸بعضیها میگویند آقا چه ذڪری را بخوانیم تا پیشرفت ڪنیم؟
👈بهترین ذڪر برای پیشرفت ڪردن، گناه نڪردن است.
#حکایتهای_شنیدنی
•✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•
🔹هیچ وقت در کارهایش از عدالت و حرف حق دور نمی شد. مثلا یکی از همسایه های ما که خیلی اهل دعوا بود با یکی دیگه از همسایه های ما دعوا افتاده بود و دندان یک نفر را شکست. همسایه ما هم شکایت کرد شاکی رضایت نمی داد.
🔸 متهم به من گفت : برو ابراهیم رو بگو بیاد من هم هر طور شده ابراهیم رو پیدا کردم و آوردم. هم شاکی هم متهم به احترام ابراهیم بلند شدند. شاکی گفت: اگه ابراهیم بگه رضایت بده من رضایت می دم.
🔻ابراهیم خیلی جدی گفت: نه خیر رضایت نده! این آقا باید بفهمه برای هر چیزی نباید دعوا به پا کنه! متهم ۲۴ ساعت داخل بازداشگاه بود. بعد ابراهیم به شاکی گفت: حالا برو رضایت بده باید کمی ادب می شد.
#حکایتهای_شنیدنی
•✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•
یک پیر زن که زیر باران مانده بود را سوار کردم. وقتی او را به مقصد رساندم کرایه نگرفتم و به او گفتم: به جای کرایه برای اموات من صلوات بفرست...
در آن سوی هستی کسانی را دیدم که پدران و مادران من به حساب می آمدند. به من گفتند: نمیدانی صلوات های آن پیرزن چقدر برای ما تاثیر مثبت داشت...
#حکایتهای_شنیدنی
•✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•
#برشی_ازکتاب_تقاص
مردانی را دیدم با شکم هایی بسیار بزرگ، آنقدر بزرگ که مانند بشکه بود و توان راه رفتن را از آن ها گرفته بود.
آن ها روی زمین افتاده بودند و بوی تعفن می دادند. نمی دانستم چرا به این وضع دچار شدند. به من گفته شد این ها کسانی هستند که شکمشان با مال حرام پر شده...
#حکایتهای_شنیدنی
•✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•
🌷آیت الله سید علی قاضۍ:
در دنیا به صاحبان خانه دو هزار
متری و ریاست و ماشین میگویند
اشـــراف مملڪت اما
درقیامت اشراف آن کسانےهستند
ڪه نـــــمازشــب خـوان هستند.
#حکایتهای_شنیدنی
•✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•
#تلنگر
با خراب بودن سیبی درون یڪ
جعبه تمام سیبها را دور نمیریزند!
اگردرمیان آدمها یک نفر پیدا شد
ڪه قدرخوبیهایت راندانست
خوبیهایت را برای دیگران قـطع
نکن وآن یڪ نفرراڪناربگذار.
#حکایتهای_شنیدنی
•✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•
#تلنگر
ما هیچ گاه
بہ امـروز بـرنمیگردیم،
هـرچہ را لازم است برداریـد!
#حکایتهای_شنیدنی
•✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•
✨﷽✨
💠 شادی به قیمت سقوط 💠
✍حاج آقا #قرائتی
حدیث مى فرماید: «واى به حال کسى که دروغ مى گوید، تا مردم را بخنداند!» یعنى خودش را به جهنم مى اندازد که مردم شاد باشند. یک نفر را دست مى اندازد که مردم را بخنداند، یعنى خودش را به جهنم مى اندازد. باید سرور و شادى تا جایى باشد که خودت به جهنم نروى و دیگران را تحقیر و سرزنش نکنى و جامعه را به فساد نکشى.
گاهى وقت ها سرور است؛ اما جامعه را به فساد مى کشاند. موتورش را ویراژ مى دهد. وقتى اگزوز ماشین اش خیابان را پر از دود مى کند، راننده در آینه نگاه مى کند و مى خندد. اصلاً کیف مى کند و از اینکه خیابان را پر از دود کرده است لذت مى برد. همین که سطل آشغالش را در جوى آب مى ریزد، لذت مى برد.
📚 کتاب خنده و گریه در آثار استاد قرائتی
#حکایتهای_شنیدنی
•✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•
همسایه ما مرد خوبی بود. کاسب بود و مثل خیلی از مردم، خانواده دار و صبح تا شب مشغول کار بود.
به نماز هم اهمیت می داد. اما مشکلی داشت.
روی بدنش قوز داشت. خیلی از این بابت اذیت می شد.
در جریان تجربه نزدیک به مرگ، او را مشاهده کردم. مدتی از فوت او می گذشت. بدنش سالم بود. پرسیدم چه خبر؟
گفت: زمانی که به این طرف آمدم، ملائک الهی به استقبال من آمدند و مرا به این بهشت برزخی آوردند. آنها به جای پرداختن به بررسی اعمال، از من معذرت خواهی کردند!
تعجب کردم، برای چی از من عذر خواهی میکنند؟!
گفتند که شما در دنیا مشکل جسمی داشتی و درگیر گرفتاری و سختی بودی، از این بابت از شما عذر می خواهیم. خداوند متعال به همین دلیل، با رحمت خود با شما برخورد کرد.
#حکایتهای_شنیدنی
•✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•
#تلنگر
🍂هیچ وقت نگو:
محیط خرابه، منم خراب شدم
👈هر چه هوا سردتر باشد،
لباست را بیشتر میکنی!!!
✅پس هر چه جامعه فاسدتر شد،
تو لباس تقوایت را بیشتر کن👌
#حکایتهای_شنیدنی
•✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•
مرحوم آیت الله کشمیری چشمانی باز و نافذ داشت. این را بسیاری از علما یقین داشتند.
ایشان می فرمود: برزخ یکی از علمای بزرگ نجف را مشاهده کردم که به سختی گرفتار بود!
وقتی علت را پرسیدم گفت: من یکبار حرفی زدم که در نتیجه آن خون بی گناهی ریخته شد، برای همین اینجا گرفتارم...
✅حالا برزخ سلبریتی هایی که در این ایام، ندانسته حرفهای کذب دشمنان را منتشر کردند و باعث ریختن خون ده ها بی گناه شدند چگونه است؟!
#حکایتهای_شنیدنی
•✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•
🔴 عجله حضرت عزرائیل!!!
✍ مرحوم شیخ مرتضی زاهد، عالمی بسیار وارسته و اهل مراقبت و احتیاط بود.
ایشان حدود پنجاه سال پیش در تهران زندگی میکرد و اسوهای از پارسایی و زهد و اخلاق شمرده میشد.
رسم ایشان این بود که پس از نماز مغرب و عشا برای مردم مسئله شرعی میگفت. شبی در یک مسئله اشتباه کرد. وقتی به خانه آمده و رساله را دید، فهمید اشتباه گفته است.
همان شب راه افتاد در خانه ها را میزد و به مأمومین نماز میگفت مسئله را اشتباه گفته و درستش چیز دیگری است.
یکی گفت: آقا، چه عجله ای، فردا شب تصحیح میکردی! ایشان فرمودند: شما عجله نداری، شاید عزرائیل عجله داشته باشد و به فردا نرسد.
📚 کتاب از احتضار تا عالم قبر
#حکایتهای_شنیدنی
•✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•
✅ حمد خدا
🔸 روزی جوانی از پدرش پرسید: معنی حمد چیست؟ پدرش گفت: پسرم، گمان کن در شهر میروی و سلطان تو را میبیند و سلطان بدون اینکه به او چیزی ببخشی، وزیر را صدا کرده و به تو کیسهای طلا میبخشد. آیا تو از وزیر تشکر میکنی یا سلطان؟؟ پسر گفت: از سلطان. پدر گفت: معنی شکر هم این است که بدانی هر نعمتی که وجود دارد از سلطان (خدا) است. اگر کسی به تو نیکی میکند او وزیر است و این نیکی به امر خداست.
🙏پس او لایق همه حمدهاست.
#حکایتهای_شنیدنی
•✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•
هر کاری کردیم و هر شکلی شدیم، پشت سرمون حرف زدن...
خودمونی شدیم... گفتن جلفه
سر سنگین شدیم... گفتن مغروره
تا خندیدیم... گفتن سبکه
تا اخم کردیم... گفتن خودشو میگیره
ساده شدیم ... گفتن احمقه
تحویل نگرفتیم... گفتن خودشیفته س
خاکی شدیم... گفتن داره آمار میده
وقتی حرف زدن و جوابشونو دادیم... گفتن دیدی حق با ماست لجش گرفته
وقتی حرف زدن جوابشونو ندادیم... گفتن دیدی حق با ماست لال شده
هرجور شدیم این جماعت بیکار یه چیزی گفتن...
این مردم هیچ وقت احترام گذاشتن به عقاید دیگران را یاد نمیگیرن.
«پس فقط برای خودت زندگی کن» 🌹
#حکایتهای_شنیدنی
•✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•