هوا ز باد مخالف چو قیر گون گردید
عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید
💔🥀
#امام_حسین
https://eitaa.com/Hequiet_daston
ز خانه ها همه بوی طعام می آمد
ولی به جان تو بابا گرسنه خوابیدم....💔
#امام_حسین
https://eitaa.com/Hequiet_daston
انا لله و انا الیه راجعون
تمام شد...
اینک شما و حسرت دنیای بی حسین...💔
دیگهالانزینبموندهوبیتابیهایرقیه...
دیگهزینبموندهوآغوشخالیرباب...😭🥀
#تسلیت یا صاحب الزمان(عج)💔
https://eitaa.com/Hequiet_daston
ﺍﻱ ﺍﻫﻞِ ﻋﺰﺍ
▪ﺷﺎﻡ ﻏﺮﻳﺒﺎﻥِ حسین اﺳﺖ
▪ﺯﻫﺮﺍ(س)ﺑﻪﺟﻨﺎﻥ
▪ﻭﺍﻟﻪ ﻭﺣﻴﺮﺍﻥِ ﺣﺴﻴﻦ است
▪ﺩﺭﻣﻘﺘﻞِ ﺧﻮﻥ
▪ﺑﻮﺳﻪ ﺑﻪ ﺭﮒﻫﺎﻱ ﺑﺮﻳﺪﻩ
▪ﺯﺩ ﺯﻳﻨﺐ (س)
▪ﻭ ﺍﻛﻨﻮﻥ ﺳﺮِﭘﻴﻤﺎﻥِ ﺣﺴﻴﻦ اﺳﺖ.
https://eitaa.com/Hequiet_daston
▪️فرق بشکستهی زینب،سرِ خونین حسین
که جدا شد ز قفا، منتظر توست بیا...
▪️بر سَرِ نی، سرِ جدّت به عقب برگشته
طفلِ افتاده ز پا، منتظر توست بیا...
▪️آن یتیمی که سر پاک پدر را بوسید
ناله زد "یا ابتا"، منتظر توست بیا...
#امام_زمان
https://eitaa.com/Hequiet_daston
#کجی_و_راستی
هنگامی که انوشیروان خواست ایوان کاخ مدائن را بسازد دستور داد زمینهای اطراف آن را خریداری کنند, زمینهای اطراف از صاحبانش خریداری شد مگر پیرزنی که امتناع ورزید.
انوشیروان گفت : خانه پیرزن در جای خودش باقی باشد و آنگاه ساختمان او را محکم و با دوام کرد ایوان را محیط بر آن ساخت. اهل آن نواحی آنجا را خانه ی پیرزن نامیدند .
گویند هر روز دود از آشپزخانه پیرزن بر دیوارهای کنده کاری شده زیبای عمارت مینشست و هر صبح و عصر گاوش از روی فرشهای ایوان گذر میکرد و غلامان شکایت به شاهنشاه بردند اما وی گفت هر چه خراب شد دوباره از نو تعمیر کنید .
قیصر روم سفیری به ایران فرستاد و وقتی سفیر به مدائن آمد از عظمت و زیبائی آن بنا در شگفت شد . در گوشه ایوان یک نقص و کجی توجه او را جلب کرد پرسید :
آن قسمت چرا درست نشده است ؟ گفتند این محل خانه پیرزنی است که مایل به فروش نشد و پادشاه هم او را مجبور نکرد .
سفیر گفت : این چنین کجی و نقص که از عدل و دادگری بهم رسد بهتر از آراستگی و درستی است که از روی ظلم و جور پیدا شود...
https://eitaa.com/Hequiet_daston
پدرم همیشه میگفت:
"دروغ نگو، دزدی نکن، و همیشه وقتشناس باش."
من از دیر کردن و وقت نشناسی متنفرم.
همیشه خودم اولین نفری هستم که به جلسه میرسم. صبحها همیشه اولین نفری هستم که سرکار حاضر میشوم.
برای من امری طبیعی است. همیشه سحرخیز بوده ام و به همین دلیل، زود رسیدن به کار مشکلی برایم ایجاد نمیکرد.
یادم میآید یکبار که با "ژان کلود بیورف"، مدیرعامل برند ساعت سازی هوبولت حرف میزدم و او گفت که وقتی برای کار در برند امگا درخواست فرستاده بوده، مصاحبه کننده ساعت ۵ صبح را برای مصاحبه تعیین کرده است.
هنگام مصاحبه، ژان کلود از او پرسیده که چرا چنین ساعتی را برای وقت مصاحبه تعیین کردهاند، در صورتی که هوا هنوز تاریک است! و مصاحبه کننده هم پاسخ داده:
"من ساعت 5 صبح شروع میکنم تا سه ساعت از همه جلوتر باشم. همان وقتی که تو خواب هستی، من مشغول کارم."
من هم کم و بیش همینطور بودم.
جوان ها خیال میکنند تا آخر دنیا وقت دارند. پسربچهای که تازه 10 ساله شده، تولد بعدی خود را به اندازهی ابدیتی دور می بیند
چرا که سال پیش روی او تنها ده درصد از زمانی است که تا آن موقع سپری کرده است.
در ۵۰ سالگی اوضاع فرق می.کند؛ چرا که فاصله زمانی تا ۵۱ سالگی برابر دو درصد زمانی است که زندگی کردهاید. هرچه پیرتر و باتجربهتر می شوید، بیشتر به استفادهی درستتر از زمان خود فکر میکنید.
کم کم میبینید یک ساعت، یا یک آخر هفتهی عالی و بیاستفاده، فرصتی است که دیگر هیچ وقت تکرار نخواهد شد.
https://eitaa.com/Hequiet_daston
امشب یه نفر بهم پیام داد حالم خیلی بده می تونم باهاتون صحبت کنم؟ پروفایلش عکس نداشت ، آیدیش هم اسم مشخصی نداشت، نه فالوری ، نه پستی ، هیچی... انگار همون لحظه یه پیج فیک ساخته بود فقط برای حرف زدن... دروغ چرا خیلی خسته بودم و سرم از درد داشت می ترکید. رفتم که بخوابم ولی فکرم موند پیشش... پس واسش فرستادم بله حتما ... همون لحظه سین خورد.شروع کرد داستانش رو تعریف کردن... تو تمام این صدها یا شاید هزاران باری که گوش شده بودم برای آدم هایی که نمی شناختم همه داستان مشخصی رو تعریف می کردن. یا بی معرفتی دیده بودن یا خیانت... یا
نمی تونستن احساسشون رو به زبون بیارن یا از به زبون آوردن احساسشون پشیمون بودن. یا تنهایی رو انتخاب کرده بودن و یا دنبال راهی برای فرار از تنهایی بودن. ولی این داستان فرق داشت. داستان حسرت بود. بهم گفت بدهکارم ، گفتم به کی؟ گفت به یکی که آرامش رو ازش گرفتم. شروع کرد تعریف کردن. منم گوش کردم و گوش کردم و گوش کردم . گفتم با خودش حرف زدی؟ گفت نه، می ترسم دوباره آرامشش رو بگیرم. گفتم چه کمکی از من برمیاد؟ گفت هیچی، فقط خواستم به یکی بگم. ممنونم که گوش کردید. شب بخیر ... گفتم راستی بدهی ت اندازه ی یک سال و پنج ماه و هفت روز بود. خیلی وقت پیش ازش گذشتم. حسابمون باهم صافه... شبت بخیر ...
https://eitaa.com/Hequiet_daston
♦️سرنوشت شوم قاتلان امام حسین علیه السلام و یاران با وفایش
🔹یزید بن معاویه: ۴سال پس از حادثه عاشورا هنگام رقص و مستی به زمین خورد و مغزش متلاشی شد.
🔹ﻋﺒﯿﺪﺍﻟﻠﻪ ﺑﻦ ﺯﯾﺎﺩ: ۶سال پس از واقعه عاشورا به دستور ابراهیم بن اشتر، سرش را از تنش جدا کرده و جسدش را به آتش کشیدند.
🔹ﻋﻤﺮ ﺑﻦ ﺳﻌﺪ: ۵سال پس از واقعه عاشورا ﺩﺳﺘﻮﺭ ﻣﺨﺘﺎﺭ ﺛﻘﻔﯽ و توسط کیان ابوعمره ﺑﻪ درک واصل شد ﻭ ﺳﺮﺵ ﺍﺯ ﺗﻦ ﺟﺪﺍ ﺷﺪ.
🔹ﺷﻤﺮ ﺑﻦ ﺫﯼﺍﻟﺠﻮﺷﻦ: ۵سال پس از واقعه عاشورا ﺗﻮﺳﻂ سپاه ﻣﺨﺘﺎﺭ ﺛﻘﻔﯽ کشته شد و سر از بدنش جدا کردند.
🔹سنان بن أنس نخعی: ۵سال پس از واقعه عاشورا توسط نیروهای مختار کشته شد. در مورد چگونگی مرگ وی سه روایت نوشته شده است.
🔹ﻋﻤﺮﻭ ﺑﻦ ﺣﺠﺎﺝ: در ﺑﯿﺎﺑﺎﻥ نیروهای مختار سر رسیدند و زمانی که از تشنگی داشت تلف میشد سر از بدنش جدا کردند.
🔹ﺣﺮﻣﻠﺔ ﺑﻦ ﮐﺎﻫﻞ: توسط سپاه مختار تیرباران شد و دست و پایش بریده و جسدش را سوزاندند.
هر که با آل علی درافتاد ورافتاد✌️
#تباهی
https://eitaa.com/Hequiet_daston
#حکایت_عبدالله_دیوونه
توجه توجه توجه👇👇👇
🌹اسمش عبدالله بود . .
تو شهر معروف بود به عبدالله دیوونه
همه میشناختنش!
مشکل ذهنی داشت
خانمش هم مثل خودش بود ... وضع مالی درست و حسابی نداشت
زوری خرج شکم خودش و خانمش رو میداد
تو شهر این آقا عبدالله دیوونه، یه هیئتی بود
هر هفته خونه یکی از خادمای هیئت بود
نمیدونم کجا و چطور ولی هرجا هیئت بود عبدالله دیوونه هم میومد . .
یه شب بعد هیئت مسئول هیئت اعلام کرد که هرکی میخواد هفته بعد هیئت خونه اش باشه بیاد اعلام کنه
دیدن عبدالله دیوونه رفت پیش مسئول هیئت
نمیتونست درست صحبت کنه
به زبون خودش میگفت . . . حسین حسین خونه ما💔
مسئول هیئت با خادما تعجب کرده بودن
گفتن آخه عبدالله تو خرج خودتو خانمت رو زوری میدی
هیئت تو خونه گرفتن کجا بود این وسط . . !'
عبدالله دیوونه ناراحت شد
به پهنای صورت اشک میریخت میگفت آقا ؛ حسین حسین خونه ما💔. .
خونه ما 💔💔
بعد کلی گریه و اصرار قبول کردن
حسین حسین خونه عبدالله باشه . .
اومد خونه
به خانمش گفت ، خانمش عصبانی شد گفت عبدالله تو پول یه چایی نداری
خونه هم که اجاره ست ... !!
چجوری حسین حسین خونه ما باشه
کتکش زد . .
گفت عبدالله من نمیدونم
تا هفته دیگه میری کار میکنی پول هیئت رو در میاری . .
واِلا خودتم میندازم بیرون از خونه
عبدالله قبول کرد
معروف بود تو شهر ، کسی کار بهش نمیداد هرجا میرفت قبول نمیکردن که
هی میگفت آقا حسین حسین قراره خونه ما باشه💔 . .
روز اول گذشت ، روز دوم گذشت ... تا روز آخر
خانمش گفت عبدالله وقتت تموم شد هیچی هم که پول نیاوردی
تا شب فقط وقت داری پول آوردی آوردی نیاوردی درو به رو خودت و هیئتیا باز نمی کنم . .
عبدالله دیوونه راه افتاد تو شهر هی گریه میکرد میگفت حسین حسین خونه ما💔💔💔
رفت ؛ از شهر خارج شد
بیرون از شهر یه آقایی رو دید
آقا سلام کرد گفت عبدالله کجا ؟ مگه قرار نبود حسین حسین خونه شما باشه ؟!
عبدالله دیوونه گریش گرفت
تعریف کرد برا اون آقا که چی شد و . . .
آقا بهش گفت برو پیش حاج اکبر تو بازار فرش فروشا
بگو یابن الحسن سلام رسوند گفت امانتی منو بهت بده ، بفروش خرج حسین حسین خونه رو بده💔
عبدالله خندش گرفت دوید به سمت بازار فرش فروشا
به هرکی میرسید میخندید میگفت حسین حسین خونه ما . . خونه ما💔
رسید به مغازه حاج اکبر
گفت یابن الحسن سلام رسوند گفت امانتی منو بده !
حاج اکبر برق از سرش پرید عبدالله دیوونه رو میشناخت
گریش گرفت چشمای عبدالله رو بوسید عبدالله ... !!!
امانتی یابن الحسن رو داد بهش
رفت تو بازار فروخت با پولش میشد خرج ۱۰۰ تا حسین حسین دیگه رو هم داد . .
با خنده دوید سمت خونه نمیدونم گریه میکرد ، میخندید میگفت حسین حسین خونه ما 💔
رسید به خونه شب شده بود . .
دید خادمای هیئت خونه رو آماده کردن
خانم عبدالله رفت چایی و شیرینی گرفت
چه هیئتی شد اون شب 💔
آره یابن الحسن خرج هیئت اون شب خونه عبدالله دیوونه رو داد🚶🏻♂️
عبدالله خودش که متوجه نشد
ولی دیگه عبدالله دیوونه نبود ، خیلی خوب صحبت میکرد
آخه یابن الحسن رو دیده بود💔😍
میخوام بگم حسین تو حواست به عبدالله بود
حواست بود خرج هیئتت رو نداره
اینجوری هواشو داشتی
آقا حتما حواست هست نوکرات دلشون برات تنگه💔 ...
*میشه یه شب حسین حسین بین الحرمین باشه؟!*🚶🏿♂️
میشه درد منم دوا کنی بیام حرم💔😔
یا امام حسین خیلی ها دلشون میخواد بیان کربلا اما......ندارند خودت مثل عبدالله دیوونه براشون درست کن...بحق مادرت .
💔😭😭😭😭😭😭😭
هر کس خوند ودلش شکست برا فرج امام زمان عج دعا کنه وثوابش رو هدیه کنه نثار اموات همه مومنین
*کپی با ذکر صلوات*
🍃 *اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم🍁*
🌴🌴این داستان زیبا را حتما بخونید و هر کجا دلتون شکست برای بنده حقیرم دعا کنید🌴🌴🙏
https://eitaa.com/Hequiet_daston
بدنت زیر آفتاب سه روز،
پوست انداخت ای گل زهرا...
گر زنی از بنی اسد نبود،
هیچ مردی کفن نکرد تو را...💔😔
#امام_حسین
https://eitaa.com/Hequiet_daston
فطرس کجاست حقِ پَرَش را ادا کند...🪽
اینان تورا در معرض آفتاب گذاشتند☀️😭
#امام_حسین
https://eitaa.com/Hequiet_daston
پلک بر هم میزدی کرب و بلا میشد مرور
مـقتلى کاملتر از چشمت در این عالم نبود
#شهادت_امام_سجاد(ع)🥀
#تسلیٺ_باد🏴🥀
https://eitaa.com/Hequiet_daston
🏴هر چه ما روضه شنیدیم تمامش را دید
آتش و سوختن اهل خیامش را دید
‹ 🖤 ›↝ #شهادتامامسجاد(ع)
‹ 🕊 ›↝ #ماهمحرم
https://eitaa.com/Hequiet_daston
حسین (ع) بیشتر از آب
تشنه ی لبیک بود.
افسوس که به جای افکارش،
زخم های تنش را نشانمان دادند
و بزرگترین دردش را بی آبی نامیدند.
دکتر علی شریعتی
#لبیک_یا_حسین(ع)🏴
#لبیک_یا_خامنه_ای🇮🇷
https://eitaa.com/Hequiet_daston
حرکتی هست در تکواندو - اگر اشتباه نکنم به نام «داچیمسه» - که طرفی از مبارزه که پیاپی در حال ضربه خوردن است و دیگر نمیتواند کاری بکند، خودش را به حریف میچسباند. اینجور بگویم: خودش را در آغوش حریف میاندازد. آنقدر به او نزدیک میشود و او را در بغل میگیرد که حریف دیگر نمیتواند - و طبق قوانین، نباید - به او ضربهای بزند. داور جداشان میکند و مبارزه از سر گرفته میشود.
گاهی، آن که خودش را به تو چسبانده، یاری که خودش را به تو نزدیک کرده و در بغل گرفته، نه از سر محبت، که از بیپناهی به آغوش تو افتاده است. شاید آنقدر به او ضربه زدهای و آنقدر آزارش دادهای که جز این راهی برایش نمانده است: خیلی دور، خیلی نزدیک.
https://eitaa.com/Hequiet_daston
#مشاوره
💠 یکی از اصول مهم #همسرداری این است که رفتار و گفتار ما باعث #تحقیر همسرمان نشود چرا که عامل مهمی در سرد شدن رابطه زن و شوهر است.
💠 از مصادیق تحقیر همسر، شوخیهای نامناسب مخصوصاً در جمع، #تمسخر او با تغییر صدا و اشاره و یا بیاحترامی کردن به اوست.
💠 این کارها یقیناً #ضربات سنگینی به رابطه شما میزند و در واقع دارید به دست خودتان به همسرتان اجازه میدهید که برای تقابل با شما چنین کاری را انجام دهد.
💠 حتماً برای #اصلاح این رفتار آسیبزننده، از همسرتان عذرخواهی کرده و این رفتار را ترک کنید. اگر او حس کند که شما متوجه ضربه خوردن روح او شدهاید و درصدد اصلاح آن هستید، دلخوری او تبدیل به #کینه و سردی مزمن نخواهد شد.
https://eitaa.com/Hequiet_daston
enc_17208295108431587125165.mp3
3.79M
شدشدنشدمیرمکربلا❤️🩹؛
#امام_حسین
https://eitaa.com/Hequiet_daston
4_5796379474886922870.mp3
11.31M
الهی قربونت برم من اگه قابل باشم
https://eitaa.com/Hequiet_daston