eitaa logo
حس خوب زندگی 🍀کاشانه مهر
6.3هزار دنبال‌کننده
11.5هزار عکس
4.6هزار ویدیو
18 فایل
𖧧••♥️بسم‌اللّھ‌الرحمـٰنِ‌الـࢪحیم⋆. مطالب #همسرداری هرآنچه برای یک #زندگی_سالم نیاز است ✌ هَر چی عاشقانه ے قشنگه اینجا جَمعِه...😍🙃 🍃🌸🍃
مشاهده در ایتا
دانلود
حس خوب زندگی 🍀کاشانه مهر
فصل دوم ...... پارت ۳۶۵ ....... از ترس نزدیک بود سکته کنم .... نفسم به شماره افتاده بود ..... اقا ا
فصل دوم ..... پارت ۳۶۶ ....... اقا فرهاد خون گوشه بینی و لبش رو پاک کرد و ضربان قلب و فشار و نبضش رو چک و رو کرد به جمع : حالش خوبه .... یکم فشارش پایینه .... احتمالا اینم به خاطر برخورد با ماشینه .... خوب میشه ..... چند دقیقه دیگه ام دوباره هوش میاد . انگاری یه حرفی بین اقا امیر و نیلوفر داخل اشپزخونه در جریان بود که این زوج از اواخر شب بهم ریخته بودن .... اقا امیر داشت نیلوفر رو اروم می کرد ولی انگاری نا موفق بود . حدود ساعت ۲ شب بود که اریا کم کم چشمش رو باز کرد .... خواست از جاش بلند شه که اقا فرهاد جلوش رو گرفت : دراز بکش ..... تو یکی از دیروز تا الان حال همه رو گرفتی ..... مرد حسابی این چه کاری بود کردی خودتو انداختی جلو ماشین . اقا امیر بی معطلی نیلوفر رو رها کرد و رفت سمتش : آریا رک و پوست کنده بگو چی میخوای ؟ .... رضایت داده از زندان بیای بیرون به کار و بارت برسی .... نگفت بیای که اینجا بست بشینی و یکسره مزاحمت ایجاد کنی .... یادت رفته تعهد دادی این سمتی نیای ‌؟ اریا کمی توی جاش نیم خیز شد : این بیرون هیچی واسم نمونده .... مادرم هم ترکم کرده .... موندم این بیرون هیچ ارزشی برا خودم و هیچکس نداره . اقا امیر عصبی جواب داد : خود کرده را تدبیر نیست ..... حالا خانوم فرهمند چه کاری از دستش بر میاد که هی میای مزاحم میشی .... ببین اریا .... اگر بره شکایتش دوباره به جریان بندازه باز باید بری کنج زندان . تا اون لحظه ساکت بودم .... ولی اهسته به حرف اومدم که اریا نگاهم کرد : چی میخوای ؟ ..... کم نبود زندگیم رو خراب کردی و برادرت رو فرستادی سینه قبرستون ..... کم نبود مادرت از غم بچه هاش مریض شد و دق اورد ..... تمومش کن خواهشا .... هر کسی توورو نشناسه من خوب می شناسمت .... وجودت پر از کینه و حسادته .... انتظار چی داری ازم ..... انتظار داری مثل ادمای عادی باهات برخورد کنم .... مگه تو نبودی که ارین رو ازم گرفتی ..... دیگه چی میخوای .... نکنه این دفعه جون خودمو میخوای . اریا هاج و واج نگاهم می کرد ....‌ خودمم نفهمیدم کی این حرفا از دهنم بیرون اومدن ..... اقا امیر و اقا فرهاد سر هاشون پایین بود و سکوت کرده بودن .‌‌.... نیلوفر مسکوت به کنج اشپزخونه تکیه داده بود و مریم سعی داشت ارومم کنه که یکدفعه به حالت بلند و عصبی فریاد زادم : چیه ؟ .... چرا لال شدی .... مگه نمی خواستی حرف بزنی .... زبون وا کن بگو . از صدای فریادم ..... همشون یه تکونی خوردن ..... مریم دستام رو گرفت : کیانا اروم .... اروم باش .با۶۰ تومن یه شبه همه ی قسمت های رمان رو تا اخر بخون 😍 به ازاده جون پیام بدید @AdminAzadeh لینک قسمت اول https://eitaa.com/Hesszendegi/61558 ❤️❤️❤️ ❤️
حس خوب زندگی 🍀کاشانه مهر
فصل دوم ..... پارت ۳۶۶ ....... اقا فرهاد خون گوشه بینی و لبش رو پاک کرد و ضربان قلب و فشار و نبضش ر
فصل دوم ...... پارت ۳۶۷ ........ بعد رو کرد سمتی که اقا فرهاد و اقا امیر و اریا نشسته بودن : تو رو خدا تمومش کنید مسخره بازی رو ..... به خدا کم مصیبت نداشتیم این چند وقت .‌ ولی دوست داشتم بدونم چی میخواد که وسط حرف مریم پریدم و داد زدم برای اریا : بگو دیگه .... بگو دیگه چی از جونم میخوای ؟ دهنش نیم متر باز مونده بود .... که من همون کیانای سر به زیر و بی زبون چند سال پیشم ...... یا الان یه ادم دیگه شدم . اقا فرهاد اروم یکی به پهلوش زد : بگو دیگه .... بگو خودتو خلاص کن .... الان چند روزه بست نشستی دم در این خونه واسه همین گفتنه .... بگو الان وقتشه .‌ اریا کمی نگاهش کرد و رو کرد سمتم : میشه ببخشیم .... مادرم گفته تا ازت رضایت نگیرم قلبی ...... ازم راضی نیست .‌ اتش خشم و بغضی که مدت ها فرو خورده بودم و زیر خاکستر رفته بود در درونم زبانه کشید که به یکباره دست مریم رو پرت کردم سمت خودش و از جام بلند شدم و با صدایی که هیچ دست خودم نبود فریاد زدم : بخشش .... شرمنده ....عوضی اومدی ..... ارزوش رو باید با خودت به گور ببری .... فکر کردی رفتم زندان رضایت دادم واسه خاطر تو بود ؟ ..... نه احمق جان .... فقط واسه خاطر مادر مظلومت بود که طاغت نداشتم رنج کشیدنش رو ببینم .... واسه خاطر ارینی بود که خاطر مادرش واسش خیلی عزیز بود .... تو زندگیم رو نابود کردی ..... منو نابود کردی .... حالا ازم میخوای ببخشمت ..... رضایت دادم بیای بیرون ولی ارزوی بخشیده شدن رو با خودت به گور ببر . صدای هق هق گریه ام رفت بالا : همون طور که من حسرت داشتن یه باره دیگه ارین رو به گور می برم ..... حسرت یه زندگی دو نفره با ارین رو به گور می برم .... حسرت یه بار دیگه شنیدن صداش روبه گور می برم ..... تو مسبب تموم بدبختی های منی .... تو خود دردی ..... یه درد بی درمون که هیچ دوایی واسش کار ساز نیست . اینا رو جوری با فریاد گفتم .... بیچاره نیلوفر که کاری نکرده بود داشت به خودش می لرزید .... اریا سرش پایین بود ..... اقا امیر از جاش بلند شد و یه لیوان اب واسه نیلوفر ریخت و دعوتش کرد بشینه .... بیچاره کم مونده بود پس بیافته . رفتم سمت در و بازش کردم .... ولی دوباره برگشتم سمتش و با فریاد به حرف اومدم : حالا پاشو برو رد زندگیت .... دیگه ام این دور و برا پیدات نشه ‌..... مادر نازنینت که دق مرگ شد حداقل برو فکر اون خواهرت باش که شبانه روز یه چشمش اشک یه چشمش خون ..... برو ..... هرگزم پشت سرت رو نگاه نکن واسه بخشیده شدن از طرف من .با۶۰ تومن یه شبه همه ی قسمت های رمان رو تا اخر بخون 😍 به ازاده جون پیام بدید @AdminAzadeh لینک قسمت اول https://eitaa.com/Hesszendegi/61558 ❤️❤️❤️ ❤️
🔳 💠 زوج‌هایی که در انجام کارهای منزل به یکدیگر کمک می‌کنند، در زندگی مشترک خوشبخت هستند. 💠 و نسبت به بقیه‌ی زوج‌ها شادتر زندگی کرده و محبوبیتشان روز به روز بیشتر‌ می‌شود. 💠 گاه با ابراز این جمله که: "می‌خواهم کمکت کنم" و یا اینکه: "الان چه کاری از دستم برمی‌آید؟" محبت و عشق را به همسر خود هدیه دهید! ‌‌‌ ‌‌‌ ‌ ☕️ 🔥 ✿💞ڪانال‌گـرم‌ِ حس خوب زندگے‌💞✿ @Hesszendegi
17.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❌ تو اوج احساسات تصمیم نگیرید! 🎵دکتر عزیزی ‌‌‌ ‌ ‌‌‌ ‌ ☕️ 🔥 ✿💞ڪانال‌گـرم‌ِ حس خوب زندگے‌💞✿ @Hesszendegi
ﺳﺮﺑﺎﺯ ﺁﻟﻤﺎﻥ ﺷﺮﻗﯽ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﻮﺩﮎ ﺟﺎﻣﺎﻧﺪﻩ ﺍﺯ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺍﺵ ﺳﯿﻢ ﺧﺎﺭﺩﺍﺭ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﺑﺮﻟﯿﻦ ﺭﺍ ﮐﻨﺎﺭ ﺯﺩ. ﺍﯾﻦ ﺳﺮﺑﺎﺯ ﺑﻪ ﺩﻟﯿﻞ ﺧﯿﺎﻧﺖ ﺑﻪ ﮐﺸﻮﺭ ﺍﻋﺪﺍﻡ ﺷﺪ. ﻣﺘﻦ ﺯﯾﺮ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺍﯼ ﺩﺭ ﺩﻓﺘﺮ ﯾﺎﺩﺍﺷﺖ ﺍﯾﻦ ﺳﺮﺑﺎﺯ ﺍﺳﺖ: ﮔﺎﻫﯽ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﻮﺩﻥ ﮔﻨﺎﻩ ﺑﺰﺭﮔﯿﺴﺖ. ﺍﮐﻨﻮﻥ ﻣﯽﺩﺍﻧﻢ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﮐﻤﮏ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﻪ ﮐﻮﺩﮐﯽ ﺑﯿﮕﻨﺎﻩ ﮐﻪ ﺑﺎﺯﯾﭽﻪ ﺟﻨﮓ ﻭ ﺧﺸﻮﻧﺖ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻓﺮﺩﺍ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻃﻠﻮﻉ ﺁﻓﺘﺎﺏ ﻣﺮﺍ به دﺳﺘﺎﻥ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻣﯽﺳﭙﺎﺭﻧﺪ. ﻣﯿﺪﺍﻧﻢ ﮐﻪ ﺍﻧﺴﺎﻧﯿﺖ ﻫﺮﮔﺰ ﻧﻤﯿﻤﯿﺮﺩ ﻭﻟﯽ ﺑﺪﺍﻧﯿﺪ ﮐﻪ ﮔﺎﻫﯽ ﺍﻧﺴﺎﻧﯿﺖ ﮔﻨﺎﻩ ﺑﺰﺭﮔﯿﺴﺖ. ﻣﺠﺴﻤﻪ ﺍﯾﻦ ﺳﺮﺑﺎﺯ ﺩﺭ 70 ﮐﺸﻮﺭ ﺩﻧﯿﺎ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪ ﻭ 317 ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﺩﺭ ﺩﻧﯿﺎ به ناﻡ ﺍﯾﻦ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﺰﺭﮒ ﻧﺎﻣﮕﺬﺍﺭﯼ ﺷﺪ ﻭ ﺁﻥ ﮐﻮﺩﮎ ﻫﻢ ﺑﻨﯿﺎﻧﮕﺬﺍﺭ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯾﻦ ﺑﻨﯿﺎﺩﻫﺎﯼ ﺧﯿﺮﯾﻪ ﺩﺭ ﮐﺸﻮﺭ ﺁﻟﻤﺎﻥ ﺷﺪ. ﺍﺯ ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﺍﻧﺴﺎﻧﯿﺖ ﺑﻪ ﯾﺎﺩﮔﺎﺭ ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﺪ ﻧﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ، ﺗﻮﻟﯿﺪ ﻣﺜﻞ ﺭﺍ ﻫﺮ ﺟﺎﻧﻮﺭﯼ ﺑﻠﺪ است. @ZendegieMan ✾࿐ᭂ༅•❥🌺❥•༅ᭂ࿐✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼اول اوست آخر اوست هرچی به او ختم نشه نابود میشه.... 🌱کلامِ شیرین استادقمشه ای دوست داشتنی🌱 ‌‎‎‌‎‎‎‌‎‌‎‎‌‎‎ @ZendegieMan ✾࿐ᭂ༅•❥🌺❥•༅ᭂ࿐✾
16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
معرفت داشته باشید 🌱دکتر عزیزی 🌱 @ZendegieMan ✾࿐ᭂ༅•❥🌺❥•༅ᭂ࿐✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آدما وقتی نتونن بفهمنت قضاوت‍‍ت میکنن! ‌ هرگز از حرفهایی که مردم درباره تو می‌گویند نگران نشو. هیچ‌گاه کوچکترین توجهی به آن نشان نده. همیشه فقط به یک چیز فکر کن: داور خداست. آیا من در برابر او روسفیدم؟ بگذار این معیار قضاوت زندگی تو باشد، تا بیراهه نروی... تو باید روی پای خودت بایستی و تنها ملاحظه‌ات این باشد که:‌ هرکاری انجام می‌دهم باید مطابق شعور خودم باشد. تصمیم‌گیرنده باید آگاهی و شعور خودم باشد. آن‌گاه خدا داور تو خواهد بود.. @ZendegieMan ✾࿐ᭂ༅•❥🌺❥•༅ᭂ࿐✾
عمودی بیاید افقی برمی‌گردید🇮🇷💪😂 •━━━━•|•♡•|•━━━━• ⊰ • ⃟❤️྅ @gharghate ⊰ • ⃟❤️྅ *ܣ_________________________________* ✿༻*
. خوشـــبختی یه چیزِ حاضر و آماده نیست؛ حاصلِ کارهای خودته.🌱