حس خوب زندگی 🍀کاشانه مهر
🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼 🍃🌼🍃🌼🍃🌼 🌼🍃🌼🍃 🍃🌼 🌼 به نام آنکه عشق آفرید . . .♥️ رمان عشق در همین نزدیکی / فصل اول 🌿 به قلم
🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼
🍃🌼🍃🌼🍃🌼
🌼🍃🌼🍃
🍃🌼
🌼
به نام آنکه عشق آفرید . . .♥️
رمان عشق در همین نزدیکی / فصل اول 🌿
به قلم : (میم . ر)
پارت صد و سوم ..........
البته موقع خداحفظی ارین پاکت خرید لباس زیر ها رو به دستم داد و گفت : اینا پیش خودت باشه بهتره .
احساس کردم خیلی خسته شده و یکمی براش نگران شدم : ارین رسیدی خونه بهم زنگ بزن ...... بیدار می مونم تا شما زنگ بزنی .
مامان و اقاجون زودتر رفتن داخل منزل و ارین از فرصت به دست امده استفاده کرد و بوسه خیلی نرم روی گونه ام زد : باشه عزیز دلم ...... مراقب خودت باش .
پشت فرمان اتومبیل نشست و بهم اشاره کرد برم داخل و درب روببندم تا بره . به حرفش گوش کردم و رفتم داخل و درب رو بستم که صدای گاز اتومبیلش رو شنیدم .
با رفتن ارین منم رفتم داخل خونه که صدای جیغ و هورای کتایون رو شنیدم .
به ارومی در اغوش خواهرانه اش فرو رفتم و همدیگر رو بغل کردیم .
منو از خودش جدا کرد : خواهر کوچولوی من عروس شده ...... وای مامان ملیحه باورم نمیشه .
با خوشحالی دوباره بغلم کرد که به حرف اومدم : وای کتایون خیلی خسته ام ........ از پا افتادیم اینقدر خرید کردیم .
خنده ای به روم پاشید و دستم رو گرفت و منو به سمت مبل برد و اروم در گوشم نجوا کرد : کجا این خوش تیپ خان رو پیدا کردی ...... بابا این بشر به این خوشگلی رو با یه من عسل هم نمیشه قورت داد .
خنده ی ریزی کردم : کتایون ...... تو دیگه اذیتم نکن به اندازه کافی مریم سر به سرم گذاشته از وقتی ارین اومده خواستگاریم .
خیلی خسته بودم حتی توان نشستن هم نداشتم رو به کتایون کردم : خواهری من خیلی خسته ام از صبح داشتم راه می رفتم برا خرید ....... تموم پاهام ذوق ذوق میکنه . من برم استراحت کنم .....
کتایون هم از جاش بلند شد : باشه ...... راست میگی بهتره استراحت کنیم ......چون از فردا تا مراسم عقدت کلی کار داریم که باید انجام بدیم .
اصلا نمی دونستم منظورش چی هست و با گفتن شب بخیر و بوسیدن روی مامان ملیحه و کتایون به اتاقم برگشتم .
که برای گوشیم یه پیام تو تلگرام اومد . توجهی نکردم چون می دونستم ارین حتما زنگ می زنه . چون قول داده بود .
لباسم رو با یه دست لباس راحتی عوض کردم و رفتم سرویس تا به خودم برسم .
وضو گرفتم و مسواک زدم و از سرویس پریدم بیرون .
نگاهی از پنجره اتاقم به پنجره اتاق مریم انداختم که برقش خاموش بود . نگاهی به ساعتم انداختم که نزدیک ۱۲ بامداد بود .
قران کوچکم که همیشه اخر شب از روش می خوندم رو باز کردم و چند صفحه ای ازش خوندم . همین که قران رو سرجاش گذاشتم گوشیم زنگ خورد . این دیگه خود ارین بود .
با دلبری هایی که تازه در وجودم جوانه زده بود جواب دادم : جانم ...... عزیزم ....... رسیدی ؟
جواب داد : اره رسیدم عزیز دلم ..... بهتره استراحت کنی ... امروز خیلی خسته شدی ؟
بی انکه کلامی اضافه بگوید : خیلی دوست دارم کیانا ...... شبت بخیر ..... کاش الان پیشم بودی .
منم به ارومی جواب دادم : منم خیلی دوست دارم ارین ......شب بخیر عزیزم .
بعد از قطع تماس وارد صفحه تلگرام شدم ..... ارین افلاین بود . براش چندتا بوس فرستادم تا وقتی نتش روشن میشه براش ارسال بشه .
چندتا پیام از مریم داشتم که ازم اظهار دلخوری کرده بود که فراموشش کردم و اینکه دیگه دوستش ندارم .... باید در اولین فرصت از دلش در می اوردم ... مریم تنها رفیق صمیمی و دوست دوران کودکیم بوده و تا به امروز همیشه با هم بودیم . امیدوار بودم که روابط زندگی متاهلیم خللی در روند دوستی من و مریم نداشته باشه .
چند تا پیام مختلف از بچه های دانشکده بود که همگی برام تبریک نوشته بودن و برام ارزوی خوشبختی کرده بودن .
اما اخرین پیام خیلی منو شوکه کرد . یعنی واقعا جوری منو در شوک فرو برد که هر ان احساس می کردم قلبم از دهنم بزنه بیرون .
پیام از طرف کیایی بود : سلام ...... امیدوارم همیشه کنار همسرت خوشبخت باشی و عمر خوشی زندگیت اندازه عمر خوشی زندگی من نباشه ....... دوست داشتم یه روزی کنارم خوشبخت باشی ولی انگاری خوشبختی رو جای دیگه ای بهتر از من پیدا کردی . بالاخره فراموشی برا همین موقع هاست ...... منم فراموش می کنم ...... تا بیشتر خوشبخت باشی .
نظرتو به نویسنده بگو:
https://harfeto.timefriend.net/16706082802920
۴۰۰ پارت کامل رمان در وی ای پی کیانا👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3223388388C6388116db8
🌿 ادامه دارد ...
🌿 منتظر فصل دوم این رمان از همین کانال باشید.
دوست عزیز : نشر و کپی برداری از این رمان به هر دلیلی پیگرد قانونی و الهی دارد . 🌿
🌼
🍃🌼
🌼🍃🌼🍃
🍃🌼🍃🌼🍃🌼
🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری♥️
#شهادت_امام_هادی💔
بارها ثابت شده...
گدایی در خانه اهل بیت
از چشم امید بستن.
به خیلی از آدمهای زمانه
صدها هزار بار شرف دارد!
7.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬کلیپ|يا مَن أَرْجُوهُ لِكُلِّ خَیْرٍ... 🤲
⭕️همخوانی دعای هر روز ماه رجب
🤲یَا مَنْ أَرْجُوهُ لِكُلِّ خَیْرٍ...
📌کاری از:
💠گروه تواشیح بین المللی تسنیم💠
📲شناسه عضویت در کانال ایتا:
🌐 @tasnim_esf
📺سایت رسمی گروه تسنیم:
🌐 WWW.TAWASHIHTASNIM.IR
#ماه_رجب
#رجب
🏴 #شهادت_امام_هادی(علیه السلام)
🕯شهادت مظلومانه
🖤دهمين اختر
🕯آسمان امامت و ولايت
🖤مشعل فروزان هدايت ،
🕯يارو راهنماي امت ،
🖤کتاب علم و زهد و حکمت ،
امام هادی علیه السلام بر شيعيان تسليت باد🏴
🥀🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️نه همی جای تو
▪️در سامره تنها باشد..
🖤که به دلهای
🖤محبان تو جای تو بود..
▪️دیده گریان نشود
▪️روز جزا در محشر..
🖤هر که گریان
🖤 به جهان بهر عزای تو بود..
▪شهادت جانسوز
▪️ امام هادی (ع) تسلیت باد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•🖤🌼•
آه ای دل...
آروم بگـیـر...🙂💔
ا؎غـُصہهـآیـَتقـٰاتـِلـَم،
هـَرگہدعـآیـَتمیڪنـَم،
ا؎رهبـَرومـولآ؎ِمـَن،
جـآنرافـَدآیـَتمیڪنـَم🙂♥️...!
#رهبرانه
#لبیک_یا_خامنه_ای