#امام_رضا_علیه_السلام
◼️ مقتل حضرت ثامن الحجج علی بن موسی الرضا علیه السلام
امام رضا علیه السلام روز قبل از اینکه وارد کاخ مأمون ملعون شود، رو به اباصلت نمود و فرمود:
فَإِنْ أَنَا خَرَجْتُ مَکْشُوفَ الرَّأْسِ فَتَکَلَّمْ أُکَلِّمْکَ وَ إِنْ خَرَجْتُ وَ أَنَا مُغَطَّی الرَّأْسِ فَلَا تُکَلِّمْنِی
▪️وقتی خارج شدم اگر سرم پوشیده نبود، با من حرف بزن، جواب میدهم. چنان چه سرم پوشیده بود، با من صحبت مکن.
بعد از اینکه حضرت وارد کاخ مامون شدند و از آن انگور مسموم خوردند،
ابا صلت گوید:
وقتی خارج شد، عبا را بر سر کشیده بود. چیزی عرض نکردم تا داخل خانه شد و دستور داد درها را ببندم و در رختخواب خوابید. من با حزن و اندوه داخل حیاط ایستاده بودم.
در همین موقع مشاهده کردم جوانی خوش روی با مویهای مجعد شبیه به حضرت رضا علیه السّلام وارد شد. پیش رفتم و عرض کردم: از کجا آمدی؟ درها که بسته بود!! فرمود: کسی که در این ساعت مرا از مدینه به طوس آورده، از درهای بسته نیز داخلم کرده. گفتم: شما کیستی؟ فرمود: ای ابا صلت! من حجت خدایم بر تو. من محمّد بن علی هستم، و به طرف اطاق علی بن موسی الرضا علیهما السّلام رفت.
به من نیز فرمود: وارد شوم.
فَلَمَّا نَظَرَ إِلَیْهِ الرِّضَا علیه السلام وَثَبَ إِلَیْهِ فَعَانَقَهُ وَ ضَمَّهُ إِلَی صَدْرِهِ وَ قَبَّلَ مَا بَیْنَ عَیْنَیْهِ ثُمَّ سَحَبَهُ سَحْباً فِی فِرَاشِهِ وَ أَکَبَّ عَلَیْهِ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ علیهما السلام یُقَبِّلُهُ وَ یُسَارُّهُ بِشَیْ ءٍ لَمْ أَفْهَمْهُ
▪️همین که چشم حضرت رضا علیه السّلام به اوافتاد، از جای جست و فرزندش را در آغوش گرفت و به سینه چسبانید و پیشانی اش را بوسید و به جانب خود کشاند. امام جواد علیه السّلام پیوسته پدر را میبوسید و آرام با او سخنانی میگفت که من نفهمیدم.
در این هنگام کفی سفیدتر از برف بر دهان حضرت رضا علیه السّلام آشکار شد. حضرت جواد علیه السّلام آن کف را مکید. امام دست در گریبان خود کرد و چیزی شبیه گنجشک خارج کرد و به حضرت جواد داد و حضرت آن را بلعید. در این موقع حضرت رضا علیه السّلام از دنیا رفت. حضرت جواد علیه السّلام فرمود: ابا صلت! حرکت کن از انبار تخت با آب بیاور تا پدرم را غسل دهم! عرض کردم: در انبار تخت و آب نیست! فرمود: هر چه میگویم بجای آور! داخل انبار شدم؛ در آنجا تخت و آب بود. آنها را بیرون آوردم و دامن به کمر زدم تا امام را غسل دهم. فرمود: تو یک طرف برو. کسی هست که به من کمک کند و حضرت رضا علیه السّلام را غسل داد.
باز فرمود داخل انبار شو و زنبیلی که در آن کفن و حنوط پدرم هست را بیاور! وارد شدم؛ زنبیلی دیدم که قبلا در آنجا ندیده بودم و خدمت ایشان آوردم. ایشان پدر خود را کفن کرد و بر بدنش نماز خواند.
آنگاه فرمود:
تابوت بیاور!
عرض کردم: بروم پیش نجار بگویم تابوت بسازد!
فرمود: داخل انبار تابوت هست! وارد شدم؛ تابوتی دیدم که در آنجا قبلا ندیده بودم! جسم پاک امام را در آن تابوت نهاد و دو رکعت نماز خواند؛ هنوز تمام نشده بود که تابوت بلند شد، سقف شکافته گردید و از خانه خارج شد.
عرض کردم:
یا ابن رسول اللَّه! هم اکنون مأمون میآید و حضرت رضا علیه السّلام را از من میخواهد! چه کنم؟
فرمود: ساکت باش، الان بر میگردد! هر پیغمبری اگر چه در مشرق بمیرد و وصی او در مغرب باشد، خداوند بین ارواح و اجساد آنها جمع خواهد کرد.
هنوز سخن امام جواد علیه السّلام تمام نشده بود که سقف شکافته شد و تابوت بر زمین آمد. ایشان از جای حرکت کرد، پیکر پاک امام را از تابوت بیرون آورد و در رختخوابش گذاشت، مثل اینکه نه غسل داده شد و نه کفن گردیده.
سپس به من فرمود:
حرکت کن و در را برای مأمون بگشا! همین که در را گشودم، دیدم مأمون و غلامان ایستاده اند!
📚امالی شیخ صدوق: ص۶۶۱
📚 عیون اخبارالرضاعلیه ج ۲:ص ۲۴۲
📚بحارالانوار ج ۴۹، صفحه ۳۰۱
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
#امام_رضا_علیه_السلام
◼️ مقتل حضرت ثامن الحجج علی بن موسی الرضا علیه السلام
امام رضا علیه السلام روز قبل از اینکه وارد کاخ مأمون ملعون شود، رو به اباصلت نمود و فرمود:
فَإِنْ أَنَا خَرَجْتُ مَکْشُوفَ الرَّأْسِ فَتَکَلَّمْ أُکَلِّمْکَ وَ إِنْ خَرَجْتُ وَ أَنَا مُغَطَّی الرَّأْسِ فَلَا تُکَلِّمْنِی
▪️وقتی خارج شدم اگر سرم پوشیده نبود، با من حرف بزن، جواب میدهم. چنان چه سرم پوشیده بود، با من صحبت مکن.
بعد از اینکه حضرت وارد کاخ مامون شدند و از آن انگور مسموم خوردند،
ابا صلت گوید:
وقتی خارج شد، عبا را بر سر کشیده بود. چیزی عرض نکردم تا داخل خانه شد و دستور داد درها را ببندم و در رختخواب خوابید. من با حزن و اندوه داخل حیاط ایستاده بودم.
در همین موقع مشاهده کردم جوانی خوش روی با مویهای مجعد شبیه به حضرت رضا علیه السّلام وارد شد. پیش رفتم و عرض کردم: از کجا آمدی؟ درها که بسته بود!! فرمود: کسی که در این ساعت مرا از مدینه به طوس آورده، از درهای بسته نیز داخلم کرده. گفتم: شما کیستی؟ فرمود: ای ابا صلت! من حجت خدایم بر تو. من محمّد بن علی هستم، و به طرف اطاق علی بن موسی الرضا علیهما السّلام رفت.
به من نیز فرمود: وارد شوم.
فَلَمَّا نَظَرَ إِلَیْهِ الرِّضَا علیه السلام وَثَبَ إِلَیْهِ فَعَانَقَهُ وَ ضَمَّهُ إِلَی صَدْرِهِ وَ قَبَّلَ مَا بَیْنَ عَیْنَیْهِ ثُمَّ سَحَبَهُ سَحْباً فِی فِرَاشِهِ وَ أَکَبَّ عَلَیْهِ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ علیهما السلام یُقَبِّلُهُ وَ یُسَارُّهُ بِشَیْ ءٍ لَمْ أَفْهَمْهُ
▪️همین که چشم حضرت رضا علیه السّلام به اوافتاد، از جای جست و فرزندش را در آغوش گرفت و به سینه چسبانید و پیشانی اش را بوسید و به جانب خود کشاند. امام جواد علیه السّلام پیوسته پدر را میبوسید و آرام با او سخنانی میگفت که من نفهمیدم.
در این هنگام کفی سفیدتر از برف بر دهان حضرت رضا علیه السّلام آشکار شد. حضرت جواد علیه السّلام آن کف را مکید. امام دست در گریبان خود کرد و چیزی شبیه گنجشک خارج کرد و به حضرت جواد داد و حضرت آن را بلعید. در این موقع حضرت رضا علیه السّلام از دنیا رفت. حضرت جواد علیه السّلام فرمود: ابا صلت! حرکت کن از انبار تخت با آب بیاور تا پدرم را غسل دهم! عرض کردم: در انبار تخت و آب نیست! فرمود: هر چه میگویم بجای آور! داخل انبار شدم؛ در آنجا تخت و آب بود. آنها را بیرون آوردم و دامن به کمر زدم تا امام را غسل دهم. فرمود: تو یک طرف برو. کسی هست که به من کمک کند و حضرت رضا علیه السّلام را غسل داد.
باز فرمود داخل انبار شو و زنبیلی که در آن کفن و حنوط پدرم هست را بیاور! وارد شدم؛ زنبیلی دیدم که قبلا در آنجا ندیده بودم و خدمت ایشان آوردم. ایشان پدر خود را کفن کرد و بر بدنش نماز خواند.
آنگاه فرمود:
تابوت بیاور!
عرض کردم: بروم پیش نجار بگویم تابوت بسازد!
فرمود: داخل انبار تابوت هست! وارد شدم؛ تابوتی دیدم که در آنجا قبلا ندیده بودم! جسم پاک امام را در آن تابوت نهاد و دو رکعت نماز خواند؛ هنوز تمام نشده بود که تابوت بلند شد، سقف شکافته گردید و از خانه خارج شد.
عرض کردم:
یا ابن رسول اللَّه! هم اکنون مأمون میآید و حضرت رضا علیه السّلام را از من میخواهد! چه کنم؟
فرمود: ساکت باش، الان بر میگردد! هر پیغمبری اگر چه در مشرق بمیرد و وصی او در مغرب باشد، خداوند بین ارواح و اجساد آنها جمع خواهد کرد.
هنوز سخن امام جواد علیه السّلام تمام نشده بود که سقف شکافته شد و تابوت بر زمین آمد. ایشان از جای حرکت کرد، پیکر پاک امام را از تابوت بیرون آورد و در رختخوابش گذاشت، مثل اینکه نه غسل داده شد و نه کفن گردیده.
سپس به من فرمود:
حرکت کن و در را برای مأمون بگشا! همین که در را گشودم، دیدم مأمون و غلامان ایستاده اند!
📚امالی شیخ صدوق: ص۶۶۱
📚 عیون اخبارالرضاعلیه ج ۲:ص ۲۴۲
📚بحارالانوار ج ۴۹، صفحه ۳۰۱
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
_pouyanfar.mp3
7.42M
◾️#شهادت_امام_رضا علیه السلام
❇️ نماهنگ| کبوتر گنبد
❣ یا امام رضا
🕌 هوایی مشهد توام
🕊 کبوتر گنبد توام
❣ تویی تو همیشه یاورم
🎙 محمد حسین پویانفر
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
http://eitaa.com/joinchat/272171029C7c2be56d94
❇️ ابرگروه مجمع الذاکرین اهل بیت (علیهم السلام) همراه با آموزش مداحی
اولین وفعال ترین گروه درایتا
🔹درخواست هر گونه مطالب مذهبی، اشعار، نوحه،حدیث، روضه......
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این نقطه پایان محرم صفر ماست
امضا بنما تذکره کرببلا را✍🕌
نزدیک دو ماه است که عزادار شماییم😔
سخت است در آریم ز تن رخت عزا را💔
در روز سیه پوشیمان مادرمان بست
با دست خودش دگمه پیراهن ما را
ای حضرت سلطان بنگر حال گدا را
از من بخر این ناله و این اشک و بکا را😭
در باز نکردی ز کرم لااقل آقا🙏
واکن به روی من یکی از پنجره هارا
السلام علیک یا اباعبدالله(ع) 🙏
السلام علیک یا ماه بنی هاشم (ع)🙏
السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا (ع)🙏
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
خسته خسته ام ای یار چه باید بکنم؟
*یه کم امروز ناز کن…خستگیتُ بگو به آقا…آقا دو ماهه دیگه*…
خسته خسته ام ای یار چه باید بکنم؟
رفتم از یادِ تو انگار چه باید بکنم؟
*دقیقا حس الان من و تو مثل حسیِّ که چندروزی کربلا بودی،حرم بودی…میخوای برگردی…تو مسیر هی پشت سرت رو نگاه میکنی….برمیگردی…سلام میدی…دوباره یه تیکه راه میری….آقا دارم میرما…*
خسته خسته ام ای یار چه باید بکنم؟
رفتم از یادِ تو انگار چه باید بکنم؟
این دو ماه از کف من رفت و نکردم کاری
وای از غفلت بسیار چه باید بکنم؟
اهلِ دل با تو شبِ خویش سحر می کردند
منِ محروم ز دیدار چه باید بکنم؟
امروز بیا یه خودی به ما نشون بده….مُردیم…ندیدیمت آقاجان…امروز اگه میای دست مادرتم بگیر بیار….بی بی سفره رو جمع کنه….دیدی؟وقتی میری خونه مادرت،نمیگذاره دست به سیاه و سفید بزنی…میگه اومدی خونه ی من دیگه…خودش سفره پهن میکنه…غذا میاره…خودش جمع میکنه…*
با همه خوب شدم با تو ولی بد بودم
چشم من بود به اغیار، چه باید بکنم؟
*امروز بیا تو یه راهی پیشِ پایِ من بذار…*
هر چه گفتی تو به من گوش ندادم، الحق
شدم امروز گنهکار چه باید بکنم؟
مثل هر بار زدم زیرِ قرارم با تو
تو بگو،تو آقا که من این بار چه باید بکنم؟
نروم کرب و بلا خاک به سر خواهم شد
تا روم محضر دلدار چه باید بکنم؟
*السلام علیک یا اباعبدالله…به همین راحتی میری کربلا…*
در این حرم چیزی ندیدم غیرِ زیبایی
کم نیستند درصحنت،نفس هایِ مسیحایی
هر کس به دیدار تو آمد کربلایی شد
اینگونه خواهی کرد از مهمان پذیرایی
از کودکی با پنجره فولاد مأنوسم
وقت گرفتاری نخواهم رفت هرجایی
*اصلا جایی رو بلد نیستم برم….دلم می گیره بلیط می گیرم میرم مشهد…تو رو خدا ما رو تحویل بگیر امروز….“و تَصَدَّق علینا…”
از کودکی با پنجره فولاد مأنوسم
وقت گرفتاری نخواهم رفت هرجایی
از آب سقاخانه هر کس خورده می فهمد
زمزم ندارد این چنین آبِ گوارایی
وقتی که نام مادرت را میبرد زائر
در صحن غوغایی شود آن هم چه غوغایی!
*به خدا همین جوره….نام بی بی رو تو حرم می بری،به هم میریزه….*
{می روم مشهد،خیابان ها شلوغ
می روم در قم،شبستان ها شلوغ
کربلا هم کل ایوان ها شلوغ
هیچ کس مثل تو بی زوار نیست
*یا امام حسن!…*}
وقتی که نام مادرت را میبرد زائر
در صحن غوغایی شود آن هم چه غوغایی!
وقتی برای دستگیری می رسی از راه
صحرای محشر تازه خواهد شد تماشایی
*اونجا که میاد تازه روضه شروع میشه….همه جا روضه….حتی قیامت هم روضه….فلذا حتی انبیا هم سرهاشون رو پایین میندازن….“غُضّوا ابصارکم…”هیچ کس نباید ببینه…*
.
😢🏴
عاقبت از زَهرِ مأمون، پاره شد قلب #رضا 💔
دَر میانِ حُجرۀ دَر بَسته، میزد دَست و پا 😭
گَه، جَوادَش را، گَهی معصومه را میزد صِدا 💔
داغِ او تا صبحِ محشر، بر دلِ سوزان ما 😭
#جان_عالم_به_فدایت_که_غریب_الغربایی 😢🏴
شهادت #امام_رضا (ع) تسلیت 💔🏴
128.6K
شهادت امام رضا علیه السلام
ابالحسن مسموم آقای من
رو به قبله است علی موسی الرضا
غریبونه پیکرش رو خاکا
مثل جدش میزنه دست و پا
آقای من
آهِش دلِ عالم رو شکسته
قتلگاهش حجره ی در بسته
شد نگاهش رو به در پیوسته
آقای من
مسافرش اومد از مدینه
چشم گریون اشکاشو میبینه
سرِ بابا گرفته بر سینه
آقای من
روضه میخوند با چشای گریون
جد ما رو غُسلش دادن با خون
کفنش شد خاکای بیابون
ای وای من
یابن الشبیب تنها شد جد ما
دست و پا زد در زیر دست و پا
دفنش کردن آخر دهاتی ها
ای وای من
تا سرنگون از روی مرکب شد
توی گودال چه نامرتب شد
هر چه که شد در پیش زینب شد
ای وای من
یابن الشبیب جد ما رو کشتن
عمه هامو به اسارت بردن
نامحرم ها دورشون صف بستن
ای وای من
مظلوم آقا یا ابا عبدالله
میثم مومنی نژاد:
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
قسمت ما میشه که میخونیم شبی
نمازمون رو توی مسجد النبی
سلام میدیم به فاطمه با شهدا
میریم همه بقیع با تاب و تبی
دلامون پَر ، چشامون تر
میگیم اونجا علی حیدر
هزار هزار، دل شده دور گنبدت چه بی قرار
بذار بذار، نگات کنم من از همین گوشه کنار
چه سحری میشه اون شبی که با تو بگذره
چه دلیه اون دلی که خونهی پیمبره
خدا آخه دوست داره کسی که عبد حیدره
تن لات و هُبَل لرزید ، محمد که رسید از راه
تو کعبه این ندا پیچید ؛ رسید از راه رسول الله
رسول الله دوست داریم
بارون رحمت میباره رو سرمون
رحمت محضه خود پیغمبرمون
واسه نجات اومده و دستمونو
میگیره تا پیش خدا میبرمون
به مخلوقات ، سرآمد شد
ستوده شد ، محمد شد
محمده، واسه هدایت خلایق اومده
محمده، که عشق حیدرو به ما نشون داده
حساب قیامتو داده به دست دخترش
دست ماها رو گذاشته توی دست حیدرش
جدا نمیشیم از اینا تا کنار کوثرش
شب عشقه شب شیدا ، بذار امشب بشیم رسوا
که ما هستیم غلامِ تو ، وَ عبد و بندهی مولا
تن لات و هُبَل لرزید ، محمد که رسید از راه
تو کعبه این ندا پیچید ؛ رسید از راه رسول الله
رسول الله دوست داریم
زهرا دعامون میکنه که لایقیم
شیعهایم امشب دو برابر عاشقیم
اصل نبوت با امامت کامله
عاشق احمدیم و مست صادقیم
مسلمونی ، بدون تو
مسلمون نیست ، به جون تو
مشخصه، بیتو که هیچکس به حق نمی رسه
مشخصه، که مذهبی که بیعلیّه ناقصه
برکت قال صادقه اگه مسلمونیم
نماز اگه میخونیم به فتوای تو میخونیم
خدا و نبی رو از شما جدا نمیدونیم
همه حرفات پر از نوره ، ای استاد سخن آقا
اونا که مدعی بودن ، همه شاگردتن آقا
تن لات و هُبَل لرزید ، محمد که رسید از راه
تو کعبه این ندا پیچید ؛ رسید از راه رسول الله
امین الله دوست دارم
شیعهایم از ایل و تبار حیدریم
به جون و دل بلای عشقو میخریم
سپاهیان حضرت محمدیم
بسیجی هستیم و میون سنگریم
همه عاشق ، همه سرمست
همه یکدل ، همه یکدست
تو سنگریم، پرچم اسلامو باید نگه داریم
برادریم، ما گوش جان به حرف آقا میسپاریم
ما مطیع امر رهبری تو امر وحدتیم
برادرِ مسلمونیم تابع ولایتیم
ما شیعه و سنّی دشمنای وهابیتیم
پس از پیغمبر و حیدر ، اولی الامرم همین آقاست
مطیع رهبری قطعاً، مطیع مهدی زهراست
ولی الله دوست داریم
@ewwmajmamolodi
#کانال_مولودی_مجمع_الذاکرین
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#پیامبر_اکرم__ص__سرود
بارونه رحمته، که میباره
تویِ سینه دلم، بی قراره
هرکی شوقِ مدینه رو داره
دل بی قرارِشو..
همه ی تَبارِشو..
حُب و اعتبارِشو..
به پایِ نَبیِ خاتم بِگُذاره
شده هفده ربیع، این دلمو هوایی کن
فصلِ شادی اومده، نصیب من گدایی کن
یا اباالزهرا بیا، قلب منو زهرایی کن
شب میلادت آقا، برای من آقایی کن
عمریِ مست و مجنونتم
سر سفرتم مهمونتم
شُکر خدا مسلمونتم
مولانا مولانا يااحمد(٤)
دامنِ آمنه ، پر زِ یاسه
معجزات آقا، خيلی خاصه
کعبه از شَرِ بُت، ها خَلاصه
اومده آقایی که..
گداشن ملائکه..
میلادِش مبارکه..
بینِ مَخلوقات رَب اَشرفِ ناسه
خدا هم گفته تو قرآن که نبی با عزته
لایق دشمن اون، از طرف ما لعنته
حساب مُحباشم با ما روز قیامته
یه علی داره که ذکرش روی لب عبادته
یامولا به زیرِ دینتَم
بی قرارِ نورِ عینتَم
عبد حسن و حسینتَم
مولانا مولانا يااحمد(٤)
مددی صادقِ، آلِ احمد
شده میلاد تو، دل مُردد
وقتی که نداری، صحن و گنبد
با دلی که رام تو..
مستِ از کلام تو..
جرعه های جام تو..
میزنه پَر میره تا حریمِ مشهد
شده میلادت آقا، میباره اَبرِ حَسَنات
رو نمایِ حضرت، احمد و صادق صلوات
یادِ شیعه نمیره، اون همه فیض و برکات
ایشاالله مهدی میاد، حرم میسازیم ما برات
ای حافظ و رئيسِ مذهب
کلام تو رُکنِ هر مکتب
داری اِرادتی به زینب
مولانا مولانا یاصادق(٤)
سرمو میذارم، پایِ حیدر
میگیرم مدد از، یَلِ خیبر
میده مولا به دل، شوری دیگر
با علی با عزتم..
بی علی تو ذلتم..
یا علی عبادتم..
علی مولای منِ تا روز محشر
نجفِ مولا برام، از همه دنيا برتره
هرکسی حُب علی، رو نداره در به دره
علی بابای منو، حضرت زهرا مادره
پس حسابم جدا از، وهابیِ بی پدره
افتخارمه شیعه هستم
از جامِ مولا حیدر مستم
اباالفضلش گرفته دستم
مولانا مولانا یاحیدر(٤)
نجف تو آقا، همه رؤيام
میرسه روزی که، منم اونجام
جلو ایوون طلا، مست و شیدام
میگم آقا سروری..
به خدا که محشری..
از همه یَلان سری..
تو امیرِمومنین و هستی مولام
تویی که تو معراجم،خدا صداتودوست داره
رسول خدا ببین، صوتِ خداتو دوست داره
تو رکوعتم آقا ، گدا عطاتو دوست داره
حضرت زهرا چِقَد، قد و بالاتو دوست داره
دوست دارم آقا دوستاتون رو
می ریزم پای شما خون رو
کاش دَر کُنم تو نجف جون رو
مولانا مولانا ياحيدر(٤)
ملتمس
پیامبر اکرم (ص)
سرود
🔻🔻🔻🔻🔻