eitaa logo
🌷🌷خادم الزهرا (س)🌷🌷
379 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
4.1هزار ویدیو
297 فایل
#گروه_جهادی_فاطمیون #کانال_خادم_الزهرا #متن_مولودی_و_مداحی #لبیک_یا_خامنه_ای #جمهوری_اسلامی_ایران 🤍🤍🤍🤍 @servant18 :آدرس مدیر ⬛ @Hosse113 @Heyda122
مشاهده در ایتا
دانلود
289.2K
_حضرت_رقیه_س یه ماهه که بابا، نخوندی لالایی شبا نخوابیدم، کجایی بابایی سر. تو رو نیزه، نمیرسه دستم پایین پای این، نیزه ها بنشستم 🔲 امون امون ای دل یا 🔲یا ابتا یا حسین ... نفس به عشق تو، می کشم ای بابا بعد علی اصغر، دیگه شدم تنها عمه سپر میشد، همیشه جای من بعد تو شد غصه، بابا دوای من 🔲 امون امون ای دل... پاهام پر آبله، بس که دویدم من ببین که از داغت، دیگه بریدم من از غصه دق کردم، ببر منو بابا پیش عمو عباس، که اومده زهرا 🔲 امون امون ای دل.... سر تو رو بردن، بزم شراب و می نپرسیدی راه رو ، چطوری کردم طی منو ببر با خود، زجر کشیدم من چقدر مصیبت از، زجر کشیدم من 🔲 امون امون ای دل.... ( آقای روح اله گائینی )
در صحن امام حسین(ع)ساخته شده (سبک سنتی) نوحه حضرت رقیه(س) 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 😭😭😭😭😭😭😭 بـوی بابا  بـر مشامم میرسد(2) عمه جان امشب امامم میرسد(2) می نشینم تا سحر در راه او بوسه میگیرم ز روی ماه او برجهان امشب پیامم میرسد عمه جان امشب امامم میرسد ------------- ای اسیران بشنوید آوای من میرسد امشب ز ره بابای من امشب آن ماه تمامم میرسد عمه جان امشب امامم میرسد -------------- ای یتیمان ناله وزاری کنید عمه زینب را شما یاری کنید برشما هردم سلامم میرسد عمه جان امشب امامم میرسد یوسف حق پرست اشتهاردی(غریب)
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین السلام علیکِ یا رقیه بنتِ الحسین 🏴🏴🏴 😭😭😭 خدایا چنان کن سرانجام کار.. که دیگر رهایم کند نیزه دار شبیه اسیران جنگی شدم رخم سوخته صورتم پرغبار به یک سمت زجر و به یک سمت شمر برایم نمانده ست راه فرار روی صورتم‌ چنگ محکم زدند همین پیرزنهای گوشه کنار دویدند روی تنت ده سوار دویدند دنبال من صد سوار گذر کردن از کوچه های شلوغ.. چه سخت است بر دختر با وقار! سرم روی گردن نمی ایستد تنم روی ناقه نشد استوار اگرچه نخورده لب من به آب.. ولی خورده ام سیلی آبدار فقط چوب خوردی به صبح و غروب فقط فحش خوردیم لیل و نهار عزیزم خداوند صبرت دهد! که دیدی مرا با دوصد می گسار! ملک بود خدمتگزارم ولی به من گفت آن مست خدمتگزار 😭😭😭🏴🏴🏴 سید پوریا هاشمی
از حرم رفتی و آتش زده شد بال و پرم بعد تو ریخته شد خاکِ یتیمی به سرم چه فراقی و چه داغی که ندیده چشمم در همین فاصله از زندگی مختصرم چند روزی است که از حال دلم بی‌خبری چند روزی است که از حالِ سرت بی‌خبرم شانه‌ی سعد شده جای سر دخترِ تو جای آغوش تو ای کوه‌ترین مرد حرم مو ندارد به سر و سوخته گیسویی که می‌رسیده‌است زمانی قدِ آن تا کمرم کاش می‌شد که دوباره به مدینه برویم تا که انگشتری از شهر برایت بخرم کفترِ جلدِسرِ دوشِ عمویم بودم حال با حرمله و شمر و سنان همسفرم سیلی و هلهله کم بود که با زخم زبان هر کسی زد نمک طعنه به زخم جگرم گرچه گیسو و سرم سوخت ولی شکر خدا معجرِ سوخته‌ای هست ببندم به سرم آبرو بود که از کاخ ستم می‌بردم با همین اسلحه این چشمِ ترم دست و پا گیر شدم مرحمتی کن ببرم که در این قافله با تاولِ پا دردسرم ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
دست خودم نبود یه دفعه پیر شدم از خواب که پاشدم دیدم اسیر شدم دست خودم که نیست، خرابه حالِ من بچه‌هاشون بابا، عمه را می‌زنند دست می‌ندازن منو می‌گن می‌ریم برات گوشواره می‌خریم دست می‌ندازن منو دست می‌زنن بابا همش به روسریم دست می‌ندازن منو میون بازار دست می‌ندازن منو توی خرابه می‌گن آروم بازی کنید تو کوچه بابای این دختر رو نیزه خوابه چشاتو وا کن و دخترت رو ببین تو صورتم بابا مادرت رو ببین دیگه نمی‌شه که مشکل رو حل کنی دستی نداری تو منو بغل کنی دست تو که نبود دستم شکسته از دستِ یهود شده یه جوری ضربه زده که حتی دستای خودش کبود شده دستم نمی‌رسید بابا تا نیزه زد نیزه‌دار رو دست من با نیزه دست کدومشون تو رو کبود کرد دست‌های خیزرون بوده یا نیزه؟ حسین آه آه آه... ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
به زور آوردنم با طناب یادته کتک خوردم منم با رباب یادته تو رو دیدم میون تشت یادمه منو دیدی تو بزم شراب یادته به جا نیاوردی به جا نیاوردم تو نیزه خوردی و منم کتک خوردم پاهام پر زخمه گوشم سنگینه سرت پر خاکه سرم پایینه چشام خیلی تار تو رو میبینه بابا بابا بابا بابا **** چه چیزایی دیدم با چشام بگذریم شراب خوردن جلو عمه هام بگذریم با اون چادر خودم مونده بودم بابا چجوری از تو بازار شام بگذریم میون راه خیلی برام کتک خوردن رباب و عمه زینب به جام کتک خوردن لباست پاره لباسم پاره نموند انگشتر نموند گوشواره النگوم بابا الآن تو بازاره بابا بابا بابا بابا ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
کجایی تو بدون من نمی‌رفتی آخه جایی ببین رو گردنم ردِّ طناب افتاده بابایی کجایی تا ببینی که نمیتونم پاشم از جام نشستم کنج ویروونه میگیرم خار از پاهام هجوم آوردن و بی تو تو قلب من تلاطم شد تموم خاطراتمون میون شعله ها گم شد کشیدن از پاهام خلخال نمونده گردن آویزی سرم ریخت-آتیش ِ خیمه نمونده از موهام چیزی کتک از حرمله(لع) خوردم بدم میاد ازش بی حد رباب(س) و گریه می انداخت به عمه حرف بد میزد گمونم گوشهٔ ابروم شکسته...مضطرم کرده یه شب افتادم از ناقه با پهلویِ ورم کرده واسه اینکه من از عمه جداشم زجر(لع)میومد همش محکم رو دستم با غلافِ خنجرش میزد دلم آتیشه بیتابم برا داغِ عمیقِ تو سنان(لع) داره یه انگشتر شبیه اون عقیقِ تو یه روز گوشواره م و دید و دوید و زد سرم فریاد کشید از گوشم و میگفت به گوش ِ دخترم میاد می مُردم تا که می دیدم به جایِ روی ماهِ تو نشسته شمر(لع) با خنده به روی ذوالجناحِ تو! ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️