بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_باقر_ع_شهادت
#قاسم_نعمتی
▶️
روضه دارِ منا توئی آقا
شاهدِ کربلا توئی آقا
پیش تو مادرت زمین خورده
نوهی مجتبی توئی آقا
همره عمه آمدی گودال
راویِ ماجرا توئی آقا
آنکه دیده گروه گروه زدند
سنگ و چوب و عصا توئی آقا
آنکه دیده به زیرِ چکمه ی شمر
شاه ، زد دست و پا توئی آقا
آنکه دیده تمام قرآن شد
با لگد جا به جا توئی آقا
آنکه دیده ضریح مویِ حسین
دستِ یک بی حیا توئی آقا
آنکه دیده سرِ عزیزِ خدا
رفت بر نیزه ها توئی آقا
بعد از آن شاهدِ هجومِ سپاه
سویِ آل عبا توئی آقا
آنکه همراه قافله رفته
سویِ شامِ بلا توئی آقا
سخت بر تو گذشت آن ساعات
بد شکستند حرمت سادات
اوج بی غیرتی نشان دادند
سنگ در دست این وآن دادند
اول شهر عنان مرکب را
دست یک مشت بد دهان دادند
جای عرضِ سلام ، پیرو جوان
ناسزاها به کاروان دادند
رأسِ جدت به زیرِ پا افتاد
بسکه سر نیزه را تکان دادند
دستِ سادات بر سرِ بازار
صدقه تکه های نان دادند
سرِ هر کوچه با سرِ انگشت
دخترِ فاطمه نشان دادند
بوسه گاهِ رسول خاتم را
به دمِ چوبِ خیزران دادند
ــــــــــــــــــ
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
📋گدای سفره ی مردم شدم غلط کردم
⬛️روضه/ حاج محمدرضا بذری
⬛️ #شب_اول_محرم_99
⬛️ هیئت یافاطمه الزهرا سلام الله علیها
السلام علیک یا مظلوم
یا واسعه الرحمه
یا باب النجات الامه
گدای سفره ی مردم شدم غلط کردم
جدا شدم ز درت گم شدم غلط کردم
.
مرا صدا زدی و رد شدم نفهمیدم
تو خوب بودی و من بد شدم نفهمیدم
.
به آن زبان که تو دادی چه ها نکردم من
مرا ببخش شما را صدا نکردم من
.
رفیق بودی و من نارفیق ؛ شرمنده
شکسته ام دلتان را رفیق ؛ شرمنده
.
بیا و دیده ی خود را ز من ندید بگیر
مرا گناه زده تو نزن ؛ ندید بگیر
.
مرا ببخش تو حالا به خاطر زینب
بغل بگیر گدا را به خاطر زینب
.
مرا ز جمع فقیران خود جدا نکنید
تورا به جان رقیه مرا رها نکنید
دوباره بیرقتان را کشیده ام آقا
هزار شکر به ماهت رسیده ام آقا
هزار شکر که زهرا حسابمان کرده
برای نوکریت انتخابمان کرده
به دست سینه زنان برگ دعوت زهراست
به روضه امدن ما عنایت زهراست
کسی ز بزم تو تعدیل میشود هرگز
مگر عزای تو تعطیل میشود هرگز
برای روضه گرفتن همیشه پا کاریم
اگر که فاطمه بایست پس چه غم داریم
چهقدر مرگ برای غم تو مطلوب است
در این حسینیه ها خاکمان کنی خوب است
اگر که جنس دل نوکر تو از سنگ است
اما برای دیدن کرببلا دلم تنگ است
خدا کند که دل خسته ی مرا بخری
خدا کند که مرا اربعین حرم ببری
دوباره یم شب جمعه دوباره آه حسین
رسد به محفل ما بوی قتلگاه حسین
دوباره فاطمه دارد بنی میخواند
گرفته زمزمه دارد بنی میخولند
بنی موی سرت که چنگ زد مادر
به صورت تو عزیزم که سنگ زد مادر
لباس دوخته بودم کجاست پیروهنت
گرفت پهلوی من وقت دست و پا زدندت
هر چه نیزه زده بودند بیرون زده ز تنت
عقیق رفته که رفته کجاست انگشتت
محرم رسیده و چه شوری شده به پا
به تن کرده نوکرت دوباره پیرهن سیا
ببین حالمو یه کاری بکن
توی روضه امسال برات جون بدم
منم اومدم مثل خواهرت
پای داغ گودال برات جون بدم
ببین حال و روزمو
نمونده کسی برام
تو این شهر به مسلمت
نمیدن جواب سلام
جلو خواهرت
خجالت زدم
پشیمونم از اینکه
گفتم بیام
دارم دلهره دارم واسه بچه هات
نیا که نمیبینی اینجا حیا
نقشه برا تو دارن
مرد و زنای کوفه
خیلی گرفته کار اهنگرای کوفه
میترسم که اخرش
جلو چشم خواهرت
توی گودی قتلگاه
بشسه دست به دست سرت
دارم دلهره که با رفتنت
سوی خیمه باشه پاهای عدو
چجوری بگم میترسم یه وقت
با خولی بشه خواهرت رو برو
با یاد کام خشکت
لب تشنه جون سپردم
فک رقیه بودم هرجا کتک میخوردم
◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
متن روضه کوتاه امام محمد باقر
د ل دیوانه من گشته گریزان امشب
شده در وادی غم بی سر و سامان امشب
به امیدی که برد ره به بیابان بقیع
سر نهاده است به هر کوی و بیابان امشب
می رود تا که ببیند به کجا دردل خاک
پیکر حضرت باقر شده پنهان امشب
بشتابید در آن مدفن بی شمع و چراغ
کند از آتش دل شمع فروزان امشب
سبط سبطین نبی با تن مجروح ز کین
شده بر جده خود فاطمه مهمان امشب
اثر زهر به زین تعبیه بر پیکر او
داده بر زندگی اش یکسره پایان امشب
امشب دلت را راهی مدینه کن ، با چشم دل نگاه کن ببین بقیع زائر ندارد . امام باقر عزاداری ندارد ، قربان قبر بی شمع و چراغ تو ، امشب دل شیعیان مدینه است ، امشب هم ناله شوید باامام صادق ، امشب امام صادق کنار بستر بابا اشک می ریزد امام باقر (ع) فرمود : من امشب از دنیا می روم چون پدرم زین العابدین شربت آبی آورد و مرا به لقای حق تعالی بشارت داد۱
آی دلهای کربلائی ، امام باقر در لحظات آخر بدست حجت خدا آب می آشامد اما فدای جد مظلومش حسین ، با لب تشنه میان گودی قتلگاه ، همه با هم صدا بزنیم حسین
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
متن روضه سعادت امام محمد باقر
ذکر من سلام من کیست حضرت باقر
خیلی امام باقر غریبه، غربت از این بالاتر این همه زائر می ره مدینه، ولی شب و روز شهادت امام باقر كه میشه، مدینه یه زائر نداره؛همه رفتند مكه، یه نفر نیست پشت بقیع براش گریه كنه، بیایید امشب غریب نوازی كنیم، خیلی غریبه امام باقر
حج من قیام من کیست حضرت باقر
اسوه ی تمام من کیست حضرت باقر
زمزم و مقام من کیست حضرت باقر
پنجمین امام من کیست حضرت باقر
می کند ز آیینم مهر او نگهبانی
ای به بندگی یکتا ذات حق تعالی را
تو یگانه فرزندی دو علی اعلا را
باقر العلوم هستی ذات پاک یکتا را
نی عجب اگر بخشد سائلت دو دنیا را
جان مادرت زهرا از درت مران ما را
بی تو در جنان عاشق بنده ای است زندانی
امروز روز شهادت یه آقایی بوده آی مردم كه دو سه سال بیشتر نداشت، یكی از شاهدهای كربلا بوده، هم سن و سال رقیه خانم بوده، امام باقر، همه ماجرای كربلا رو دیده
تو ز کودکی دائم محنت و بلا دیدی
با دو چشم معصومت ظلم بر ملا دیدی
راه شام طی کردی دشت کربلا دیدی
اهلبیت عصمت را زار و مبتلا دیدی
هر که این قصه شنیده است ولی من دیدم
خون دل خوردم و شب تا به سحر نالیدم
هستی ما همه در کرببلا رفت به باد
چه به روز دل زینب که نیامد
گریز روضه رو بزنم، امشب تحویل بگیری، امشب بریم كربلا، اینقده، آقا رو این سم اذیت كرد، اما به هر سختی بود، حضرت رو اسبش تا جلوی منزل رسوند، خود حضرت به هر سختی بود پیاده شد، بچه ها ریختند دور بابا، بابا رو پیاده كردند، وارد خونه شد، آی مردم، ایجا اسب آقا صاحبش رو صحیح و سالم رسوند تا كنار خونه، دلت رفت آره، قربون این دل ها برم كه با یه اشاره جلوجلو میرن، ولی من یه اسب دیگه سراغ دارم
روایت است که چون تنگ شد بر او میدان
فتاد از حرکت ذوالجناح از جولان
نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت
نه سید الشهدا بر جدال طا قت داشت
هوا ز باد مخالف چو قیر گون گردید
عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید
بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد
غلط نکنم عرش بر زمین افتاد
حسین......
روضه شهادت امام محمد باقر (ع) - ذکر من سلام من کیست حضرت باقر - حاج ابراهیم قانع.mp3
1.4M
روضه شهادت امام محمد باقر
مداح حاج ابراهیم قانع
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
❣﷽❣ #دوبیتی_شهادتی_امام_باقر
⬛️ا◼️◾️▪️◾️◼️ا⬛️
زخم اسارت دیده ای ای داد بیداد
دعوای غارت دیده ای ای داد بیداد
در مجلس اغیار بر لبهای بابات
چوب جسارت دیده ای ای داد بیداد...
(#محمد_حبیب_زاده)
🕊🌿ا🕊ا🌿🕊
ای آنکه قبرت بی چراغ و سایبان است
روضه نمی خواهی؛ مزارت روضه خوان است
گلدسته ات سنگی ست، روی تربت تو
گنبد نداری...گنبد تو آسمان است
🖤💔ا🖤ا💔🖤
چقدر ناله ی بی جان و بی صدا داری
به زیر لب تو فقط ذکر ربنا داری
گمان کنم که رسیده زمان پرزدنت
که زهر کینه اثر کرده و نوا داری
😢🏴ا😢ا🏴😢
مثل رقیه مثل سکینه به شهر شام
تو مزه های ضرب لگد را چشیده ای
🍁🍂🍁ا🍂🍁🍂
هرچه شنیده ایدغریبانه دیده ام
باورنمیکنیدچه رنجی کشیده ام
کوفه به شام را در ایام کودکی
همپای عمه ام رقیه دویده ام
🔷شاعر علی_علی_بیگی🔷
بار دگر مدینه غمی تازه دیده است
داغی دگر به جان و دل او رسیده است
تنها مدینه نیست که در سوگ و ماتم است
ماتم نشین و غم زده هرآفریده است
🔘☑️ا🔘ا☑️🔘
هر چند زهر، قلب تو را پاره پاره کرد
اما به یاد کرب و بلا گریه می کنى
اصلاً خود تو کرب و بلای مجسمى
وقتی برای خون خدا گریه می کنى
🏴😢ا🏴ا😢🏴
ای آشنا با تشنگی، ای هم صدای العطش
دل بردی از اهل ولا، ای یادگار کربلا
🏴😢ا🏴ا😢🏴
بالِ ڪبوترهاے صحنٺ خاڪ دارد
مادر برایٺ روضہ در افلاڪ دارد
اے روضہ خوانِ ڪربلا قلبِ تو مثل
جسمِ شهیدِ تشنہ صدها چاڪ دارد
🏴😢ا🏴ا😢🏴
تنها ترین غریب دیار مدینه بود
او مرد علم و زهد و وقار و سکینه بود
صد باب علم از کلماتش گشوده شد
در بین "عالمان" به خدا بی قرینه بود
🏴😢ا🏴ا😢🏴
راحتشدی زجور وجفای هشام دون
آندم کهگشت عمرتورا ز زهرکین تمام
داریم حاجتی که ز لطف و عنایتی
بر قبر بی چراغ تو کنیم یک سلام
⚫️🔘ا⚫️ا🔘⚫️
من غصهدار غصههای بـی قرینم
من کـــربلا را یادگـــار آخرینــــم
مـن یـادگـار روزهای خاک وخونم
مـن یادگار چهره هـای لالـه گــونم
🖤🔘ا🖤ا🔘🖤
باقر بہ علم شهره هرخاص وعام شد
مسموم زهر ڪینہ ڪور هشام شد
هر چند زهر ڪین بشد اسباب مرگ او
مرگش زڪربلا برایش پیام شد
🏴😢ا🏴ا😢🏴
▪زبانحال حضرت باقرعلیه السلام
سوغات ما از کربلا درد و محن بود
پژمردگی لاله های در چمن بود
من تشنگی در خیمه را احساس کردم
یاد از دو دست خونی عباس کردم
من کودکی بودم که آهم را شنیدند
دیدم سر جد غریبم را بریدند
من دیده ام در وقت تشیع جنازه
اسبان دشمن را که خورده نعل تازه
من با خبر هستم ز باغی بی شکوفه
خورشید را بر نیزه دیدم بین کوفه
گر چه که من مسموم آن زهر هشامم
من کشته ویرانه ای در شهر شامم
خشکی ام رفت و فصل دریا شد
سردی ام رفت و فصل گرما شد
فارغم از خودم خدا را شکر
آسمانی شدم، خدا را شکر
ای حیاتِ مجدد دنیا
دومین یا محمد دنیا
ای که تنها خدا شناخت تو را
مثل بیت الحرام ساخت تو را
قافیه های بیت ما تنگ است
در مقامت کُمیت ما لنگ است
ای نسیم پُر از بهار حسین
حسنی زادهی تبار حسین
قبلهی مردم مدینه تویی
حسن دوم مدینه تویی
ای ظهور پیمبر اکرم
حاصل وصلتِ دعا و کرم
مادرت دختر کریم خداست
پدرت حضرت کلیم خداست
سَر شب فکر نور تو بودم
فکر شبهای طور تو بودم
خواب سجاده تو را دیدم
صبح دیدم کنار خورشیدم
ای نماز پُر از قنوت حسن
حاصل چلهی سکوت حسن
تو تولای دفترم هستی
قسم نونِ وَ القَلم هستی
تکیه بر بال جبرئیل زدی
مزرعه داشتی و بیل زدی
*قربونت برم .. گفت آقا عرق رو پیشونیت میشینه .. این همه خَدم و هَشم خودش کار می کرد .. همه عالم دور سرت بگرده یا امام باقر ..*
بهترین میوهی تو ایمان بود
گندم کالِ تو پُر از نان بود
بی تو این حوزه ها کمال نداشت
میوه ای غیر سیب کال نداشت
وقت آن است اجتهاد کنی
بی سوادِ مرا سواد کنی
وقت آن است منبری بزنی
حرف، یک حرفِ بهتری بزنی
علم را باز هم شکاف دهی
در کلاس ت مرا طواف دهی
اگر علم تو را حساب کنند
زندگی تو را کتاب کنند
علم و اخلاق می شود با هم
آدمی می شود بنی آدم
پَر جبرئیل زیر پای تو بود
گردن آویز بچه های تو بود
میوهی بهتر از رطب سیب است
باعث التیامِ تب سیب است
فاطمه سیبِ جَنتُ الاعلاست
پس تبِ تو یا زهراست
*شیخ عباس قمی می نویسه؛ هر وقت حضرت بهش عارضهی تب سرایت می کرد و تو تب میسوخت بلند فریاد می زد یا فاطمه! .. بعد شیخ عباس تو بیتُ الاحزان خودش تفسیر کرده گفته شاید یه علت این که آنقدر امام باقر بلند صدا می زد یافاطمه، مادرش رو صدا میزد بلند بلند .. نمی تونستن راحت برا مادرشون گریه کنن .. همون طوری که بدن لطیف و شریف حضرت از تب می سوخت، جگرش برا مادرش بیشتر می سوخت .. همچین که می گفت یا فاطمه آروم میشد .. آتشِ درون رو با این ذکر خاموش می کرد .. اگرچه این آتش هیچ وقت خاموش شدنی نیست ..
علامه امینی رفت مدینه برگشت گفتند علامه چه خبر از مدینه؟ زد زیر گریه .. گفت؛ چی بگم، کاشکی نمی رفتم مدینه .. گفتن چرا علامه؟ گفت هنوز صداش بینِ در و دیوار میاد
👇
وگرنه آن رازِ سر به مُهر
که در هر سحربه او می گفت؛
مادرم به تضرع بیا، تویی
بی بی منتظرِ امام زمانِ .. همه آل الله هم برا مادرشون گریه می کنند ..
گریه کنای امام باقر به خودتون ببالید .. هم مجلس کم گرفته میشه برا امام باقر، هم الان کنار قبرش دیگه زائر نیست .. تا همین دو سه شب پیش مدینه زائر داشت .. شده از پشت پنجره ها این قبرا رو نگاه می کردن .. اما الان مدینه دیگه هیچ کس نیست ..
چه کسی گفته بی مزاری تو؟
یا چراغِ حرم نداری تو
قبرِ تو بارگاه توحید است
شمعِ بالا سَر تو خورشید است
چه کسی گفته سایه بان تو نیست؟
صحن در صحنِ آسمانت نیست
فرش که آسمان نمی خواهد
نور که سایه بان نمی خواهد
تو خودت سایه بان دنیایی
بهترین آسمان دنیایی
◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
بار بلا به شانه کشیدم به کودکی
از صبح تا به عصر چه دیدم به کودکی
از خیمهگاه تا ته گودال قتلگاه
دنبال عمههام دویدم به کودکی
آن شب که در مقابل من عمه را زدند
فریاد اَلفَرار شنیدم به کودکی
عمه اگرچه در همه جا شد سپر ولی
من ضربِ دست شمر چشیدم به کودکی
دست عدو بزرگتر از صورت من است
آن شب که درخرابه سر آمد میانمان
چون عمهام رقیه خمیدم به کودکی
با کعب نی لباس همه پاره پاره شد
بدتر ز اهل شام ندیدم به کودکی
یک سرخمو ز قافلهی ما کنیز خواست
این را به گوش خویش شنیدم به کودکی
در مجلس شراب که شخصیتم شکست
من آستین صبر جویدم به کودکی
◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین