#روضه_ختم_مادر
#مناسب -ختم - مادر
السلام علیک یا فاطمه زهرا(( س ))
در جهان تا زنده ام گویم ثنای فاطمه ،
دست حاجت میبرم ، سوی خدای فاطمه
گر برای ، درد بی درمان مداوا طالبی ،
رایگان درمان کند ، دارو شفای فاطمه
بمیرم اون لحظه ای که بچهای فاطمه از دفن مادر برگشتند چه حالی داشتند
آقا امیرالمومنین دست بچها رو گرفت جلوی در رسیدن
اما چطور بچها میخوان وارد خونه ای بشن که مادر نداره
زبون حالشون رو میخونم تو هم دلت شکست التماس دعا دارم
به یاد همه ی اموات و گذشتگان اونهای که بودن
اما جاشون خالیه
مریض داری گرفتاری درد داری اجالت اولاد داری
خونه و زندگی نداری بگو یا فاطمه
بچه ها اومدن کنار هم نشستن ، سر در گریبان فرو بردند.
ای خوشا آن روزی که ما در خانه مادر داشتیم /دید از دیدار رخسارش منور داشتیم، مادر مادر / هر کسی جسم عزیزش روز بردارد ولی / ما که جسم
مادر خود را به شب برداشتیم
کدام شبو میگن ،همون شبی که بچهای فاطمه مظلومانه بدن مادر تشیح کردن طبق روایات میگن
هشت نفر زیر تابوت فاطمه رو گرفتن
زینب تو کوچها میدوه ،مادر مادر
اما زبون حالش رو بگم تو هم التماس دعا
الا ای مادر پهلو شکسته / فلک دیدی چه خاکی بر سروم کرد /به طفلی رخت ماتم در برم کرد /الهی بشکند دست مغیره میان کوچها بی مادرم کرد /
اما زبان حال امیرالمومنین رو بگم گوش کنو اشک بریز
الا ای چاه و یارم را گرفتن /گلم عشقم بهارم را گرفتن /میان کوچه ها با ضرب سیلی /همه دارو ندارم را گرفتن
صلی الله علیک یا مظلوم یا فاطمه الزهرا (( س ))
تایپ - ناشناس - التماس دعا 🙏
###روضه حضرت زهرا (س) با صدای مداح اهلبیت کربلایی ابوالفضل مسعودی از اقلید فارس
|⇦•حق تعالی روز اول آفریدم ..
#روضه و توسل به ابن الکریم حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب پنجم محرم۱۴۰۰ به نفس استاد حاج منصور ارضی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
السَّلامُ عَلَيْكُمْ يا أهلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ
اَلسَلامُ عَلَیکَ یا اَبامُحَمَّدٍ یا حَسَنَ بنَ عَلِی
حق تعالی روز اول آفریدم با حسین
مکتب توحید حق را برگزیدم با حسین
با حسین بن علی سرمایه دار عالمم
دست از دنیا و اهل آن کشیدم با حسین
برکت این زندگی هم از محرم شد شروع
می شود تحویل ، هر سال جدیدم با حسین
سجده روی تربت او پرده ها را زد کنار
تا کجاها که نمی دانم رسیدم با حسین
گریه کردن، روضه خواندن، نوکری، سینه زدن
طعم های بی نظیری را چشیدم با حسین
نوکری را از پدر آموختم، یادش بخیر
نوکری کردم، فراوان خیر دیدم با حسین
هر کسی دنبال شادی بود نوش جان او
بی خیال دیگران ، من غم خریدم با حسین
کار او را من اگر بر خود مقدم ساختم
روز محشر ، نزد زهرا روسپیدم با حسین
قطرۀ اشکِ عزایش شست و شویم می دهد
بعد هیئت، باز انسانی جدیدم با حسین
تا که بین سینه ام گرمای حبش حاکم است
هر نفس، هر لحظه در حکم شهیدم با حسین
کاش می شد تیرها را دفع می کردم از او
تا که در محشر بگویم چون سعیدم با حسین
روز و شب گریان آن جسم مقطع گشته ام
از هر آنچه غیر گریه ، دل بریدم با حسین
#محمد_جواد_شیرازی
سخن اهل عشق این سخن است
کربلا در احاطۀ حسن است
هر کسی رو به کربلا کرده
باطناً رو به مجتبی کرده
بزم ما را حسن فراهم کرد
او حسین را عزیزِ عالم کرد
این همه مجلسِ مصیبت ها
پرچم یا حسینِ هیئت ها
خیرها را به ما حسن داده
او به ما اذنِ سوختن داده
میوۀ نور میدهد شجرش
ای به قربانِ هر دو تا پسرش
با حسن جانِ تازه میگیرم
امشب از او اجازه میگیرم
که بگویم زِ جلوۀ آن ماه
مددی یا جناب عبدالله
یازده سالس صف شکن است
پس یتیم حسن خودش حسن است
دست آورده جای شمشبرش
همه مات، ماتِ تکبیرش
حق شده پیش هو بزرگ شده
این پسر با عمو بزرگ شده
شیرخواره بود بالاسرِ آقامون امام حسن ابی عبدالله داره گریه میکنه .. قاسم و دیگران ایستادن این بچه هم بغلِ عموِ .. سفارش کربلا رفتنِ این بچه ها رو امام حسن کرد .. از اول با عمو و عمه ش بزرگ شده .. انقدر عظمت داره، انقدر عقلش کامله .. وقتی بالای تل زینبیه فرمود عمه جان عموم افتاده رو زمین «والله لَا أُفَارِقُ عَمِّي» .. من یه لحظه ام از عموم غافل و فارق نمیشم .. دست رو بسته بود حضرت به دستِ عمه با پارچه ای .. چنان دست عمه رو رها کرد رسید بالاسرِ عموش ( شنیدید ) فرمود پاشو بریم زخم های بدنت رو تو خیمه مرهم بزارم .. یه وقت دید سایۀ یه نانجیبی اومد بالاسرش .. شمشیر رو بالا آورد حضرت صدا زد وَيْلَكَ يَا ابْنَ الْخَبِيثَةِ أَ تَقْتُلُ عَمِّي ؟.. دیگه وقت نشد حمله کنه .. فقط این دستِ کوچکش رو آورد جلو .. دست به پوست آویزان شد ..
از روی تل خدا خدا میکرد
عمویش را فقط صدا میکرد
چه عمویی میانِ چند سپاه
تشنه ای در میانِ قربانگاه
صحنه را تا که دید گفت حسین
دستِ خود را کشید گفت حسین
حسن کربلا به جان آمد
پا برهنه دوان دوان آمد
آمد و دید گریه بی اثرست
یک نفر روی سینۀ پدر است
پاره پاره شدهست پیرهنش
میزند با قلاف بر دهنش
بند بندِ تنش گسسته شده
نیزه ها در تنش شکسته شده
داد زد ای عموی خون جگرم
غم نخور من برای تو سپرم
چشم بر سمتِ خیمه گاه ندوز
دستِ ناقابلم که هست هنوز
میدهم دست در برابرِ تو
تا بلا دور باشد از سرِ تو
دیدی آخر تنم زِ عشقت سوخت
تیر من را به جسم تو میدوخت
حرمله اومد جلو .. تا نزدیک شد، عبدالله هم تو بغلِ عموِ .. چنان با تیر سر این بچه رو تو دامن عمو جدا کرد .. آی حسین ..
قربانی عشقِ شاهِ کربلایم
از نسلِ کریمم پورِ مجتبایم
مجنون تو بودم از روزِ ولادت
مست و بی قرارم از جام شهادت
واویلا عمو جان ..
مانده از مدینه بغضی در گلویم
می آیم زِ خیمه امدادِ عمویم
رویِ سینۀ تو با خون دیده بسته
مثله مادرِ تو دستم را شکسته
واویلا عمو جان
#روضه_حضرت_عبدالله_ابن_حسن
#استاد_حاج_منصور_ارضی
#شب_پنجم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
﷽:
📖 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: یکشنبه - ۰۵ تیر ۱۴۰۱
میلادی: Sunday - 26 June 2022
قمری: الأحد، 26 ذو القعدة 1443
🌹 امروز متعلق است به:
🔸مولی الموحدین امیر المومنین حضرت علی بن ابیطالب علیهما السّلام
🔸(عصمة الله الكبري حضرت فاطمة زهرا سلام الله عليها)
❇️ وقایع مهم شیعه:
ا 🔹خروج پیامبر گرامی اسلام از مدینه برای حجة الوداع، 10ه-ق
📆 روزشمار:
▪️4 روز تا شهادت امام جواد علیه السلام
▪️11 روز تا شهادت امام محمد باقر علیه السلام
▪️13 روز تا روز عرفه
▪️14 روز تا عید سعید قربان
▪️19 روز تا ولادت امام هادی علیه السلام
▪️22روز تا عید غدیر
▪️34روز تا محرم
▪️84روز تا اربعین
#سینه_زنی_امام_باقر علیه السلام
🎤 سید رضانریمانی
غروب و دلتنگی
چشم به خورشید میدوزه
تواین همه غربت
دلم براتون میسوزه
نبردی ازحرم نصیبی
بالاسرِتونیست حبیبی
تو شهر جدتم غریبی
امام باقر،امام باقر
غریبی ویه خادم ویه پرده داری نداری
این شباحتی یه نفرزائری داری نداری
تومدینه یه روضه ویه عزاداری نداری
حتی کنارخاکتم شمع مزاری نداری
یا مظلوم، (امام باقر ع)3
میسوزه قلبم چون
دلم پراز رنج ودرده
الهی اون روزا
بره دیگه بر نگرده
روزی که شمردلاروخون کرد
خون به دل پیر وجوون کرد
نیزهای شاهوسرنگون کرد
ایوای ازاین غم
ایوای ازاین غم
مگه یادم میره عموبه علقمه رفت نیومد
علی اکبرزیر لب بازمزمه رفت نیومد
وقتی که شیرخوار وسطِ اون همهمه رفت نیومد
نفس ارباب جلو چشم فاطمه رفت نیومد
یا مظلوم، (امام باقر ع)3
چهجور بخونم باز
مصیبت کربلارو
مهمونیِ کاخ و
سرِ تو تشت طلارو
یکی یه چوب خیزرون داشت
رولبشم زخم زبون داشت
چشمای مابا گریه خون داشت
ایوای ازاین غم
ایوای از این غم
همه تماشا اومدن
دورماهاغلغله بود
نشدبایستم روی پام
چون کف پام آبله بود
عمه رومیزدن ولی بین ماهافاصله بود
نشدسپر شم من براش
به گردنم سلسله بود
واویلا (آه و واویلا) 3
🥀🥀
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
🏴نوحه زمینه روضه ای شهادت امام محمد باقر علیه السلام
🎤جواد مقدم
یادگار(کربلایم)۳ رد زنجیر(روی پایم)۳
منم اسیر غصه و درد/بهارمه زمستون سرد
گلایه از زمونه دارم/به یاد کربلا میبارم
دیدم/همه شنیده هارو
دیدم/غروب کربلا رو
دیدم/ذبیح مصطفی رو
الشمر جالس/علی صدرالحسین
دیدم که میبرید/سر از نور دو عین
(آه و واویلتا)
جامونده ای(بیقرارم)۳ روضه خونه(شیره خوارم)۳
یادمه تو کویر دلگیر/ناله ی مادری بی تقصیر
لالایی میخوند برا طفلش/اما امون نداد بهش تیر
دیدم/به حرمله کمون داد
دیدم/حنجرشو نشون داد
دیدم/علی یه دفعه جون داد
الشمر جالس/علی صدر الحسین
دیدم که میبرید/سر از نور دو عین
(آه و واویلتا)
دیدم خزون(باغ لاله)۳ دیدم داغه(یک سه ساله)۳
منو همیشه میده آزار/سیلی به دختری تو بازار
توی محله ی یهودی/عمه بود و یه عده خونخوار
دیدم/چشمای بی حیارو
دیدم/خنده ی شامیارو
دیدم/دختر بی بابا رو
الشمر جالس/علی صدرالحسین
دیدم که میبرید/سر از نور دو عین
(آه و واویلتا)
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#آماده کردن مجلس_قبل شروع زیارت عاشورا
کربلا دیوانه ام کردی چرا؟
راهی غمخانه ام کردی چرا؟
کربلا بوی شقایق می دهد
بوی هفتاد و دو عاشق می دهد
کربلا بوی علی اصغر دهد
کربلا بوی خوش اکبر دهد
کربلا بوی رشادت می دهد
خاک آن بوی شهادت می دهد
کربلا یعنی دودست ومشک وآب
کودکانی تشنه و بی تاب آب
کربلا سرتاسرش عشق است وعشق
کربلا یعنی اسارت تا دمشق
کربلا یعنی که باطل رفتنیست
لیک حق تا بی نهایت ماندنیست
کربلا یعنی ز غیر حق جدا
کربلا یعنی رهائی تا خدا
متن روضه شهادت امام محمد باقر (ع)
🎤سید مهدی میرداماد
امشب از آسمان چشمانت
دسته دسته ستاره می چینم
در غزل گریهی زلالت آه
سرخی چارپاره می بینم
زخمهای دل غریبت را
مرهم و التیام آوردم
باز از محضر رسول الله
به حضورت سلام آوردم
ان شاءالله مدینه رو ببینید،اگه دیدی كناره دستید یه جوره دیگه گریه میكنه،با یه حالی،با یه اشكی،بدون یه شب مدینه رو دیده،بقیع رو زیارت كرده،من بعضی وقت ها به بعضی رفقا میگم،اگه میخواید مدینه برید،دعا كنید شب ،مدینه نرسید،میگن،چرا؟مدینه ،مدینه است دیگه! میگم نه،روز برسید مدینه باز بهتره،همه ی مدینه روشنه،افتاب هست،اما وقتی شب میرسید مدینه،نگاه میكنی،فقط یه گوشه تاریكه،همه ی مدینه پر از چراغه،همه ی خیابونها،فقط یه گوشه تاریكه،میخوای دق كنی،می خوای داد بزنی،میگی بابا اینجا چهارتا امام ما زیر خاكن،شب خیلی سخته مدینه رسیدن،ان شاء الله بری،وصف العیش،نصف العیش،بزار یه سفر معنوی آغاز كنیم،مگه نفرمود، و قبره فی قلوب من والا،الان دل تك تك شما یه بقیعه، از قبر پیغمبر بیا،از پله های بقیع برو بالا،جلوی در بسته ی بقیع ،همچین كه میرسید،یه صحنه ای صدای ناله ات رو بلند میكنه،میبینی،یه قفل بزرگ به در زدن،یعنی همون جا باید بایستی،جلوتر ممنوعه
بندگی را تو یادمان دادی
دل ما شد اسیر چشمانت
دلمان را به آسمان دادی
آیه آیه پیام عاشورا
در احادیث روشنت گل کرد
امتداد قیام عاشورا
در تب اشک و شیونت گل کرد
فكر نكنی به همین راحتی،گریه ها و روضه ها به دست من و تو رسیده،امام سجاد بعد هم امام باقر،خون دل خوردن تا این روضه ها مونده گار شد.
دم به دم در فرات چشمانت
ماتم کربلا مجسم بود
امام باقر كسی است كه همه چیز و به چشم خودش دیده،مگه میشه امام باقر بگی از كربلا نگی
دم به دم در فرات چشمانت
ماتم کربلا مجسم بود
چشمه تو لحظه ای نمی آسود
همهی عمر تو محرم بود
در غروب غریب دلتنگی
ناگهان حال تو مشوش شد
جان من! روی زین زهرآلود
پیکرت سوخت غرق آتش شد
گرچه از شعله های کینه شان
پیکر تو سه روز می سوزد
ولی از داغهای روز دهم
جگر تو هنوز می سوزد
معلومه میخوای با من ناله بزنی،هركی میخواد روزی بگیره برا محرم امشب شبشه
دیده بودی سه روز در گودال
پیکر آسمان رها مانده
سر سالار قافله بر نی
کاروان بی امان رها مانده
حسین.........
شنیدن كی بود مانند دیدن،ما هرچی روضه بخونیم شنیدیم،تو مقاتل ورق زدیم،اما امشب یه وجودی میخواد برات روضه بخونه،خودش همه چیزو دیده،بچه ی كوچیك یه ذهنی داره،روانشناسا میگن مواظب باشید تو كوچكی بچه تصاویر بد نبینه،بابا خیلی مثال ملموس میزنم،اونها كه اهل كنایه هستن زود بگیرن،مثال راحت میزنم بگیرید، داری از تو خیابون رد میشید،یه صحنه ی تصادف میبینی،با خانواده ات باشی،اول از همه میگی این بچه نبینه این صحنه رو،قربون این آقا زاده برم،تو سنین خردسالی چه صحنه ها كه ندیده
چه کشیدی در آن غروبی که
نیزه ها ازدحام می کردند
سنگها بر لبی ترک خورده
بوسه بوسه سلام می کردند
ان شاء الله این ناله رو محرم به تو بدن،اگه تا حالا ناله نزدی با این بیت ناله بزن
دل تو روی نیزه ها می رفت
دستهایت اسیر سلسله بود
قاتلت زهر کینه ها، نه نه!
قاتلت خنده های حرمله بود
جان سپردی همان غروبی که
عشق بر روی نیزه معنا شد
دل تو در هجوم مرکب ها
بین گودال ارباً اربا شد
حسین......
اقا جان امروز شاگردات اومدن،قریب به چند هزار شاگرد،چه شاگردایی،امروز اومدن بدنت رو با احترام،تو مدینه برداشتن،شنیدم چند تا كفن داشتی،شنیدم بدنت رو زمین نمونده،شنیدم كسی به بدنت بی احترامی نكرده،اما آقا جان،كربلا كار به جایی رسید،عمه جانت دید بابات دارهن میلرزه،زینب اومد كنار زین العابدین،گفت:عزیز برادرم،نبینم تو رو این طوری داری میلرزی،داداشم تو رو به من سپرده،چی شده عمه جان،چه اتفاقی افتاده،صدا زد عمه نگاه كن ببین،اینها دارن كشته هاشون رو دفن میكنن،هیچ كس به بدن بابام نگاه نمیكنه،هنوز بدن بابام رو خاكه،حسین.....
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
.
📃#دیوونه_وار_اومدم_امشب
🖊 #شور
🖊 #مراسم_هفتگی_۲۸_خرداد_۱۴۰۱
🖊 #سیب_سرخی 🎤
دیوانه وار اومدم امشب
پی یار اومدم امشب
شغل من گداییه والا
پی کار اومدم امشب
غرض از مزاحمت اینه
که بگم دوستت دارم خیلی
دوری از حرم کلافم کرد
بی تو خب نمیمونه میلی
میلم به کربلاست
میلم به موکباست
میلم قدم زدن با زائراست
میلم به روضه هاست
عشقم علامتاست
عشقم کتیبه و محرماست
صاحب ما شاه ابالفضله
روزی ما با ابالفضله
هرچقدم گره کور باشه
چاره فقط یا ابالفضله
ارمنی میاد در خونت
روزیِ یه سالو میبنده
اصلا هرکی با ابالفضله
همه جوره آبرومنده
باب الحوائجی خورده به نام تو
حتی شفا میده غلام تو
جانم به نوکرات
عشقن علم کشات
جانم به سفره ی مشکلگشات
.
روضه_پنج تن
#گریز_حدیث_کسا
یه روز آقا رسول الله ... وارد منزل فاطمه زهرا شدن ... امام حسن و امام حسین علیهما السلام ... دویدن جلوی جدّشون ... خودشون رو به بغل رسول الله انداختن ... جدشون محبت شون کرد ...
گفتن: پدر جان ... اجازه بدین زورآزمایی کنیم ... ببینیم کی برنده میشه ... حضرت به خاطر اینکه نکنه آسیب ببینن ... اجازه ی روز آزمایی به اون دو عزیز رو ندادن ...
فرمود برین ... خط بنویسین ... ببینم خط کی زیباتره ...
رفتنن ... خط نوشتن ... آوردن ... آقا رسول الله ... نگاه کرد به خط ها ... امّا هر چه کرد نتونست دل یکی از این دو تا رو بشکنه ...
فرمود: برین پیش باباتون علی ... اومدن
پیش باباشون علی ...
امیر المومنین ... هر چی نگاه به این خط ها کرد ... دلش راضی نشد از این دو تا یکی رو انتخاب کنه ... لذا فرمود: این کار من نیست ... برین ازمادرتون سوال کنین ...
اومدن پیش مادر ...
مادر نگاهی به این نوشته ها کرد ... یه نگاه به چشمان مظلوم و صورت معصوم حسن کرد ...
یه نگاهی هم به چشمان حسین مظلوم کرد ... یه نگاه به آسمون کرد ...
فرمود: خدا ... خیلی سخته ... این دو خط خیلی زیبا هستن ... کمکم کن خدا ... یه چیزی به ذهنش رسید ...
فرمود: عزیزایِ دلم ... این گردنبند یاقوت من هفت تا دونه داره ... اون رو به سر شما میریزم ...
هر کدوم تعداد بیشتری یاقوت دستش
بود ... اون برنده است ...
تا یاقوت ها رو به سر این دو عزیز ریخت ... نگاه کرد ... دید سه تا حسن برداشته ... سه تا حسین ...
یکی از یاقوت ها مونده وسط ...
قربون ناله تون برم ...
آی جانم ... میدونی میخوام چی بگم ها ...
آه خدا ...
دل زهرا به شور افتاد ...
خدا کدوم یکی از اینها این رو بر میداره ... هر دو به طرف یاقوت دست بردن ...
پروردگار فرمود: جبرئیل عجله کن ...
زود یاقوت رو به دو نیمه کن .ها ... فهمیدی ها ... خود خدا هم نخواست بین این دو عزیز یکی بر گزیده بشه ...
مجلسی که به نام پنج تن مزیّن بشه ...
محل ّ نزول رحمت ِ پروردگاره ...
یاعلی🌾💐🥀💐🌾💐🌾💐💐🌾💐
سلامهای شروع زیارت عاشورا
برای مجالس روضه
👇👇👇👇👇👇
سلام ما به حسین و به کربلای حسین
سلام ما به علمدار باوفای حسین
سلام ما به سلامی که عصر عاشورا
نموده بر بدن غوطه ور به خون زهرا
سلام ما به جبین شکسته زینب
سلام ما به نماز نشسته زینب
سلام ما به بدن های مانده در صحرا
سلام ما به ملاقات زینب و زهرا
سلام ما به لب چوب خیزران خورده
به آن خرابه نشینی که نیمه شب مرده
سلام ما به تنوری که اشک زهرا ریخت
به اشک بچه یتیمی که در سحرها ریخت
سلام ما به فرات به موج سوزانش
سلام ما به ابوالفضل و چشم گریانش
مدح #امام_جواد
رسیده جان به لب اطهرت ؛ اَبَالهادی!
نشسته پیک اجل در بَرَت ؛ اَبَالهادی!
دوباره قصه ی زهر و دوباره نامردی
کبود شد همه ی پیکرت ؛ اَبَالهادی!
لباس شمر به تَن کرد و منع آبت کرد
چه کرد با دل تو همسرت ؛ اَبَالهادی!
شبیه فاطمه دستی گرفته ای به کمر
مگر خدای نکرده پَرَت ... ؛ ابالهادی!
میان حجره ی در بسته دست و پا زدی و…
بریده شد نفس آخرت ؛ اَبَالهادی!
مدام هلهله شد تا صدای تو نرسد
صدای خسته ی بی جوهرت ؛ اَبَالهادی!
کنیزها بدنت را کِشان کِشان بردند
گرفته بر لبه ی در سَرَت ؛ اَبَالهادی!
سه روز بر تَن تو آفتاب می تابید
ولی بریده نشد حنجرت ؛ اَبَالهادی!
دگر به زیر سُم اسب های تازه نَفَس
ندید جسم تو را دخترت ؛ اَبَالهادی!
اگر چه دور و برت خیره سر فراوان بود
ولی نظاره نشد خواهرت ؛ اَبَالهادی
چه خوب شد که در آن همهمه کسی نرسید
برای غارت انگشترت ؛ اَبَالهادی!
علیرضا خاکساری
http
اعوذ من شر نفسی
اعوذ من حب الدنیا
میخوام عوض بشم خستم
کمکم میکنی آقا
نمیخوام غیر تو مال کسی باشم
تو باشی و به دنبال کسی باشم
اگه به تو نگم به کی بگم دردامو
اگه به تو نگم به کی بگم
دلواپسی فردامو
یا نعم الامیر دستامو بگیر
****
فقط تو هستی آغازم
فقط تو هستی پایانم
تا اخرین نفس آقا
به تو گریونه چشمانم
نمیخوام لحظه ای از تو جدا باشم
نمیخوام این همه دور از خدا باشم
اگه به تو نگم به کی بگم از دوری
اگه به تو نگم به کی بگم
مرحم دلِ رنجوری
یا نعم الامیر دستامو بگیر
****
بجز تو یاری ندارم
بجز تو یاری نمیخوام
صد ساله دیگه ام میگم
نوکرم نوکر آقام
نمیخوام با دل مُرده بیام هیئت
نمیخوام آقا محروم شم از این خدمت
اگه به تو نگم به کی بگم دلگیرم
اگه به تو نگم به کی بگم
روضت که نیام میمیرم
یا نعم الامیر دستامو بگیر