کربلاییحسین_طاهری_من_از_کجا_شروع_کنم_.mp3
16.84M
#شور
📝 من از کجا شروع کنم...
🎤 کربلایی #حسین_طاهری
◼️ ویژهٔ #سوم_محرم
🏴 ماه #محرم
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
هدایت شده از 🌷🌷خادم الزهرا (س)🌷🌷
دنبال یک کانال میگردی پر از مولودی♪𝄞 های ناب؟ 😃
به همراه متن شون✑ 😳؟؟؟؟
تازه با کلی استوری های خفن♡😍؟؟؟
💛️⃟🔗¦↫#سیب_سورخی
💚⃟🔗¦↫#کریمی
❤️⃟🔗¦↫#مطیعی
💙⃟🔗¦↫#رسولی
💜⃟🔗¦↫#نریمانی
🧡⃟🔗¦↫#و....
فقط کافیه توی کانال اسم مداح مورد علاقه ات را جست و جو کنی
دیگه منتظر چی هستی😮
بیا دیگه 😁👇👇👇
(\ (\
(„• ֊ •„)
━O━O━━━━━━━━━
・:。
@Heyda122「 ❤️ 」・:三
━━━━━━━━━━━━━
زیارتنامه حضرت رقیه سلام الله علیها
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا سَیِّدَتَنـا رُقَیَّةَ،عَلَیْکِ التَّحِیَّةُ وَ اَلسَّلامُ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یـا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یـا بِنْتَ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ عَلِیِّ بْنِ اَبی طالِبِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ سَیِّدَةِ نِسـاءِ الْعالَمینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ خَدیجَةَ الْکُبْرى اُمِّ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ وَلِىِّ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اُخْتَ وَلِىِّ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ الْحُسَیْنِ الشَّهیدِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الصِّدّیقَةُ الشَّهیدَةِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الرَّضِیَّةُ الْمَرْضِیَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا التَّقیّةُ النَّقیَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الزَّکِیَّةُ الْفاضِلَةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الْمَظْلُومَةُ الْبَهِیَّةُ، صَلَّى اللهُ عَلَیْکِ وَعَلى رُوحِکِ وَبَدَنِکِ، فَجَعَلَ اللهُ مَنْزِلَکِ وَ مَاْواکِ فِى الْجَنَّةِ مَعَ آبائِکِ وَ اَجْدادِکِ، الطَّیِّبینَ الطّاهِرینَ الْمَعْصُومینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدّارِ، وَ عَلَى الْمَلائِکَةِ الْحـافّینَ حَوْلَ حَرَمِکِ الشَّریفِ، وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ، وَ صَلَّى اللهُ عَلى سَیِّدِنا مُحَمَّد وَ آلِهِ الطَّیِّبینَ الطّاهِرینَ وَ سَلَّمَ تَسْلیماً بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ.
کانال قرآن و اهلبیت علیهم السلام
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
✳️ سلام بر رقیه ✳️
🌹میخواهم به زیارت دختر کوچک اباعبد الله علیه السلام بروم.
هر کجا هستم قلبم را می شکنم و رو به ضریح کوچک او در شام میایستم که با لباس عزایش در آن آرمیده است.
گنبد خرابه را مجسم میکنم و قتلگاه را در نظر میآورم و او را در آغوش پدر چنین زیارت مینمایم:
😭 سلام بر گیسوان خون آلودش،
😭 سلام بر صورت سیلی خوردهاش،
😭 سلام بر بدن کبودش،
😭 سلام بر پای مجروحش،
😭 سلام بر قلب شکستهاش،
😭 سلام بر زهرای سه ساله،
😭 سلام بر رقیه در مدینه روزی که به دنیا آمد،
😭 سلام بر رقیه در کربلا روزی که اسیر شد،
😭 سلام بر رقیه در کوفه روزی که سرِ بابا را بر نیزه دید،
😭 سلام بر رقیه در شام روزی که به شهادت رسید،
😭 سلام بر قبر کوچک دختر آسمانی حسین علیه السلام ،
😭 سلام بر حرمِ بزرگِ دخترِ اربابم،
😭 سلام بر گنبد زیبای حریم رقیه علیها السلام ،
😭 سلام بر زائران عزیزة الحسین علیها السلام ؛
⚫️ ای هاشمیۀ کوچک،
⚫️ ای دامن آتش گرفته،
⚫️ ای سوار بر شتر بیجهاز،
⚫️ ای اسیر سه ساله،
⚫️ ای بیابانگرد با سرهای بریده،
⚫️ ای زندانی خرابه،
⚫️ ای چشم انتظار بابا،
⚫️ ای آغوشت منزلگاهِ سرِ بابا،
⚫️ ای بوسندۀ لب بابا،
⚫️ ای عزادار نیمه شب بابا،
⚫️ ای غسل داده شده در نیمه شب تاریک،
⚫️ ای کفن شده در لباس عزا،
⚫️ ای آرمیده در خاک سرد خرابه،
🖐 سلام ما را از راه دور جوابی ده و دستان کوچکت را به دعا بردار تا چشمانمان برایت اشک ریزد و دستانمان برایت بر سینه زند و عزایت را تا ابد بپا داریم و از دوردستها به پابوست آییم.
#شب_چهارم_طفلان_حضرت_زینب_س
هستی اش را داد تا محفوظ باشد معجرش
مثل کوهی ماند پای اعتقاد و باورش
وقت بیرون رفتن از خانه، حسین و مجتبی
با یل ام البنین بودند در دور و برش
مریم و آسیه را دیدم که می آموختند
با چه شوقی درس عفت را به پای منبرش
دختر نور است این بانو و بی شک آفتاب
می شود مانند شمعی بی رمق در محضرش
اسم او ذکر شب و روز همه آیینه هاست
عصمت الله است این آیینه نام دیگرش
حضرت زهرای اطهر مظهر حجب و حیاست
ارث برده این عقیله حجب را از مادرش
حضرت زهرای اطهر آنکه پیش کور هم
چادرش را برنخواهد داشت از روی سرش
هر کسی در این جهان از عفتش دم می زند
یا به زهرا اقتدا کرده ست یا بر دخترش
احسان نرگسی رضاپور
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
4_6008930512943448436.mp3
952.2K
#طفلان_حضرت_زینب_س_زمزمه
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
برادر عزیزم، زینب شود فدایت
آوردم از مدینه، دو دسته گل برایت
هدیۀ من همین است داغ دو نـازنین است
خون جگر ز دیده، بر تو روانه کردم
گیسوی هر دو را خود با گریه، شانه کردم
هدیۀ من همین است داغ دو نـازنین است
وقت سفر سفارش نموده شوهر من
هدیه به حضرت تو گردد دو گوهر من
هدیۀ من همین است داغ دو نـازنین است
شکر خدا که امروز، مادر دو شهیدم
روز جزا، به نزد فاطمه، روسفیدم
هدیۀ من همین است داغ دو نـازنین است
عنایتی که امروز به چشم خود ببینم
بر سینهام نشیند، داغ دو نازنینم
هدیۀ من همین است داغ دو نـازنین است
از اوّل این دو تن، را پروردهام برایت
تا خون پاک هر دو ریزد، به خاک پایت
هدیۀ من همین است داغ دو نـازنین است
غلامرضا سازگار
زمزمه طفلان حضرت زینب (س)
متن روضه شب چهارم محرم
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️حسین برات یه دنیا غم آوردم
گلام رو با خودم آوردم
ببخش که هدیه کم آوردم
حسین
بخدا،امشب نیازبه روضه خون نداری،من فقط بهانه میخوام دستت بدم.
حسین ستاره ی عرش برینم
بشنو صدای آتشینم
تو دست رد نزن به سینه ام
حسین
بارون رحمت من
به خواهرت نزول کن
داداش به جون مادر
بچه هامو قبول کن
بنا به بعضی از اقوال،دوتا عون و دوتا محمد کربلا بوده،یه عون و محمد برادرهای عبدالله جعفر بودند،سنین اونها بالای بیست سال بوده،بنا بر بعضی از اقوال عون و محمد آقازاده های بی بی زینب سلام الله علیها،سنشون کم بوده،زیر پانزده سال،بعضی روایات داره خانوم،اینها رو تو خیمه لباس نو به تنشون کرد،چشماشون رو سرمه کشید،به موهاشون شانه زد،به بدن هاشون عطر کشید،فرمود:حالا برید پهلو دایی تون،به دست و پاش بیوفتید،اجازه ی میدون بگیرید، مادر یادتون باشه،اگه دایی قبول نکرد،یادتون نره،دایی رو به چادر مادرم قسم بدید،
حسین برات یه
حسین برات یه دنیا غم آوردم
گلام رو با خودم آوردم
ببخش که هدیه کم آوردم
حسین ستاره ی عرش برینم
بشنو صدای آتشینم
تو دست رد نزن به سینه ام
نقل اینه :خانوم زینب دستاشون رو گرفت: آوردشون جلوی خیمه آقا سید الشهداء فرمود: من تو نمیآم،شما برید از دایی تون اجازه بگیرید من اینجا وایستادم،خود زینب بیرون ایستاده،هی میگه خدایا،نکنه من سهمی نداشته باشم،بچه ها رفتند تو و برگشتند،بی بی زینب دید خرابند،چی شد مادر،سرشون رو انداختند پایین،گفتند:مادر دایی راضی نمیشه.راضی نمیشه!چطور؟دست بچه ها رو گرفت اومد تو خیمه ی ابی عبدالله،صدا زد،من و تو یه قرارایی با هم داشتیم،چه طور وقتی نوبت اکبر میشه،فوری میگی برو،وقتی نوبت قاسم میشه،ولو سخت راضی میشی،حالا که نوبت من شده،نه تو کار میاری،باشه حسین،نمی دونید چقدر حسین گریه کرد.
نگاه به قدشون کن
ببین مرد نبردند
می خوان مثل خود من
دور سرت بگردند
اونیکه تو باید امشب با زینب بگی اینه،نشست کف خیمه:
حسین غریب مادر،حسین غریب مادر…..
حسین
بذار فدای اکبرت شن
غرق به خون برابرت شن
تا افتخار خواهرت شن
حسین
بذار نمک بریزم رو زخم دلاتون
حسین
قول میدم این گل های زیبام
اگه برن از جلو چشمام
از خیمه ام بیرون نمیآم
حسین
همه ذکر و فکر زینب حسینه
غصه نخور غریبی
فدای نیم نگاهت
من و دوتا جوونم
اینجا میشیم سپاهت
می خوام دو یاس پرپر
میون گلزارت شن
بذار بلاگردون
چشم علمدارت شن
یه زینبی میگیم،یه زینبی میشنویم،مشهوره،محال ممکن بود،زینب بخواد نمازی بخونه،نمازهای واجب و غیر واجب،حتماً قبل نماز باید میومد،یه چند دقیقه ای حسین رو تماشا میکرد،خوب که سیر نگاه میکرد،حسین رو،بعد میرفت نماز میخوند،خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها،تازه خدا بهشون زینب رو داده،متوجه شدن ابی عبدالله از گهواره تا فاصله میگیره،زینب شروع میکنه گریه کردن،تا حسین بر میگرده،میخنده،تا حسین میره ضجه میزنه،ابی عبدالله که کنار گهواره زینب راه میره،اگه میره چپ چشم زینب،دنبالش میره،حسین میاد به راست چشم زینب دنبالش میگرده،بی بی زهرا آمد،خدمت پیغمبر اکرم،عرضه داشت بابا یا رسول الله عشق این دختر به داداشش حیرت انگیزه،عشق این خواهر به برادرش،شگفت آوره،پیغمبر شروع کرد گریه کردن،فرمود:فاطمه جان این دخترت شریک حسینه،این دخترت کربلا میره،اون روزی که حسین کربلا میره با این خواهر،نه من هستم،نه تو هستی،نه باباش علی هست،نه برادش حسن،همه رو میکشن،این دختر و دستاشو به ریسمان ،روی شترهای برهنه سوار،پیغمبر و فاطمه نشستند برا حسین گریه کردند،ای حسین………
صلی الله علیک یا مولای یا مظلوم یا اباعبدالله
12-Khalaj - Moharam 90 - Shabe 05 - 01 [www.RASEKHOON.net].mp3
3.33M
روضه شب چهارم دوطفلان حضرت زینب
حاج حسن خلج
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
#مقتل_حربن_ریاحی
#شب_چهارم
حرّ از امام حسین(ع)اجازه گرفت تا برود و با لشکر عمرسعد صحبت کند،حضرت به او اجازه داد،حرّ با صدای بلند گفت:
"ای مردم کوفه!مادرتان عزایتان را ببیند و در مرگتان اشک بریزد،چون حسین را دعوت کردید و او را تنها گذاشتید.از هر سویی او را محاصره کردید و نگذاشتید به جای دیگری که برای خود و اهل بیتش امن باشد برود.
او همچون اسیری شد که هیچ اختیاری از خود ندارد.آب فرات را که یهودی و نصاری و مجوسی از آن می نوشند و سگ و خوک در آن آب تنی میکنند،به روی او،زن و کودکانش و همراهانش بستید.
اکنون از شدت تشنگی به حالت بی هوشی در آمده اند،حق محمد را درباره ذریه اش چه بد به جا آوردید،خدا در روز قیامت که روز تشنگی است به شما آب ندهد".
چون سخن حرّ به این جا رسید عده ای از پیاده نظام عمرسعد به او حمله کرده و تیر بارانش کردند،حرّ با دیدن تیرها در حالی که رو به طرف دشمن داشت آهسته آهسته برگشت و به حضور امام رسید.
📚مقتل مقرم،ص۲۹۱
📚ابن اثیر،ج۴،ص۲۷