هدایت شده از گروه جهادی فاطمیون بیرجند
.(﷽)
اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ
گزارش: فضا سازی و آماده کردن صحن مسجد برای پخت غلور که سنت قدیمی مسجد جامع چهاردرخت با بچه های پایگاه شهید میرعباسی
💠 #گروه_جهادی_فاطمیون
💠 #مسجد_جامع_چهاردرخت
💠 #شهید_میرعباسی
🌐 @Fatemiyoun113
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام آقا💚🙏
دل ما از عشق تو لبریز است💚
بی تو این روز ها آقاجان💚
زندگی مان واقعا غم انگیز است😔
🙏اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا بَقِیَّةَ اللَّهِ فى اَرْضِهِ🙏
یه دل دارم همیشه بی قرارته😔
قنوت من دعای انتظارته✨
أللَّھُمَ عـجِـلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج🙏
یا مهدی اردکنی 💚🙏
#صبحتون_مهدوی
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
اول سلام
و بعد سلام
و سپس سلام
با هر نفس ارادت
و با هر نفس سلام
.
صبحتون حسینی ❣
#اربعین
#امام_حسین
#کربلا
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
#اربعین
#تک_ضرب #سنگین #زمزمه
▪️نوحه اربعین حسینی
🎙سبک: ای ساقی لب تشنگان
در روز اربعین تو،بر تو منم مهمان
مظلوم برادرجان
گویم ز غم های سفر،با این دل سوزان
مظلوم برادرجان
بعد از چهل روز آمدم،غم شد نصیب من
رفته شکیب من
بنشسته ام کنار تو،با دیده ی گریان
مظلوم برادرجان
بی تو در این یک اربعین،شد قسمت من غم
شد قامت من خم
بی تو حسین فاطمه،در رنجم و حرمان
مظلوم برادرجان
بعد از تو من غم دیده ام،ای نور عین من
مظلوم حسین من
ای نور چشم مرتضی،مردم از این هجران
مظلوم برادرجان
دیدم به چشمم یا حسین،گشتی چو گل پرپر
از کین شدی بی سر
در راه دین مصطفی،جانت شده قربان
مظلوم برادرجان
دیدم میان قتلگه،افتاده بر خاکی
با تن صد چاکی
جسم تو را حسین من،دیدم به خون غلتان
مظلوم برادرجان
سوزانده قلب زینبت،آتش در خیمه
سرت روی نیزه
دیدم تو را نقش زمین،با پیکر عریان
مظلوم برادرجان
بعد از شهادت دیدمت،ای مظهر یزدان
در موج خون غلتان
دیدم تن پاک تو را،زیر سم اسبان
مظلوم برادرجان
سراغ دخترت مگیر،او از نفس افتاد
پیش سرت جان داد
رقیه ات جا مانده است،در گوشه ی ویران
مظلوم برادرجان
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
#اربعین
#تک_ضرب
▪️نوحه اربعین حسینی
افتان و خیزان آمده سوی تو خواهر
یک اربعین بگذشته از هجرت برادر
واویلا،واویلا،واویلا،واویلا...
بی تو برادر من چه سختی ها کشیدم
از این زمانه بعد تو خیری ندیدم
رنج اسیری خواهرت را لطمه ها زد
بس طعنه ها از دشمن دونت شنیدم
واویلا،واویلا،واویلا،واویلا...
آمد به یادم آن مصیبتها دوباره
رفته زدستم روی قبرت راه چاره
دیدم دوباره قتلگه یاد من آمد
آن حنجر خونین وآن رگهای پاره
واویلا،واویلا،واویلا،واویلا...
از بهر وصل سر به تن قبرت گشایم
در خیمه ای شور عزا بر پا نمایم
چیزی نماند از خواهرت بعد از چهل روز
دیگر رسیده وقت آن پیش تو آیم
واویلا،واویلا،واویلا،واویلا...
آن نوگل زیبای تو گردیده پرپر
شرمنده ام بهر رقیه ای برادر
جا مانده درشام بلا دخت سه ساله
در زیر خاک آن خرابه همچو گوهر
واویلا،واویلا،واویلا،واویلا...
باید که بهر تو حرم بر پا نمایم
تا آخر عمرم شود نزد تو جایم
در این چهل روزه تمنا کرده ام من
مانند مادر مرگ خود را از خدایم
واویلا،واویلا،واویلا،واویلا...
✍اسماعیل تقوایی
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین