اربعین آمد و خون شهدا میجوشد
اربعین آمد و خون شهدا میجوشد
باز از خاک بلا اب بقا میجوشد
اربعین آمد و شد داغ شهیدان تجدید
خون به دلها ز عزای شهدا میجوشد
*وقتی وارد سرزمین کربلا شدن هنوز نرسیده به کربلا مثل برگ خزون از روی ناقه ها به زمین خودشون انداختن .دوان دوان به سوی قبور شهدا ،آری داغ شهيدان تجدید شد ،اینجا همان جا بود که بدن،علی اکبر اربا اربا شد،اینجا همان جابود بدن قاسم ابن الحسن زیر سم اسب ها زنده زنده ،بدنش استخوان هایش شکست وخورد شد،
آخ بمیرم تمام مصائب کربلاخصوصا جلوی چشمان زینب کبری، تداعی میشه تجسم میشه،اینجا همان جایی بود اومدن توگودال قتلگاه دیدن بدن حسین سر نداره،حتی یه جای سالم نداره،صدا زدن( اَ انَت اخی وبن امی) * آیا تو برادر منی؟ باورم نمیشه آیا تو پسر مادر منی؟باورم نمیشه
کو پیراهن کهنه دست بافت مادرم؟کو انگشترت که با انگشت از بدنت بریدن وغارت کردن .همه دارن نگاه میکنن یه وقت دیدن این خواهر خم شد لب هارو روبدن بریده حسین گذشت
ای که رگ هایت همه بریده
دشمنت بعد ازبه من خندیده است
ازحرم تا قتلگه برتو قسم
بوی زهرا مادرم پیچیده است
همه ازسویدای دل به یاد شهدا وشهدای کربلا سه بار ناله بزن
یاحسین...
اربعین آمد و از داغ شهیدان خدا
اشک سرخ است که از دیده ما میجوشد
اربعین شهدا تازه شود در هرسال
خون مظلومیشان درهمه جا میجوشد
جوشش خون جوانان دلیر ایران
شرح خونی است که در کرببلا میجوشد
🎤مداح:حاج احمد صفاری
✏️خادمه اهل بیت
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
بُود اربعین روز اشک وعزا
به یاد اسیران کرب وبلا
رسد زینب دل شکسته زشام
کنار مزار شه سرجدا
▪️سلام علی ساکن کرببلا ▪️
حسین جان حسین یا حسین جان حسین
دلم غرق ماتم شده یا حسین
به ما ظلم اعظم شده يا حسين
اگر چه شده سرنگون کاخ ظلم
ولی قامتم خم شده یاحسین
▪️سلام علی ساکن کرب بلا▪️
شنو ازمن غمزده ناله را
نیاورده ام آن گل لاله را
کشیدم به راه غمت یاحسین
چهل روزه داغ چهل ساله را
▪️سلام علی ساکن کرب بلا ▪️
فلک نوحه ی درد وغم خوانده است
به دور سر عمه گردانده است
مپرس از گل پرپرت یاحسین
که درکنج ویرانه جا مانده است
▪️سلام علی ساکن کرب بلا ▪️
به آل علی ظلم تحمیلی است
ببین مادرم رخم نیلی است
به هرجا که ناله برایت زنم
جوابم به کعب و نی وسیلی است
▪️سلام علی ساکن کرب بلا ▪️
🎤مداح :استادحاج احمدصفاری
✏️خادمه اهل بیت
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
اربعین آمد خون شده دلها
از سفر آمد زینب کبری
▪️ای حسین جانم، ای حسين جانم▪️
کاروان غم با نوا آمد
بر سر قبر شهدا آمد
▪️ای حسین جانم، اي حسين جانم▪️
آمده زینب با دوصد ناله
دیده گریان بر قبر هر لاله
▪️ای حسین جانم، ای حسين جانم ▪️
ای گل رویت شمع کاشانه
دخترت جان داد کنج ویرانه
▪️ای حسین جانم، ای حسين جانم ▪️
🎤مداح:استادحاج احمدصفاری
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
زینب آمد از سفر باشور وشین
درکنار تربت پاک حسین
▪️یاحبیبی یاحسین▪️
ای گل درخاک خون آغشته ام
بایتیمان ازسفر برگشته ام
▪️یاحبیبی یا حسین ▪️
السلام ای کشته عشق امید
خواهرت زینب زشام غمرسید
▪️یا حبیبی یا حسین ▪️
ای عزیز فاطمه کو اکبرت
کو علمدار وعلی اصغرت
▪️یا حبیبی یا حسین ▪️
🎤مداح:استاد حاج احمد صفاری
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
من زینبم صاحب پرچم حیدرم - @Maddahionlin.mp3
9.26M
🔳 #زمینه #حماسی #اربعین
🌴من زینبم صاحب پرچم حیدرم
🌴فرمانده ی لشکر فاتح خیبرم
🎙 #محمود_کریمی
👌 بسیار دلنشین
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
من زینبم صاحب پرچم حیدرم
فرمانده ی لشگر فاتح خیبرم
.
من خطبه ام تیغ دو پهلوی مرتضی
بر روی نی ؛ راس تو بیرق لشگرم
.
خدا با ما که بود کسی حریف ما نشد
اگرچه بین ما قدی نبود که تا نشد
سرافراز اومدیدم ولی یه مرد پیدا نشد ؛ که بگه
.
پیش چشم مادری هیشکی
راس شیرخواره ندیده
.
دست بچه رو چرا بستید
زورتون به بچه رسیده
.
من زینبم سنگ صبور محدّرات
بعد از چهل روز اومدم تا بگم برات
.
از سختی و سیلی و سلسله
از نهضت و عفت و غیرت بچه هات
.
ولی یه جا داداش جون منم به لب رسید
وقتی با خیزرون میون مجلس یزید
یکی دو قطره خون از گوشه ی لبت چکید
.
به خدا جون می دادم و می دیدم
چوب خیزرون میره بالا
.
چشمم به تو بود و گفتم
ما رایت الا جمیلا
.
ما رایت الا جمیلا
.
پیش چشم مادری هیشکی
راس شیرخواره ندیده
.
دست بچه رو چرا بستید
زورتون به بچه رسیده
.
سروی نبود و دیگه نوبت لاله بود
روزا جهاد و شبا گریه و ناله بود
.
با این صلابت چرا قامت من خمید
از فرط سنگینی داغ سه ساله بود
.
رقیه بعد تو شبیه مادر تو شد
تویی که مهمون سر مطهر تو شد
به آرزوش رسید شهید آخر تو شد ؛ یادته
.
تا سرت رسید بهم گفت
که بابام به قولش عمل کرد
.
پیش چشم من به تو پیوست
وقتی که سرت رو بغل کرد
.
پیش چشم مادری هیشکی
راس شیرخواره ندیده
.
دست بچه رو چرا بستید
زورتون به بچه رسیده
.
یتیم گیر آوردنش
بچه ها هم می زدنش
.
چه سخت بود اون شبِ تو
بیابونا گم شدنش
.
یتیم گیر آوردنش
که خون اومد از دهنش
.
تفریح بچه ها چی بود
خنده به گریه کردنش
.
یه تیکه پارچه هم نبود
حتی برای کفنش
.
رقیه تو تو کوچه ها
یتیم گیر آوردنش
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین