eitaa logo
🌷🌷خادم الزهرا (س)🌷🌷
332 دنبال‌کننده
5.2هزار عکس
4.1هزار ویدیو
367 فایل
#گروه_جهادی_فاطمیون #کانال_خادم_الزهرا #متن_مولودی_و_مداحی #لبیک_یا_خامنه_ای #جمهوری_اسلامی_ایران 🤍🤍🤍🤍 @servant18 :آدرس مدیر ⬛ @Hosse113 @Heyda122
مشاهده در ایتا
دانلود
. |⇦• قسم به غربت خاکی.. / و توسل ویژۀ شهادت امام صادق علیه السلام اجرا شده سال 1400 به نفس حاج محمد طاهری ●━━━━━━─────── از غم دوست در این میکده فریاد کشم دادرس نیست که در هجر رخش داد کشم داد و بی داد که در محفل ما رندی نیست که برش شکوه برم، داد ز بیداد کشم اللَّهُمَّ إِنَّا نَشْکُو إِلَیْکَ (1) کجا شکایت ببرم .. کجا دنبال آقام بگردم .. از زبانِ شما بگم : عاشقم، عاشق روی تو ، نه چیز دگری بار هجران و وصالت به دل شاد ،کشم مُردم از زندگی بی تو که با من هستی طرفه سرّی است که باید برِ استاد کشم سال ها می‌گذرد، حادثه‌ها می‌آید‌ انتظار فرج از نیمه خرداد کشم ـــــــــــــــــ قسم به غربت خاکی که فوق تفسیر است هوای شعر برای بقیع دلگیر است نفس کشیدن بین غبارها سخت است سرودن از حرم بی مزارها سخت است چگونه شعر بگوید دلی که می گیرد الا بقیع! چرا نوکرت نمی میرد قرار نیست تو را بی سبب بهانه کنم ولی بگو که دلم را کجا روانه کنم؟! کبوتری که در این خانه لانه داشته است در آستان رضا آشیانه داشته است چگونه باخبر از آن سرای درد و غم است دلش خوش است که نامش کبوتر حرم است بقیع، سامره و کربلا و مشهد نیست در این سرا خبری از رواق و گنبد نیست بقیع مثل نجف نیست تا که مهمانش به راحتی بنشیند میان ایوانش ولی بقیع، بهشتی ست با چهار مزار بقیع مژدۀ سالی ست با چهار بهار چهار مظهر غربت چهار تن مظلوم چهار قبرِ غریب از چهارده معصوم فقط میان بقیع است این قرار و تمام به یک سلام شوی زائر چهار امام ولی نه، آهِ دلم ناتمام مانده هنوز به سینه حسرت عرض سلام مانده هنوز سلام از عمقِ دل دیده ای که پُر ابر است به مادری که بدون حرم نه بی قبر است اگر سلام تو آتش به سینه ات افروخت از آن دری ست که روزی میان آتش سوخت *مگه میشه روضۀ امام صادق بگیری از مادرش نخونی .. خودش به بهانه های مختلف روضۀ مادر رو به پا می کرد .. یکی اومد گفت آقاجان داشتم رد میشدم یه پیرزنی رو زمین افتاد و زمین خورد نمیدونم چرا قاتلینِ مادرِ شما رو لعن کرد .. مامورا گرفتن این زن رو بردن .. حضرت به مصلی‌ش رفت، مشغول نماز شد و دعا کرد .. این زن آزاد شد .. فرمود وقتی آزاد شد بیاریدش کارش دارم .. این پیرزن آمد، حضرت فرمود مادر یه سوال ازت دارم زمین خوردی چرا قاتلینِ مادرِ منو لعن کردی؟! گفت آقاجان دستِ خودم نبود .. تا زمین خوردم یه سنگ رسید زیر پهلوم یه مرتبه یادِ مادرِ پهلو شکسته‌ات افتادم (2) .. ( به بهانه روضه میگرفت برا حضرت زهرا ..) چند جلسه نیومده بود خدمت امام صادق، حضرت فرمود فلانی کجا بودی؟ نمیگی ما یادت میکنیم .. گفت آقاجان خدا یه فرزندی بهم داده مشغول اون بودم .. حضرت فرمود مبارکِ ان شالله، اسمش رو چی گذاشتی؟! گفت آقاجان با اجازه تون نام مادرِ شما فاطمه .. حضرت از جا بلند شد سه مرتبه فرمود فاطمه .. فاطمه .. فاطمه .. همینطور اشک میریخت .. ( عرضه داشت آقاجان بی ادبی کردم اسم مادرتونُ رو دخترم گذاشتم؟!) فرمود نه! هر خونه ای این لیاقت رو نداره اسم مادرِ من توش برده بشه .. خوب اسمی رو گذاشتی رو دخترت، اما حواست باشه حالا که اسم مادرمُ رو دخترت گذاشتی، نکنه یه وقت سیلی به صورت دخترت بزنی .. (3) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
. |⇦• قسم به غربت خاکی.. / و توسل ویژۀ شهادت علیه السلام اجرا شده سال 1400 به نفس حاج محمد طاهری ●━━━━━━─────── مرا ببخش! نمی خواهم آتشت بزنم چگونه گویم از آن روز، خاک بر دهنم ز هرُم شعلۀ در یاس را که پژمردند در آن هجوم علی را به ریسمان بردند *یه کسی رو منصور فرستاد دنبال امام صادق انقدر اخبارِ نادرست میرسوندن عصبانی شد گفت میری در هر حالی هست پیراهنش رو دورِ گردنش میپیچی میاری .. میگه رفتم گشتم دیدم جعفر ابن محمد تو مسجد اباذرِ، داره نماز میخونه .. ایستادم نمازِ آقا تمام شد گفتم آقاجان من مامورم و معذور! باید ببرم شما رو، حضرت فرمود من یه دو رکعت نمازِ دیگه بخونم باهات میام .. نماز رو خواندن گوشۀ پیراهنِ حضرت رو گرفتم گفتم آقاجان بریم حضرت فرمود همونطور که بهت دستور داده منو ببر .. گفتم آقاجان اگر جانم رو هم بگیره یه همچین جسارتی نمیکنم! این یه مامور بود .. اما شیخ جعغر مجتهدی میگه روبرویِ حرم امیرالمومنین گفتم آقاجان می خوام ببینم اون روز شما رو چطور از خونه بردن .. میگه در عالم مکاشفه حضرت فرمود شیخ جعفر اگه این صحنه رو نشانت بدم، هرآنچه بهت دادیم رو ازت میگیریم ، گفتم آقاجان من که چیزی از خودم ندارم .. هرچی ام دارم از شماست، اما میخوام این صحنه رو ببینم .. میگه از حرم مولا یه مرتبه دیدم تو کوچه های بنی هاشمم .. یه درِ نیم سوخته باز شد شیخ جعفر میگه دیدم عمامۀ آقارو دورِ گردنش .. از خانه دارن میکشن .. حسنین دنبالِ بابا .. میان تلخی آن صحنۀ غبارآلود شکست قامت مرد و مدینه شاهد بود از آن غروب غم انگیر چند سال گذشت که باز خاطرۀ کوچه از خیال گذشت …که باز آمده آتش در آستانه ی او هزار شکر که محسن نداشت خانۀ او رسیده اند که از باغ، لاله را ببرند امام صادق هفتاد ساله را ببرند تصورش چقدر سخت می شود ای وای بزرگ طایفه در کوچه می دود ای وای اگه یه پیرمردی رو ببینید دستش رو بستن تو خیابون دارن میکشنش جلو میری میگی حرمت موی سفیدش رو نگه دار .. حرمت نگه نداشت نانجیب .. کسی نگفت مگر پیرمرد بردن داشت؟! تن نحیف مگر تازیانه خوردن داشت؟! میان گریه ی آرام او بلند نخند به دست بی رمقش لااقل طناب مبند میان سینۀ او روضۀ مدینه به پاست طنین روضه اش از وای مادرش پیداست عزیز فاطمه را بی اراده می بردند همه سواره و او را پیاده می بردند دوید و از نفس افتاد پشت آن مرکب دوید و از نفس افتاد گفت یا زینب اگرچه رفت ولی قامتش خمیده نبود به نی مقابل چشمش سر بریده نبود اگرچه رفت ولی سلسله به شانه نداشت به جای جای تنش رد تازیانه نداشت شاعر: منابع: 1)دعای افتتاح 2)بحار الأنوار ج‏47، ص 379 3). كليني، الكافي، ج6، ص49 محدث قمي، بيت الاحزان، ص125. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
‍ ⇦🕊 شب دوم محرم 🎤حاج محمد طاهری↯ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. آه رسید قافله و خواهری پیاده نشد به گریه گفت که زینب دگر نمی ماند در دلش درد بی دوا عمه در گلو بغض بی صدا عمه که رسیده به کربلا عمه همه سرها به زیر تا عمه میگذارد قدم کجا عمه پرده از محملش چه بگشاید صف به صف از فرشته می آید همه چشم انتظار او باید آید اینجا نزول فرماید پشت پرده پراز دعا عمه اکبرت را گلاب می گیرند بچه را از رباب میگیرند رونق از آفتاب میگیرند تا عمو جان رکاب میگیرند هست در اوج کبریا عمه *تا ابی عبدالله سوال کرد، یه عده دور ابی عبدالله و یارانش را گرفتند، نوشتند: یه پیرمردی جلو آمد، مولا سوال کرد پیرمرد میدونی اسم این سرزمین چیه؟ گفت آقا اسم این سرزمین غاضریه است، اسم دیگری هم داره نینوا هم میگن، هریک از اسمها را سوال کرد، ابی عبدالله گفت: آیا اسم دیگری هم داره؟ گفت: آقا جان! اینجا را کربلا هم میگن، یه مرتبه ارباب صدا زد: "اعوذ باالله من الکرب والبلا" اسم کربلا اومد زینب زیر و رو شد...* حال اینجا کلافه اش کرده است چند معجر اضافه آورده است ازدل خویش روضه پرورده است جگرش خون و سینه پردرد است چنگ زد دامن برادر را بوسه ای زد دوباره حنجررا ونشان داد سمت دیگر را نخلها را نه حجم لشکر را ناله ای زد زکربلا عمه *گفت: داداش! چکار کنم دلم شور میزنه آخه؟* اینجا به سرت بی حساب میریزند بی حساب کتاب میریزند پیش چشم تو آب میریزند سرطفل رباب میریزند غرق در نوحه و نوا عمه *میگی چرا دلم شور میزنه؟...* آخه ته گودال گیر می افتی گیرشمشیر و تیر می افتی دست مشتی حقیر می افتی نخ نما چون حصیر می افتی چه کند پایِ بوریا عمه بعد تو به غیر شامی نیست خواهرت هست جز حرامی نیست حرمت و احترامی نیست آتش افتاده و خیامی نیست چادرش زیر دست و پا عمه ____________ 🌾
‍ |⇦•من میرمُ ای فاطمه جان .. و توسل ویژۀ شهادت پیامبر اکرم صلوات الله علیه تقدیم به ارواح طیبه شهدا و همۀ درگذشتگان من میرمُ ای فاطمه جان پشتِ خونه ت هیزم میارن پا رویِ حقِ مرتضی و پا رویِ چادرت میزارن بهشتُ با بال و پرت میسوزونن به پیشِ چشم همسرت میسوزونن ای وای تو رو با پسرت میسوزونن ، فاطمه جان .. «ای وایِ من ، ای وایِ من ، ای وایِ من ..» میمونه این فاجعۀ تلخ برا همیشه تویِ تاریخ دردِ تو رو باید بپرسم از پنچه هایِ سرخ یک میخ قامت کمون دنبالِ مرتضی میری نفس نفس زنون تو کوچه ها میری زهرایِ من به زیرِ دستُ و پامیری «ای وایِ من ، ای وایِ من ، ای وایِ من ..» *دورِ بستر همه دارن گریه میکنن پیغمبر تو بستر افتاده ، امیرالمومنین ، حضرت صدیقه ، اسماء همه دارن گریه میکنن .. یه وقت دیدن در باز شد حسنین اومدن خودشونُ رو بدنِ پیغمبر انداختن .. رسولِ خدا تو حالتِ احتضارِ .. روایت داره سینۀ محتضر باید سبک باشه تا امیرالمومنین اومد بچه ها رو برداره یه وقت پیغمبر اشاره کرد بزارید باشن .. اونا رو سینۀ من باشند من راحت جون میدم .. اما دیدن همینطور که عرقِ سرد کرده پیغمبر هی نگاه به ابی عبدالله میکنه .. زیرِ گلوشُ میبوسه .. هی میگه «مالي و ليزيد؟ لا بارك الله فيه، اللهم العن يزيد» ما رو به یزید چه کار .. لعنت کرد پیغمبر قاتلین ابی عبدالله رو ..* روضه ها رو دارم میبینم دلم از این قصه ها خونه این دم آخری بزار تا، حسین رویِ سینه م بمونه یه روز میاد که با پا رو سینه ش میرن پیرهنشُ از پیکرش در میارن کاش که برن براش یکم آب بیارن «ای وایِ حسین ، ای وایِ حسین ..» حسینمُ آبش ندادن حسینمُ خاکش نکردن هنوز دارن این نانجیبا میونِ گودالُ میگردن سرش رو میبرن به رویِ نیزه ها تنش میمونه زیرِ سم مرکبا واویلا من دفنه أهل القرى *وقتی امیرالمومنین بدنِ رسول خدا رو داره غسل میده ، مولا میگه خواستم پیراهن از تن بیرون کنم ، ندا اومد علی جان ، پیراهن از تنش بیرون نیار .. از زیرِ پیراهن بدنُ غسل بده .. وقتی بدنُ به صورت میخاست بخواباند پشتِ حضرتُ غسل بده باز خطاب اومد رسولِ خدا رو به صورت رویِ زمین نگذار .. بدنُ رویِ شانه قرار داد بدنُ غسل داد .. باید بگیم یا امیرالمومنین حق هم همینه .. اما الهی بمیرم برا اون آقایی که امام زمان میگه «السلام على الخد التريب ، السلام على البدن السليب ..» قربونِ اون بدنی که پیراهن از تنش بیرون کردن .. ای حسین .. @majmaozakerine
|⇦•سیدنا الدخیل یاحسن العسکری .. ویژه ولادت اباالمهدی امام حسن عسکری سلام الله علیه به نفس حاج محمد رضا طاهری •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ ای که رُخت از خدا کرده حکایت گری هست برازنده ات رهبری و سروری چهرهء ماهِ تو را ماه بُود مشتری من نزدم هیچ وقت غیر دَرِ تو دری جلوه گهِ ساحتِ حضرت پیغمبری سیدنا اَلدَّخیل، یا حسن العسکری نور دل فاطمه آینه ی بوتراب پیش تو زانو زند صبح و غروب آفتاب بر دل بی تابِ ما بیشتر از این بتاب هر چه که دادم سلام از تو گرفتم جواب بر همه دلها مقیم از همه عالم سری سیدنا اَلدَّخیل، یا حَسَنِ العسکری زنده و جاوید شد تا ابد آثار تو کرده به دلها اثر نرمیِ گفتار تو مهدیِ صاحب زمان دلبر و دلدار تو تا به ابد کعبه سوخت در تبِ دیدار تو سعی و صفا مروه ای کعبه منا مشعری سیدنا اَلدَّخیل، یا حَسَنِ العسکری در همه ی آسمان تو قمرت مهدی است تاجِ سرِ عالمی تاجِ سرت مهدی است باعث فخرت شده که ثمرت مهدی است تو پدرت هادی و تو پسرت مهدی است فاطمه کوثر شما آیه ای از کوثری سیدنا اَلدَّخیل، یا حَسَنِ العسکری هم حرمت دلرباست هم حرمت با صفاست یک حرمِ ساده نیست جلوه گر کبریاست معتقدم تا ابد قبله ی دل سامراست زائر تو در حرم زائر عرش خداست تو پسر فاطمه تو پسر حیدری سیدنا اَلدَّخیل، یا حَسَنِ العسکری شاعر : ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ @ewwmajmamolodi
|⇦•بیت وحی و شعله های نار... به امام زمان عجل الله و روضۀ حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده در ایام فاطمیه سال۱۴۰۰ به نفس حاج محمدرضا طاهری•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ بیت وحی و شعله های نار أَینَ المُنتَقِم سوخت در آتش گل و گلزار أَینَ المُنتَقِم این صدای ناله زهراست می آید به گوش از میان آن در و دیوار أَینَ المُنتَقِم مادر و شش ماهه باهم پشت در افتاده اند کار شد بر خادمه دشوار أَینَ المُنتَقِم خونِ محسن می‌چکد از آن دَرِ آتش زده خون زهرا ریزد از مسمار أَینَ المُنتَقِم با چهل نامرد شد در کوچه زهرا رو به رو وایِ من از این همه آزار أَینَ المُنتَقِم در کنار قبر زهرا نیمه شبها تا به صبح ناله میزد حیدر کرار أَینَ المُنتَقِم ─── داره در میسوزه کبوتر میسوزه جلو چشمِ دختر، بمیرم برات یه مادر میسوزه، بمیرم برات چه خاکی به سر شد آتیش شعله ور شد پیچید آهِ زهرا، بمیرم برات علی بی پسر شد، بمیرم برات رنج و عذاب شد نقش زمین زندگیِ ابوتراب شد عبای حیدر برا فاطمه حجاب شد فضه کجایی؟ فضه کجایی؟ از مادرم نمیرسه دیگه صدایی تو خونمون شده عجب برو بیایی وای مادرم، وای مادرم... خونه ی آقامِ چرا ازدحامِ نگفتش یکی هم، بمیرم برات این آقا امامِ، بمیرم برات تا حقش رو خوردن گلوشو فشوردن بدونِ عمامه، بمیرم برات علی رو می بردن، بمیرم برات @majmaozakerine
|⇦•شوق جبرئیل امشب... و توسل ویژۀ ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها و روز مادر اجرا شده در سال۱۴۰۰ به نفس حاج محمدرضا طاهری•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ شوق جبرئیل امشب از خبری شور انگیزه ساقی تو ساغر دنیا از مِی کوثر می ریزه شبی که دل شیدا شد قشنگ تر از رؤیا شد خبر اومد غوغا شد ولادت زهرا شد نور چشم همه اومد رو لبا زمزمه اومد مادرم فاطمه اومد دنبال بهشت بودم زیر پاهات پیداش کردم گنج قارون و می خواستم دست گدات پیداش کردم حبیبه ی پیغمبر شیشه ی عُمرِ حیدر ای از همه بالاتر روزت مبارک مادر بهترین مادر دنیا فاطمه اُمِّ ابیها مولاتی حضرت زهرا هرکس رو پناه دادی سری میونه سرها شد حیدر اسم‌ تو رو‌ آوُرد فاتح کُلِ جنگها شد عقده ی دل رو واکن زندگیمو زیبا کن عیدی بده غوغا کن کربلامو امضا کن تاج روی سر من باش ضامن محشر من باش مهربون مادر من باش ↫『 ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ @ewwmajmamolodi
مور را رخصت تمجید.. سلام الله علیها _ حاج محمد طاهری ●━━━━━━─────── مور را رخصت تمجید سلیمان ها نیست پیشگاه کرمت عرصۀ جولان ها نیست از کرامات فراوان تو خوبان ماتند این همه حسن در اندیشۀ انسان ها نیست باید ادیان پی اوصاف تو تحقیق کنند گفتن از شخصیتت وسع مسلمان ها نیست عصمت از فاطمه داری که مطهر شده ای احتیاجی پی این امر به برهان ها نیست شعر اگر بهر تو کم گفته شده خرده مگیر سیر اوصاف تو در قدرت عَمّان ها نیست نقش تو نیست کم از زینب کبری بانو گرچه حک نام تو در صفحۀ اذهان ها نیست شام زیر لگد خطبۀ تو جان می داد مثل تو هیچ کسی فاتح میدان ها نیست رمز عرفان اثر سجدۀ پیشانی توست احتیاجی سر این سفره به عرفان ها نیست خواستی تا همه جا صحبت زینب باشد مدح و مرثیه اگر از تو به دیوان ها نیست ام کلثوم شدن زینب و زهرا شدن است حرف عشق است در آن صحبت عنوان ها نیست ازدواج تو و نمرود مدینه ؟ هیهات نخی از چادر تو قسمت شیطان ها نیست نمک سفرۀ افطار پدر هستی تو *برا همین صدا زد عزیزِ دلم کی دیدی بابات با دو جور غذا افطار کنه؟! .. آخرین افطار رو تو خونۀ اُم کلثوم، امیرالمومنین مهمان بود ..*(1) نمک سفرۀ افطار پدر هستی تو لذتی بی تو در این شیر و در این نان ها نیست می شود گفت زتو از غم و درد تو نگفت ؟ مدح خوب است ولی مکفی گریان ها نیست *دو سه خط روضه ش رو بگم :* یوسفت در عوض چاه به گودال افتاد چون تو دلسوخته در یثرب و کنعان ها نیست سر و سامان تو را نیزه ای از پا انداخت خیمۀ سوخته جایِ سر و سامان ها نیست ناز پروردۀ دستان پر از مهر علی شأن تو ناقۀ عریان و بیابان ها نیست دور تا دور تو با هلهله جمعیت بود بزم مِی، طشت طلا جای پریشان‌ها نیست هرچه گفتم کمی از قدر و مقام تو نشد مور را رخصت تمجید سلیمان ها نیست شاعر : *بالاترین روضه برا بی بی جان حضرت زینب و این خانم همینه: بالای منبر بود گفت: دَخَلَتْ زَيْنَبُ عَلَي ابنِ ‏زِيادٍ وَ عليها اَرْذَلُ ثِيابِها وَ هِيَ مُتَنَکِّرَةٌ ..(2) وارد شد زینب بر مجلس نامحرمان .. مجلسِ ابن زیاد .. اون عالم و بزرگ عمامه از سر برداشت .. فرمود بسه دیگه چی میخوای دیگه بگی ؟! آخه مگه جای عمۀ سادات تو مجلس نامحرما بود .. یه جا مجلس عبیدالله یه جا هم مجلسِ بزید .. (غیرتیا ..) نوشتن زن یزید ملعون از خواب بیدار شد شنید قافلۀ اسرا رو تو کاخ آوردن ، پریشان اومد وارد مجلس شد (3) با سر عریان یه وقت یزید سریع از جا بلند شد، عباشُ رو سرِ زنش انداخت .. گفت نانجیب بهت برخورد من با این وضع وارد شدم!! من همسرِ توام اما ببین ناموس آل الله رو با چه وضعی تو مجلس آوردی .. منابع: 1)منتهی الآمال چاپ افست، ج 1، ص 125 2) ریاحین الشریعه، ج 3، ص 141 بحارالانوار، ج 45، ص 116. ارشاد مفید، ص 244 تاریخ طبری، ج 6، ص 263 لهوف، ص 160 3)بحار الأنوار، ج ‏45، ص 196،بیروت‏ ابو مخنف، ص 269 – 271 ــــــــــــــــــ
. |⇦•هرکی با توئه سعید... و توسل به امام هادی علیه السلام اجرا شده در سال۱۴۰۰ به نفس حاج محمدرضا طاهری ●━━━━━━─────── هرکی با توئه سعید، هرکی بی توئه شقی تویی مرز کفر و دین، ایها الهادی النقی ای خدا! بازم‌ دلمان پر زد سامرا تا اسم آقا اومد السلام زائر شدیم از مشهد مشهد یا سامرا؟ هیچ‌ فرقی نداره هرجایی که باشیم روضه ات برقراره آقاجان! اَلدَّخیل... بی مُرُوَّتا بازم‌، مخفیونه شبونه تو رو‌ با داد و بیداد، میبرن از تو‌خونه این همه نامهربونی تا کی؟ عُمر تو با غصه و غم‌ شد طی بردنت عمداً توی بَزم‌ مِی تو‌ خان الصعاليك که بود یک‌خرابه زندونی شدی و داغت بی حسابه آقاجان! اَلدَّخیل... بخدا غریبی و غریبی بد دردیه بخدا بی حُرمتی به امام نامردیه لحظه ی آخر شده و ناگاه کربلا‌ یادت میاد و با آه میخونی ای وای اباعبدالله زخم‌ ما هنوزم ظلم ساربونه درد ما هنوزم چوب خیزرونه آقاجان! اَلدَّخیل... ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .
خداحافظ، شبای غربتِ زینب خداحافظ، دیگه بی طاقتِ زینب خداحافظ ، من از این زندگی خستم خداحافظ، رَدِّ زنجیر رو دستم حسین جانم، حسین جانم، حسین جانم برادرجان! میام امشب کنارِ تو برادرجان! منم چشم انتظارِ تو چرا امشب، نمی آیی به دنبالم؟ دلم تنگِ، هنوزم تویِ گودالم دلم تنگِ، روزی صد دفعه می میرم دلم تنگِ، تو آتیشا هنوز گیرم حسین جانم، حسین جانم، حسین جانم خودم دیدم تو را لب تشنه می کشتن خودم دیدم تو را با دشنه می کشتن تو هم دیدی، که صد بار بعدِ تو مُردم تو هم دیدی، پس از تو آب نمی خوردم خودم دیدم، رو سینه ات، رَدِّ پا افتاده خودم دیدم، سَرِت از نیزها افتاده تو هم دیدی، همه تویِ حرم ریختن تو هم دیدی، یه دفعه رو سرم ریختن حسین... ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
‍ |⇦•با گریه، با آهِ دمادم .. و توسل ویژۀ شهادت حضرت امام موسی ابن جعفر علیه السلام _حاج محمد طاهری•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ با گریه، با آهِ دمادم می نویسند در ذیل مُصحف،شرحِ ماتم می نویسند اندوه را با جوهر غم می نویسند این روضه را مثل مُحَرَّم می نویسند کوچه به کوچه مجلس ماتم گرفتند کَرّوبیان با روضه خوان ها دم گرفتند آیات قرآن حضرت موسی بن جعفر تسبیحِ ایمان حضرت موسی بن جعفر آوای باران حضرت موسی بن جعفر دردی و درمان حضرت موسی بن جعفر لب تشنۀ عشق توام باران عطا کن از دردمندان توام درمان عطا کن بویِ دل‌انگیزِ بهارِ مَردُم ما نورِ چراغِ شام تارِ مَردم ما بودی همیشه در کنار مَردُم ما خیلی گره خورده است کار مَردُم ما گرچه گرفتاریم یا باب الحوائج امّا تو را داریم یا باب الحوائج جز ذکر "الله" لبت "بسمی" نداریم شیرین تر از نام شما اسمی نداریم با حرز تو از صدبلا قِسمی نداریم ما ترس از بیماریِ جسمی نداریم بیماری ما زندگی منهای روضه است راه علاجِ ما دو قطره چای روضه است چشم مرا تر کن زمان ربّناها لطفاً نگاهم کن میان این گداها پیچیده در هفت آسمان ها این صداها: یا "فاطمه معصومه"ها و یا "رضا" ها این خاک شد "ایرانِ" این خواهر_برادر جانِ همه قربانِ این خواهر_بردار دریای رحمت!ما به موج‌ات خو گرفتیم از هرکسی جز خاندانت رو گرفتیم در اوج بیماری ز تو دارو گرفتیم ما نسخه را از "ضامن آهو" گرفتیم صحن رضا جانِ شما دارالشفا شد پای ضریحش نُطقِ طفل لال وا شد موسایِ طور غم عصایت را شکستند *السلام علی الْمُعَذَّبِ فِي قَعْرِ السُّجُونِ وَظُلَمِ الْمَطَامِيرِ، ذِي السَّاقِ الْمَرْضُوضِ بِحَلَقِ الْقُيُودِ ..(1) قربونِ اون آقایی که ساقِ پاهاشُ خُرد کردن .. این عبارتُ سه جا به کار بردن، یه جا بینِ در و دیوار چه کردن با پهلویِ فاطمه ..! یه جا هم اومدن پیش عبیدالله ملعون، گفتن امیر به ما جایزه باید بدی؟! گفت مگه چیکار کردید؟! گفتن نَحنُ رَضَضنَا الصَّدرَ بَعدَ الظَّهرِ .. ما اسب‌هامون رو نعلِ تازه زدیم .. بدنِ حسین رو با خاک یکسان کردیم ..(2)* موسایِ طور غم عصایت را شکستند با زجر تو قلب رضایت را شکستند نامردها دست دعایت را شکستند زیر لگدها ساق پایت را شکستند چیزی برای تو به جز ماتم نمانده نای مناجاتی برایت هم نمانده شیعه هنوز از غُصّه ات تشویش دارد داغ تو را در سینه بیش از پیش دارد سِندیِ ملعون بد زبانش نیش دارد روی لبش دشنام قوم و خویش دارد با ذکر مادر درد پهلو می کشیدی داغ حسن را کنج زندان می چشیدی در این قفس بال و پری دیدم؟ندیدم جز روضه چیز دیگری دیدم؟ندیدم زیر عبایت پیکری دیدم؟ندیدم جز استخوان لاغری دیدم؟ندیدم *نانجیب اومد فکر کرد عبا سرِ راه افتاده .. با پا اومد پرت کنه .. دید آقا به سجده افتاده ..* داغ تو ما را کُشت ای فرزند زهرا عَجِّل وفاتی خوانده ای مانند زهرا *چهارده سال گوشۀ زندان ها هرجا بردنش، نه لب به شکایت باز کنه! هی میگفت خدایا شکرت یه گوشه خلوتی برا موسی گذاشتی تا با تو مناجات کنم و درد دل کنم اما این سال آخری انقدر این یهودی ملعون اذیت کرد .. هی میگفت ای خدایی که یوسف رو از قعر چاه بیرون آوردی، اى خدایی كه درخت را از بين گل و شن بيرون مى ‏آورى دیگه موسی رو نجات بده (3).. یه زن بدکاره ای رو آوردن تو زندان گفتن بیاد تو زندان آقا رو اذیت کنه ..(4) (آقا یه نگاه کردی زن بدکاره رو عوض کردی .. یه عمرِ ما گریه کنه حسینیم، وقتش نشده ما رو عوض کنی؟!) بعد از ساعتی دیدن موسی ابن جعفر رو خاک افتاده هی میگه قُدّوس سُبحانکَ سُبحانکَ .. دیدن زنه نیست! کجاست؟! نگاه کردن پشت آقا رو خاک افتاده هی میگه العفو العفو العفو .. آقا ماه رجب تموم شد ما که هیچ کاری نکردیم .. چیزی تا مهمونی خدا نمونده .. دستم خیلی خالیه .. یه نگاه کن آقاجانم ..* اصلاً تنت آماج تیغ و نیزه ها شد؟! از پشت سر راس تو از پیکر جدا شد؟! آن‌گونه دور خیمه هایت شر به پا شد؟! ناموس تو راهیِ شامات بلا شد؟! پس هیچ دردی مثل درد کربلا نیست پس هیچ داغی داغ شاه سرجدا نیست شاعر : منابع: 1)سید جلیل علی بن طاووس _ «مصباح الزائر» 2) سید بن طاووس، الملهوف ١٨٢ تذكرة الخواصّ، سبط ابن جوزی: ص ٢٥٤ 3)عيون أخبار الرضا ع ، ج‏1، ص: 93-94 4)بحارالانوار، ج ۴۸، ص ۲۳۸ ــــــــــــــــــ
|⇦•یکی آب بیاره.. وتوسل به حضرت جواد الائمه علیه السلام اجرا شده به نفس حاج محمد رضا طاهری •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ یکی آب بیاره آقام بی قراره لباش تشنه مونده میگه یا حسین دلم رو سوزونده میگه یا حسین آهای کنیزا یکم یواشتر برسه صدای آقا نگاه کنید پا داره میکشه رو خاکا امون از این غم زنده شده داغِ شب هشتِ مُحرم این علی اکبرم داره جون میده کم کم تنت روی بومه کار تو‌ تمومه اگر چه کشیدی تو‌خیلی عذاب نمونده تنت زیر آفِتاب ای داد بیداد خوبه گذار تو به ساربان نیوفتاد سرِ تو‌ دست خولی وسنان نیوفتاد رحمی نداشتن اما یه پیرهن که برا تنت گذاشتن به روی سینه ی تو‌آقا پا نزاشتن او‌ می کشید و او‌ن خنجر کهنه حنجرو‌نمی برید و زینب چه آهی از تو‌سینه می کشیدو او‌می برید و ناله ی زهرا مادرش رو‌می شنید ای وای من زینب به مقتل می رسید ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅