🏴🏴🏴🏴🏴
زیارتنامه حضرت زینب کبری(سلام الله علیها)
اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ،اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ فاطِمَةَ وَخَدیجَةَ،اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ،اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اُخْتَ الْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ،اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یابِنْتَ وَلِیِّ اللهِ،اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اُخْتَ وَلِیِّ اللهِ،اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا عَمَّةَ وَلِیِّ اللهِ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَکاتُهُ،اَلسَّلامُ عَلَیْکِ عَرَّفَ اللهُ بَیْنَنا وَبَیْنَکُمْ فِی الْجَنَّةِ،وَحَشَرَنا فی زُمْرَتِکُمْ،وَاَوْرَدَنا حَوْضَ نَبیِّکُمْ،وَسَقانا بِکَاْسِ جَدِّکُمْ مِنْ یَدِ عَلِیِّ بْنِ اَبی طالِب،صَلَواتُ اللهِ عَلَیْکُمْ،اَسْئَلُ اللهَ اَنْ یُرِیَنا فیکُمُ السُّرُورَ وَالْفَرَجَ،وَاَنْ یَجْمَعَنا وَاِیّاکُمْ فی زُمْرَةِ جَدِّکُمْ مُحَمَّد صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ،وَاَنْ لا یَسْلُبَنا مَعْرِفَتَکُمْ، اِنَّهُ وَلِیٌّ قَدیرٌ،اَتَقَرَّبُ اِلَی اللهِ بِحُبِّکُمْ،وَالْبَرائَةِ مِن اَعْدائِکُمْ،وَالتَّسْلیمِ اِلَی اللهِ راضِیاًبِهِ غَیْرَ مُنْکِروَلا مُسْتَکْبِروَ عَلی یَقینِ ما اَتی بِهِ مُحَمَّدٌ،وَ بِهِ راض نَطْلُبُ بِذلِکَ وَجْهَکَ یا سَیِّدی،اَللّهُمَّ وَ رِضاکَ وَالدّارَ الآخِرَةَ،یا سَیِّدَتی یا زَیْنَبُ، اِشْفَعی لی فِی الْجَنَّةِ،فَاِنَّ لَکِ عِنْدَ اللهِ شَاْناً مِنَ الشَّاْنِ،اَللّهمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ اَنْ تَخْتِمَ لی بِالسَّعادَةِ،فَلاتَسْلُبْ مِنّی ما اَنَا فیهِ،وَ لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللهِ الْعَلِیِّ الْعَظیمِ،اَللّهمَّ اسْتَجِبْ لَنا وَ تَقَبَّلْهُ بِکَرَمِکَ وَ عِزَّتِکَ،و َبِرَحْمَتِکَ وَ عافِیَتِکَ،وَ صَلَّی اللهُ عَلی مُحَمَّد وَآلِهِ اَجْمَعینَ،و سَلَّمَ تَسْلیماً یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ.
❀﷽❀
#مسمط_تضمینی
#اسارت_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
تضمین ازشعر شیخ اجلّ ، سعدی شیرازی
─━⊰••❃❀❃••═⊱━─
می بینمش بالای نِی ، جانِ جهانم می رود
سیلاب غم در غربتش از دیدگانم می رود
با دیدن سرها به نِی ،تاب و توانم می رود
((ای ساربان آهسته ران ، کارام جانم می رود
وان دل که با خود داشتم با دل ستانم می رود))
مانده به صحرا پیکرش ، اما سرش شد دور از او
می تابد از بالای نی ، بر آسمانها نور از او
افتاده در جان جهان در اشتیاقش شور از او
((من مانده ام مهجور از او ، درمانده و رنجور از او
گویی که نیشی دور از او در استخوانم می رود))
از بس جسارت دیده ام از دشمن خوار و زبون
از کوفه تا شام بلا دردم شده از حد فزون
بر چشمه اشکم شده ، جاری زِ دل ، دریای خون
((گفتم به نیرنگ و فسون ، پنهان کنم ریش درون
پنهان نمی ماند که خون بر آستانم می رود))
منزل به منزل می روم ، تا مقصدی بی آشیان
دیگر نمانده طاقتی بر جسم و جان کودکان
بر حال زار ما چرا ، رحمی ندارد ساربان؟
((محمل بدار ای ساربان ! تندی مکن با کاروان
کز عشق آن سرو روان ، گویی روانم می رود))
درگلشن زینب دگر از گل نمانده یک نشان
با رفتن گلها شده ، باغ و بهار او ، خزان
هستم به دنبال سری ، افتان وخیزان،نیمه جان
((او می رود دامن کشان ،من زهر تنهایی چشان
دیگر مپرس از من نشان ، کز دل نشانم می رود))
دیدم به صحرای جنون ، هر دَم ، مصیبات و مِـحَـن
گشتم اسیر موجِ غم ، در غربتی دور از وطن
وقت وداعِ پیکرت ، دیگر درآمد جان زِ تن
((در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن
من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم می رود))
این روزها بر هر زبان افتاده نام کربلا
آنجا که دارد تربتش ، بر دردها حکم شِفا
دستم به دامان تو و دریای لطفت ، زینبا!
برگ برات کربلا ، روزی نما بر "کیمیا"
هر دَم به یاد کربلا ، آه از نهانم می رود
─━⊰••❃❀❃••═⊱━─
رقیه سعیدی(کیمیا)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
.
میشوره قلبمُ ، این اشکِ روضه ها
پایِ دلِ منُ ، میبره کربلا
ای
شورِ قلبم حسین
نورِ قلبم حسین
تنها با غمِ تو
جورِ قلبم حسین
ابِ فرات توی چشامِ ، زخمِ لبت روی لبامِ ، میبینی حال و روزمُ
سینه ی تنگم آهِ تو داره ، چشایِ من بی وقفه میباره ، میبینی حال و روزمُ
بند دوم
تصویرِ کربلاست ، توی چشای من
اقا یسر بزن ، به کربلای من
ای
اشک هرشبِ من
سوزِ من تب من
میرسه حرمت
زینب زینبِ من
دستِ توعه بود و نبودم ، از تو پُرِ همه وجودم ، با تو گره خورده دلم
نگیر ازم دلتنگیامُ ، خاطره های کربلامُ ، نگیر این احساسُ ازم
بند سوم
اورده با خودش ، بویِ تو رو حرم
حس میکنم که رو به روی مقتلم
ای
بی کفنِ غریب
از اون شیب الخضیب
واسم روضه بخون
بازم یابن الشبیب
زینبِ و قاتل و خنجر ، زینبِ و نیزه و حنجر ، یکی بگیره دستشُ
پیشِ چشاش سرُ بریدن ، بعدش سویِ حرم دویدن ، دین دلِ شکستشُ
#خادم_زینب
#شورگودال
#شورمقتلی
#نیمه_رجب
#شهادت_حضرت_زینب (سلام الله علیها)
برام تنگِ دنیا
گرفته غمِ تو همه زندگیمُ
ورق میزنم خاطراتِ قدیمُ
همه بچگیمُ
یادم میاد چقد مدینه با صفا بود
چقد تو خونه ی علی برو بیا بود
پر از وفا بود
حالا کجاست مادر
حالا کجاست حیدر
سراغ نمیگیری
حسینم از خواهر
بند دوم
رویِ نیزه بودی
سوزوندن پیشِ چشمِ تو خیمه ها رو
مگه میشه یادم بره کربلا رو
غمِ بچه ها رو
یادم نمیره اونی که با تازیونه
یتیمایِ تو رو میزد چه وحشیونه
دلم چه خونِ
برا یتیمایِ
تو مادری کردم
فکر نمیکردم بی
تو خونه برگردم
بند سوم
منُ مجلسِ مِی
یکی پیشِ تو طعنه میزد به من هِی
تحمل کنم بیتو این داغُ تا کِی
منُ مجلس می
جلو چشایِ من زدن لباتُ با چوب
نشد کمی کنم لب خشکتُ مرطوب
دلم شد اشوب
دیدی منُ بردن
حسین تویِ انظار
حرمت زینب رو
شکسته اون بازار
#خادم_زینب
#زمینه_روضه_ای_شهادت_زینب_کبری_جانسوز
#نیمه_رجب
بویِ مهمونِ
باز دلم افتاده حسینم یادِ ویرونه
روضه میخونه
زینبِ که داره شب و روز روضه میخونه
بیشتر از یه ساله که ، میگذره از اون روزا
اما هر غروب انگار ، تازه میشه عاشورا
یادمِ زمین خوردی ، یادتِ زمین خوردم؟
تُ تو قتلگاه بودی ، من جایِ تو میمُردم
الهی بمیرم ، یکی خنجر آورد
جلو چشمایِ من ، یکی سر رو میبُرد
بند دوم
قلبِ بی تابم
پر از تلاطمِ برایِ طفل بی ابم
تا میافتم به
یادِ شش ماهِ مگه اصلا میبره خوابم
دنبالِ یه قطره اب ، خیمه هارو میگشتم
دست و پا میزد اصغر ، جون میداد رویِ دستم
چشمِ من به عباسُ ، چشمِ تو به اصغر بود
دور مشکِ بی آبش ، هلهله ی لشکر بود
هنوزم صداش تو ، سرِ (گوشِ)زینبت هست
کی دیده بجز من ، علمدارِ بی دست
بندسوم
پاشو عباسم
پاشو باید بچینی بازم محملو واسم
پاشو عباسم
نزار یبار دیگه بسوزه باغِ احساسم
پاشو زینبِت خستست ، از خرابه و بازار
میبینی خمه قَدّش ، بس که رفته تو انظار
داغِ اون سه سالست که ، کرده اینجوری پیرم
میبینی مثِ زهرا ، دست به پهلو میگیرم
امون از خرابه ، امون از اسیری
رسید اون سه ساله ، تو چِل روز به پیری
#خادم_زینب
#شهادت_حضرت_زینب (سلام الله علیها)
#جبل_الصبر
#نیمه_رجب
#زمینه_روضه_ای_شهادت_زینب_کبری_جانسوز (سلام الله علیها)