اوّل از نور رخت، آینه را حیران کن
هر چه خواهی پس از آن چهره ز ما پنهان کن
هرکجا صحبت آزردن عاشقها بود
پشت در ماندن و فریاد مرا عنوان کن
کم تو از سر این خلق زیاد است بیا
مشکلات همه را با قدمی آسان کن
دیر شد وقت نداریم عجب در راهش
تا نمردیم بیا چارهی این هجران کن
من که در راه رسیدن به تو پایم لنگ است
تو قدم رنجه کن و فاصله را جبران کن
دوست دارم که شب و روز شبیه تو شوم
مثل چشمان خودت چشم مرا گریان کن
اوّل ز روی چادر زینب رد شد
بعد این پیکر بیسر شده را عریان کن
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
نشستهام به غم دلبری که فردا نیست
پرم شکسته ز داغ پری که فردا نیست
بیا دوباره سرت را به دامنم بگذار
بگو چه کار کنم با سری که فردا نیست
دوباره حرف بزن تا کمی سبک بشود
عزیزِ تشنهیِ من منبری که فردا نیست
رباب و نجمه و من هر سه پیشمرگِ توایم
خود تو با خبری لشکری که فردا نیست
پس از تو همسخن شمر میشوم آری
به غیر شمر کَس دیگری که فردا نیست
شب جمعه به دل هوا دارد
در سرم شور کربلا دارد
شب جمعه دوباره پَر بزنم
در خیالم به دوست سر بزنم
گوشهی قتلگاه میآیم
با دَمِ آه آه میآیم
مادرش آمده است میدانم
روضهییابُنَیَّ میخوانم
دو سه خط روضه، هر که هر جا رفت
دل من پا به پای زهرا رفت
تا كه او بیشتر نفس میزد
بیشتر میزدند زینب را
تیغشان مانده بود در گودال
با سپر میزدند زینب را
شب جمعه است روضهخوان زهراست
مجلسی گوشهی حرم بر پاست
یکی از گودی زمین میخواند
یک نفر روضه اینچنین میخواند
لبِ گودال خواهر افتاده
تَهِ گودال مادر افتاده
آنطرفتر برادری تنها
بین یکمشت خنجر افتاده
عزّت آب و آبروی حرم
زیر یک چکمه بیسر افتاده
حسین...
اگر این است تاثیر شنیدن
شنیدن کی بُوَد مانند دیدن
خودم دیدم ز بالای بلندی
که محبوب خدا را سر بریدند
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
اِیوای پُر از زخمی، اِیوای پُر ازخونی
عطشان اگه بودی، عُریان نمیمونی
نترس اگه غارت شده پیراهنت
چادرمو میندازم رو بدنت
من هم شَبیهِ خِیمههات میسوختم
کاشکی خودم برات کَفَن میدوختم
خدای من خدای من
عُریانه بچهی باحیای من
خدای من خدای من
ببین چقدر تَنهان بچههای من
(بُنَیَّ، بُنَیَّ، لَعَنَ اللهُ بَنیاُمَیّه) ۲
دیدم توی مَقتَل، سینهت پُر از تیره
شمر از سَنان داره، خنجر رو میگیره
تیر رو از سینهت بیرون میکشه
میشینه روی سینه تا آماده شه
باخنجرش ضربهی محکم میزنه
رَگهای نامُرتّبت سَهمِ منه
خدای من خدای من
کشتن بچمو جلو چشای من
خدای من خدای من
به هیچکسی نمیرسه صدای من
(بُنَیَّ، بُنَیَّ، لَعَنَ اللهُ بَنیاُمَیّه) ۳
گودال پُر از خونه، خِیمه تو آتیشه
رفتین تو و عباس، زینب غریب میشه
با اینکه ریختن سَرِ تو قبیلهای
ولی تو فکرِ خواهرت عقیلهای
زَجر که دخترا رو هر بار میزنه
سَرِ تو از رو نیزهها زار میزنه
خدای من خدای من
سَر بُریدن بچمو رو پاهای من
خدای من خدای من
قَهقَهه میزنن به نالههای من
(بُنَیَّ، بُنَیَّ، لَعَنَ اللهُ بَنیاُمَیّه) ۳
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
امشبی را شَهِ دین در حرمش مهمان است
مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع
عصر فردا بدنش زیر سُمِ اسبان است
مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع
حسین همه عالَم فدایت
حسین دو جهان در عزایت
حسین بر دل داغِ کربلایت
حسین سرت از تن جدا شد
حسین کفنت بوریا شد
حسین خونِ تو خونِ خدا شد
حسین جانم یا اباعبدالله...
پیکرش در دل گودال چرا عُریان است
فاطمه گریان است، فاطمه گریان است
عصر فردا شده و زیر سُمِ اسبان است
فاطمه گریان است، فاطمه گریان است
عجب بدن آشنایی
عجب تنِ در خون رهایی
عجب رأس ذبحِ بِاالقفایی
حسین چه کند خواهر تو
حسین چه شد انگشتر تو
حسین رفتند روی پیکر تو
حسین جانم یا اباعبدالله...
▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
امشب شهادت نامه عشاق امضا میشود
فردا ز خون عاشقان این دشت دریا میشود
امشب کنار یکدگر بنشسته آل مصطفی
فردا پریشان جمعشان چون قلب زهرا میشود
امشب بود بر پا اگر این خیمه خون خدا
فردا به دست دشمنان بر کنده از جا میشود
امشب صدای خواندن قرآن به گوش آید ولی
فردا صدای الامان زین دشت بر پا میشود
امشب کنار مادرش لب تشنه اصغر خفته است
فردا خدایا بسترش آغوش صحرا میشود
امشب که جمع کودکان در خواب ناز آسوده اند
فردا به زیر خار ها گم گشته پیدا میشود
امشب رقیه حلقه زرین اگر دارد به گوش
فردا دریغ این گوشوار از گوش او وا میشود
امشب به خیل تشنگان عباس باشد پاسبان
فردا کنار علقمه بی دست سقا میشود
امشب که قاسم زینت گلزار آل مصطفاست
فردا ز مرکب سرنگون این سرو رعنا میشود
امشب بود جای علی آغوش گرم مادرش
فردا چو گل ها پیکرش پا مال اعدا میشود
امشب گرفته در میان اصحاب ثار الله را
فردا عزیز فاطمه بی یار و تنها میشود
امشب به دست شاه دین باشد سلیمانی نگین
فردا به دست ساربان این حلقه یغما میشود
امشب سَرِ سِرِّ خدا بر دامن زینب بود
فردا انیس خولی و دیر نصاری میشود
ترسم زمین و آسمان زیر و زبر گردد حسان
فردا اسارت نامه زینب چو اجرا میشود
شاعر: حبیب الله چایچیان – حسان
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
برای دلخوشی نوکران این درگاه
دروغ روضه بخوانم دروغ بسم الله
دروغ روضه بخوانیم شمر آبش داد
سنان رسید ولی با ادب جوابش داد
دروغ روضه بخوانیم دست و پا نزده
حسین فاطمه را تشنه لب صدا نزده
دروغ روضه بخوانیم سر بریده نشد
محاسنش به روی خاکها کشیده نشد
دروغ روضه بخوانیم سر جدا نشده
تنش سه روز روی خاکها رها نشده
دروغ روضه بخوانیم پیروهن دارد
که گفته است که عریان شده کفن دارد
دروغ روضه بخوانیم غصه او را کشت
نه ساربان آمد نه بریده شد انگشت
دروغ روضه بخوانیم حرف بد نزدند
شبیه فاطمه اصلاً به او لگد نزدند
دروغ روضه بخوانیم علم نیفتاده
نگاه شمر به سمت حرم نیفتاده
دروغ روضه بخوانم برای نوکرها
نرفت دست حرامی به سمت معجرها
دروغ روضه بخوانم سری نیفتاده
ز ناقه نیمه ی شب دختری نیفتاده
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین