eitaa logo
🌷🌷خادم الزهرا (س)🌷🌷
379 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
4.1هزار ویدیو
297 فایل
#گروه_جهادی_فاطمیون #کانال_خادم_الزهرا #متن_مولودی_و_مداحی #لبیک_یا_خامنه_ای #جمهوری_اسلامی_ایران 🤍🤍🤍🤍 @servant18 :آدرس مدیر ⬛ @Hosse113 @Heyda122
مشاهده در ایتا
دانلود
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم دوبیتی‌هایِ عاشورایی شام غریبان امام حسین علیه السلام ۱ حرم می‌سوزد و حالم خراب است به بازویِ من و عمّه طناب است به ضربِ تازیانه راه افتاد گلت بیهوش بوده یا که خواب است؟! ۲ اگر چه صبرِ من پایان ندارد غمِ هجرِ حسین درمان ندارد نشسته نافله می‌خوانم امشب برادر جان دو پایم جان ندارد ۳ شده بعد از قمر مکشوفه روضه حریمِ تو کجا و چشمِ هرزه ؟! سه‌ساله می‌خورد هی بر زمین و .... چه آهی می‌کشی تو رویِ نیزه ۴ به نیزه دیدنِ این سر عذاب است از این پس روضه‌خوان بانو رباب است بدان که قاتلِ من خنده‌هایِ ..... سنان و زجر در بزمِ شراب است ۵ نمی‌دانم چرا ؟! امّا کشیدند به سویِ قتلگه ما را کشیدند همان‌ها که تو را گودال بردند به سختی مویِ دخترها کشیدند
دستی برام نمونده تا دستتو بگیرم پشت و پناه من ای سردارِ بی‌نظیرم عباس چشاتو وا کن پاشو دارم می‌میرم چه کنم با رنگ پریده چه کنم با قد خمیده چه کنم با مَشک دریده و دست بریده اباالفضل اباالفضل..... باور نمی‌کنم پیکر که رو زمینه این جسم قطعه قطعه ماه اُمُّ‌البنینه خوبه که زینبم نیست وضع تو رو ببینه چه کنم با ماه مدینه چه کنم با داغ رو سینه چه کنم با حال و رباب و اشک سکینه چه کنم با رنگ پریده چه کنم با قد خمیده چه کنم با مَشک دریده و دست بریده مبهم شدی عزیزم، این تن شبیه رازه با هر نفس میاد از چشم تو خون تازه واسه رسوندنت تا خیمه عبا نیازه چه کنم با تیر تو چشمات چه کنم با گریه‌ی زهرا چه کنم با اشک رقیه و قُوت زهرا چه کنم با رنگ پریده چه کنم با قد خمیده چه کنم با مَشک دریده و دست بریده بعد از تو ای علمدار خیلی سرم شلوغی دور و برت شلوغی دور و برم شلوغی می‌بینی غیرت الله دور حرم شلوغی چه کنم با غربت خیمه چه کنم با حرمت خیمه چه کنم با سیلی دشمن و غارت خیمه چه کنم با رنگ پریده چه کنم با قد خمیده چه کنم با مَشک دریده و دست بریده ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
(سقای دشت کربلا، ابالفضل ابالفضل ابالفضل) ۲ دستش شده از تن جدا ابالفضل ابالفضل ابالفضل (امّ البنین در کربلا نبودی واویلا واویلا) ۲ بر فرق عباست زدن نبودی واویلا واویلا اباالفضل اباالفضل اباالفضل... (قد حسین ابن علی تا شده واویلا واویلا) ۲ (پای عدو به خیمه‌ها وا شده واویلا واویلا) ۲ اباالفضل اباالفضل اباالفضل... ▪️▪️▪️▪️▪️▪️
(هرکس به راه مولا بر دوش علم بگیرد)(۲) تا حشر جاودان است حتی اگر بمیرد(۲) چه سرها بر نی در سوز و گداز که این پرچم باشد در اهتزاز چه خون ها که جاری شد بر زمین که اسم مولا باشد در فراز(۲) قسم به دستان بریده‌ی علم داران به خون پاک و به وفاداری سرداران که تشنه‌ی غیرتم آسمان بزن باران ای جان اِنّي اُحامي اَبَداً عَنْ دينی... ○●○ ●○● ○●○ (فرمانده‌ای که می‌گفت ما ملت حسینیم )(۲) با خون به ما نشان داد در خدمت حسینیم(۲) شهادت ، غیرت درس مکتب است شهید این میدان جان بر لب است سلیمانی بودن در دین ما ابالفضلی ماندن با زینب است مدافعان پر از شور و غیرت زینب بریده اند زِ همه دل به حرمت زینب شکسته پای ستم از صلابت زینب ای جان اِنّي اُحامي اَبَداً عَنْ دينی... ●○● ○●○ ●○● (دل می‌شود در این راه سر مست با ابالفضل)(۲) شد دست حاج قاسم هم‌دست با ابالفضل(۲) گره وا کرد این دست از کارِ ما به طوفان غم شد غمخوارِ ما قلم شد دستانش اما عَلَم نیفتاد از دوشِ سردارِ ما(۲) شجاعت آئینه‌ای از شجاعت او بود نگاهِ دنیا همه محو همت او بود حرم در امنیت اگر زِ غیرت او بود ای جان اِنّي اُحامي اَبَداً عَنْ دينی... ✍🏼تایپ : کربلایی محمد صادقی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️
هر جا امام حسین می‌رفت شهیدی رو بغل می‌گرفت با یه دست ، دست می برد زیر سر اون شهید سر رو بالا می‌آورد. اما فقط برا عباس که رسید دیدن دو دستش رو کرده زیر بدن ، دید هر کاری میکنه نمیتونه عباسُ بلند کنه... یه نگاه کرد خیمه ها رو دید سکینه بیرون خیمه ایستاده ، یه وقت دیدن ابی عبدالله عباسُ رها کرد رفت سمت لشگر دشمن... {مثه بچه ها گریه میکرد امام حسین کنار بدن ، با سر آستین اشکشو پاک می‌کرد...} آقای ما برا عباس عین بچه ها گریه کرد ، شما رو نمیدونم چجوری ، بابا با غیرتا مشتیا گریه کنا آقای ما عین بچه ها برا عباس گریه کرد... رسید دم خیمه ، دیدن با این وضع داره میاد ، زینب بگو گره مقنعه ها رو محکم کنن ، هر کاری کردم نتونستم عباسُ بیارم... وای از اون لحظه ای که این زن و بچه ریختن تو نهر علقم ، شمر و سنان هر چی عقده داشتن خالی کردن رو سره این زن وبچه... گر نخیزی تو ز جا کار حسین سخت ترست نگران حرمم آبرویم در خطر است به تو از فاصله یک قدمی تیر زدن قد و بالای رسا هم سبب دردسر است تیر باران که شدی یاد حسن افتادم... ➖➖➖➖➖➖➖
خواستم با دست پر خیمه برگردم که نمیره شیرخوارت ای آقا هرکاری از دست بر اومد کردم که نمیره شیرخوارت ای آقا به مادرش بگو که سقا میخواست بیاد سه شعبه نگذاشت به بچه ها بگو علمدار بدون دست هنوز امید داشت دلم شکسته که برا طفل رباب آب نیاوردم تا آخرین لحظه فقط غصه برا خیمه ها خوردم بگو به زینب که من از ضرب عمود جون نسپردم برا اسیری رقیه من هزار مرتبه مُردم **** دستام خنکی فراتو حس کرد دارم آتیش میگیرم ای آقا این دستا دیگه به دردم نمیخورد بذار بی دست بمیرم ای آقا تب عطش به یادم افتاد همین که پای آب رسیدم تو موجای فرات لبای علیِ اصغرتو دیدم امیدمو نا امید کردن زدن مشکو جلو چشمام زیر لبم با خودم گفتم دیگه چشمامو نمیخوام صدای لالایی از خیمه به گوشم میرسید اما من متحیر شده بودم چطور خیمه برم حالا **** برگرد خیمه ای تشنه ی بی یاور همه چشم انتظارن ای آقا اینجا دیدم تیراندازا میگفتن که به فکر گوشوارن ای آقا عمود خیمه رو بکش تا غمم تو علقمه بمونه به بچه ها بگو که عباس رو نیزه ها کنارتونه کنار من بودی ای آرامش ساعت جون دادن کنار تو نیست کسی اون لحظه ی با صورت افتادن عزیز زهرا نکن گریه اینا از اشک تو شادن چشای من خون شده از فکر نعلایی که آمادن ➖➖➖➖➖➖➖➖