eitaa logo
🌷🌷خادم الزهرا (س)🌷🌷
332 دنبال‌کننده
5.2هزار عکس
4.1هزار ویدیو
367 فایل
#گروه_جهادی_فاطمیون #کانال_خادم_الزهرا #متن_مولودی_و_مداحی #لبیک_یا_خامنه_ای #جمهوری_اسلامی_ایران 🤍🤍🤍🤍 @servant18 :آدرس مدیر ⬛ @Hosse113 @Heyda122
مشاهده در ایتا
دانلود
باز هم نالـه و فریاد دلـم می خواهد هشتمین نور خداداد دلم می خواهد شوق پابوسی شیرین به سرم افتاده من اگر تیشه ی فرهاد دلـم می خواهد دست بر سینه، سلامی و سپس اذن دخول گوشه ی صحن گوهرشاد دلم می خواهد به امیدی که رضا ضامن من هم بشود شده ام آهـو و صیاد دلـم می خواهد همه با دست پر از سمت حرم می آیند از همان که به همه داد، دلم می خواهد از همان جنس نگاهی که در آن سلمانی به سیه کاسه ای افتاد، دلم می خواهد هر کجا رفته ام این درد مداوا نشده چقدر دلـم می خواهد ، جان مددی که ز دستان تو امداد دلم می خواهد : دستم به روی سینه برای ارادت است این بارگاه قدس امـام کرامت است فرقی نمی‌کند ز کجا میدهی سلام او میدهد جواب تورا، اصل نیت است سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
هر شب جمعه که دلتنگ زیارت میشوم  میروم در گوشه ای غرق عبادت میشوم  یا سلامی میدهم از بام خانه بر حرم چون کبوتر راهیه صحن و سرایت میشوم  با دوبال حسرتم پر میكشم تا شهر عشق تا که مهمان تو و گنبد طلایت میشوم من کبوتر نیستم هستم کلاغی رو سیاه گر بخواهی ام، غلام رو سیاهت میشوم مثل جون و مثل عابس، مثل مسلم، مثل حر گر دهی رخصت مرا، من هم فدایت میشوم  گر برات کـربلایم را به دستانم دهی تا قیامت وامدارت میشوم  چون قسم دادم تو را بر نام زهرا، مادرت مطمئناً شامل لطف و عطایت میشوم : 💔 شب جمعه ست دلم دوروبر کرببلاست حسرت پیر غلامت، سفر کرببلاست ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، .
سخت است دلسپردگی و دلبری که نیست رفتی حسین و مانده ام و باوری که نیست بعد از تو من مصیبت سختی ندیده ام از رفتن تو حادثه ی بدتری که نیست باید ببوسمت، به وصیت عمل کنم درمانده ام، به پیکرت آخر سری که نیست در بین راه و بین حرامیست حسرتم - چشمان پر ز غیرت آب آوری که نیست کارم کجا کشیده که بر سر نهاده ام دستان زخمی ام عوض معجری که نیست از دشمنان به نیزه ی تو برده ام پناه جز نیزه ی تو سایه ی بالاسری که نیست قرآن بخوان و خط بده فرمانده ی سپاه من جنگ میکنم عوض لشکری که نیست .: 💔 عطر موی خاکی تو کرده مدهوشم حسین رفته ای بر نی بیا قدری در آغوشم حسین سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام .
جامانده ایم و شرح دل ما خجالت است زائر شدن، پیاده، یقینا سعادت است ویزا، بلیط، سهم رفیقان و سهم من آری فقط پیامک "هستم بیادت" است یک اربعین غزل، به امید عنایتی این بغض من اگرچه خودش هم عنایت است چیزی برای عرضه ندارم مرا ببخش تنها غزل، نشانه‌ ی عرض ارادت است... ما هیچ، ما گناه... فقط جانِ مادرت امضا کن آخر، عاقبت ما شهادت است باشد حسین، کرب و بلا مال خوبها یک مُهرِ تربت از تو برایم کفایت است. : گفت خداحافظ و رفت دلِ من پشت سرش کاسه ی آبی شد و ریخت سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
می سوزد از غمت جگرم، گریه می کنم با ناله های شعله ورم گریه می کنم مانند شمع آب شدم ذره ذره، با پروانه های دور و برم گریه می کنم کنج قفس نشسته ام و آه می کِشم دارم برای بال و پرم گریه می کنم حتی زمان پخت و پز نذری شما تا فیض کاملی ببرم گریه می کنم با یاد موی سوخته ی کودکان تو تا شانه میزنم به سرم گریه می کنم یاد سجود آخر تو بین قتلگاه در سجده های هر سحرم گریه می کنم آنقَدر کِیف می کنم آن لحظه ای که من در روضه ی تو با پدرم گریه می کنم کاری به غیر گریه بلد نیستم حسین تنها همین شده هنرم، گریه می کنم از خواهرت مپرس کجا مانده دخترت از شرم عمه با خبرم، گریه می کنم : گفت زینب: من کجا و کوچه و بازار شام قدکمان شد بعد تو ام المصائب یا حسین سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام .
غمی به وسعت عالم نشسته بر جانش تمام ناحیه خیس از دو چشم گریانش شبیه ابر بهاری هوای ناحیه را پر از ترنم غم کرده اشک سوزانش سلام کرد به جدّش، سلامی از سر صدق سلام آن‌ که کند جان فدای جانانش سلام کرد بر آن گونه‌های خاک‌آلود بر آن تنی که نمودند نیزه بارانش سلام کرد بر آن بوسه‌گاه نورانی سلام آن‌ که کند جان خویش قربانش سلام آن‌ که دلش زخمی مصیبت‌هاست سلام آن‌ که اگر بود کربلا، جانش میان طف، سپر نیزه و سنان می‌کرد و می‌سپرد به شمشیرها گریبانش... سلام آن‌ که اگر نینوا حضور نداشت علی‌الدوام شده ناله ی فراوانش سلام آن‌ که سرازیر می‌شود هر روز به جای اشک روان، سیل خون ز چشمانش : 💔 سـلام مـیدهم از بـام خانـه سمت حـرم چـه میشود که بیایم منم قدم بـه قدم یک اربعین طلبیدن برای تو سهل است حرم نرفته بمیرم برای من سخت است سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، آدینتون معطر بنام
یک اربعین ز داغ، دل مضطرم شکست یک اربعین، سرشک به چشم ترم شکست یک اربعین مدام به ما خنده کرده اند با رفتن تو حرمت اهل حرم شکست در کل عمر بال و پرم بودی ای حسین در زیر اسب ماندی و بال و پرم شکست وقتی که روی پیکر تو پا گذاشتند دیدم که استخوان تنت در برم شکست با دیدن تو یاد از آن کوچه کرده ام آنجا که از لگد، کمر مادرم شکست ای یار از خرابه مپرسی ز خواهرت آندم که قلب طفل، به دور و برم شکست من دست بسته بودم و از روی بام ها سنگم زدند و مثل سر تو سرم شکست : 💔 تو  خودت از سر نی خوب تماشا کردی که چه بر زینب غمخوار چهل روز گذشت سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام .
چشمِ ما عمریست ای آقا بر این در مانده است مثل رؤیا فکرِ دیدار تو در سر مانده است نیست جز یاریِ تو، منظورِ ما از دیدنت آرزوی یاری اَت بر قلب نوکر مانده است با تحیُّر گاه گاهی چهره‌ها را بنگرم چشمها خیره به هر روی منور مانده است در پیِ رخسار تو، سرها پریشان خاطرند از جدائیهای تو، دلها مکدّر مانده است کاش روزی شیعه ی دلخواهتان باشیم ما رتبه یایمانمان از درکِ تو درمانده است کسبِ ما در نزد تو چون پینه دوزی هم نشد وعده ی دیدار ما تا کِی مقدر مانده است این چه سودائی ست با خود کرده ام در عاشقی از تو گویم لیک، فکرم جای دیگر مانده است عده ای رفتند تا مقتل ز هیئتهای تو چشم مامبهوت بر محراب و منبر مانده است راهِ مرا نزدیک کرده با شما از میانبُر آمدم، یک دَم به لشگر مانده است وعده ی ما شد ستونِ آخرِ راهِ اربعین تا کربلا یک دیده ی تر مانده است : بیش از هزارسال تو خون گریه کرده ای ای خون جگر ز قامت  بیا... سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام .
پس از مصیبت در، در بدر شدم، مـادر همین که از خبرت با خبـر شدم مـادر نوشته اند، چهل تن به یک نفر من هم اسیر صـورت آن یکـــ نفر شدم مـادر میان شعله ی آتش چه آمده به رخت؟ که من ز داغ رخت شعله ور شدم مـادر چه آمده به سرت؟ باز چهره پوشاندی دوباره زخمـیِ زخـم بصر شدم مـادر حسن نگاه به دیوار خـانه می نالـد شهید روضه ی مسمار در شدم مـادر نشسته ام، که تو شبـها دگر نمی خوابی شکـسته ام ز غـمـت، پیرتر شدم مـادر رَهَم دهید به خـانه، که بی لیاقت مـن به روضه خوانیتان مفتخر شدم مادر دعـا کـنید بـرایـم بـه حـق چــادرتان نیازمـند دعــای سحــر شدم مــادر شمـا که عـازم راه سفـر شدی مــادر پس از شما چقدر در بدر شدم مـادر : بی حرم مانده ولی در عوضش می بینیم چارده قرن فقط از کـرم او سخن است سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، .
همان خدا که برایم بلا تراشیده میان درد و بلا هم دوا تراشیده اگرچه دردسر از هر طرف سرم بارید گلایه ای نکنم او چرا تراشیده خدا کند که کسی تحبس الدعا نشود که یار نعمت خود در دعا تراشیده خدا تمامی جود و سخاوت خود را میان روضه ی خون خدا تراشیده به پیش چشم خلایق به حشر هم آقا برات گریه کنان را جدا تراشیده جزای گریه ی ماه محرم ما را دوباره قسمت ما کربلا تراشیده به زیر سم فرس رفتنت امام غریب خودش بساط غم و گریه را تراشیده سنان به پیش دو چشمان مادرت زهرا تن تو را به سر نیزه ها تراشیده هزار شکر خدایت به لطف اهل قری برای دفن تنت بوریا تراشیده : 💔 خبرِ آدم و عالم بـه در خانه ی تـوست ما که در چایِ تو فالِ همه عالم دیدیم سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام .
میشود كه نروی؟ جان من از خانه نرو من علی ام، ز برم حضرت حنانه نرو خانه ام بعد تو غم خانه ی عظما گردد ز گلستان علی ای گل ريحانه نرو رونق زندگی حيدر كرار تويی جان حيدر تو بمان، رونق كاشانه نرو طاهره، مرضيه، انسيه یِ حٓورایِ علی صابره، حوريه، ای دلبر جانانه نرو حرف رفتن نزن ای حضرت دريا بس كن دلم آشوب شده، مادر دنيا بس كن هی نگو ميروی و بعد تو حيدر تنهاست يا دعا كن كه بميريم همه، يا بس كن خيره خيره به كجا مینگری زهرا جان زُل نزن جان من اينقدر به يکجا، بس كن تو نباشی همه ی شهر به من می خندند پس به جان حسن و زينب كبری بس كن بس كن، اينقدر نزن شعله به جانم زهرا من خودم از غم تو دل نگرانم زهرا : 💔 خسته‌ام دختر عمو حرفی بزن چیزی بگو  این غریبی که سر قبرت نشسته حیدر است سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، شهادت سلام الله علیها بر تمام شیعیان تسلیت باد 😭🏴 🏴 🏴 .
آخرش شرح غمم روی زبانها افتاد همه گفتند که خیبرشکن از پا افتاد آه، رفتی و تمام بدنم می لرزد پهلوان تو زمین خورد وَ از نا افتاد غسل جسم تو بود سخت تر از هر کاری کوه، پاشیده شد و بر روی دریا افتاد دو سه ماه است که رخسار تو با پوشیه است چشم من بر رخ نیلی تو حالا افتاد مَحرمت بودم و نامَحرم زخم بدنت این چه زخمی ست که بر بازوی تو جا افتاد؟ بشکند دست کسی که اثرش معلوم است جای دستی به روی صورت حورا افتاد با یتیمان تو هم ناله شده جبرائیل ولوله در وسط عرش معلّی افتاد ساحلم بودی و رفتی و نگفتی با خود که علی در وسط موج بلایا افتاد با چه رویی بدنت را بدهم بر پدرت لبم از شرم، ز هر صحبت و نجوا افتاد با چه رویی به پدرجان تو این را گویم پیش چشمان همه، ام ابیها افتاد : پس‌ از تو آنچه سپیدست، گیسویِ حسن‌ست پس از تو آنچه سیاه‌ست، روزگارِ علی‌ست سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام .