eitaa logo
کانال امام حسین (علیه السلام)
1.4هزار دنبال‌کننده
13.1هزار عکس
7هزار ویدیو
30 فایل
@حسین ساجدی@ "سخنران و روضه خوان اهل بیت(س)" @کارشناس مذهبی @ @مشاور امور خانواده.....@ @فعال فرهنگی و اجتماعی@ @لینک کانال: (Hfadayat@)@ (مطالب کانال:مذهبی؛معنوی؛علمی؛تربیتی وسیاسی) ارتباط با مدیر کانال: ۰۹۱۸۳۴۸۶۶۸۰
مشاهده در ایتا
دانلود
✨ختمی برای بیمه الهی بودن✨ 🌹از امام رضا علیه‌السلام نقل شده: هر کس این دعا را بخواند مال، ثروت، جان، خانه و اهلش از کل شرور و سختی‌ها و آفات، هر چه که باشد در امان و حفظ الهی می‌باشد و اینکه آلات و وسائل حرب بر بدن او اثر نمی‌کند و در بیمه الهی است. 💥بسم الله الرحمن الرحیم💥 «اَللّهُمَّ یا حَبیبَ الاَبرار، و یا مَن یُسَبِّحُ لَهُ الاَحجارِ، و یا خالِقَ الجَنَّةِ وَ النّار ، وَ یا صَریخَ المُستَسصرِخینَ و یا غِیاثَ المُستَغیثینَ وَ یا اِلهَ العالَمینَ، لا اِلهَ لاّ اَنتَ اَللهُ اَکبَرُ وَ اَعلی وَ اَنصَرُ وَاَقدَرُ وَ اَقهَرُ وَ اَعَزُّ وَ اَکرَمُ وَ اَحفَظُ مِمّا اَخافُ وَ اَحذَرُ لااِلهَ اِلاّ اللهُ المَلِکُ الحَقُّ المُبینُ وَ صَلَّی اللهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ اَجمَعینَ الطَّیِبینَ الطّاهِرینَ» 📚حظ و لذ ، مرحوم نائینی  ┄┄┅┅┅❅❁ ❁❅┅┅┅┄ کپی مطلب بدون ذکر لینک کانال شرعا جایز نیست @Hfadayat
هدایت شده از از ارشیو کانال عاشقان امام حسین(س)
6.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 سال خمسیت یادت نره! 🔸 احکامی که باید بدانیم... @noroalzeynab احکام ..... ❌ نشر مطالب با حذف لینک کانال شرعا جایز نیست👈 @Hfadayat
هدایت شده از شیخ حسین ساجدی
💠 امام صادق علیه السّلام فرمودند: ثَلاث مـَن كـُن فیه كـان سَیـدا: كَظمُ الغیظ وَالعَفـوُ عَن المَسیىء والصِّله بِـالنَفـسِ وَالمـال؛ ✨ سه چیز است كه در هـر كه بـاشـد آقـا و سـرور است: 1⃣ خشـم فـرو خـوردن ، 2⃣ گذشت از بدكـردار، 3⃣ كمك و صله رحـم بـا جـان و مـال. 📚 تحف العقول، ص 317 ❌ نشر مطالب با حذف لینک کانال شرعا جایز نیست👈 @Hfadayat
هدایت شده از شیخ حسین ساجدی
🌿 آيت الله سيد احمد خوانساري (ره) : 🌸 هر جمعه سوره را بخوانيد تا عاقبت بخير شوید. ❌ نشر مطالب با حذف لینک کانال شرعا جایز نیست👈 @Hfadayat
هدایت شده از شیخ حسین ساجدی
﷽ ♦️ چرا برخی از شیعیان خمس نمی دهند؟ ♦️ آیت الله العظمی مظاهری در درس اخلاق: بايد توجه شود که شيطان، هرکسي را از راهي مي‌فريبد. در روايت نيز داريم که شيطان با کلاه دراز رنگارنگي نزد حضرت موسي«سلام‌الله‌علیه» آمد و گفت: با اين کلاه، مردم را گول مي زنم.[1] يعني هر کسي را با رنگي، از راه به در مي‌کنم. رنگ فريب و نيرنگ شيطان براي شیعیان نيز، غرور است. يعني از راه غرور وارد مي‌شود و باعث مي‌گردد که آنها به محبّت اهل‌بیت«سلام‌الله‌علیهم» غرّه شوند و دل خوش کنند و در اثر آن، نسبت به انجام عمل صالح کوتاهي ورزند. از اين‌رو برخي از مردم به نماز جماعت، به خمس و به امربه‌معروف و نهي‌ازمنکر، کمتر اهميّت مي‌دهند. از غیبت، تهمت، شایعه و آبروريزي اجتناب نمي‌کنند و فساد اخلاقي، بي‌حجابي و بدحجابي، بين آنها رايج است.[2] 1 - الکافی، ج 2، ص 314. 2 - درس اخلاق معظم له شرح چهل حدیث ۱۳۹۷/۸/۲۱ منبع: خبرگزاری حوزه # ❌ نشر مطالب با حذف لینک کانال شرعا جایز نیست👈 @Hfadayat
هدایت شده از شیخ حسین ساجدی
# امام_رضا (علیه السلام) : هرگاه می‌خواهی دعایت به عرش برسد و مستجاب گردد، اول در حق پدر و مادرت دعا کن . 📚بحار الانوار ج‌ ۶۱ ص‌ ۳۸۱
هدایت شده از شیخ حسین ساجدی
🔻عارف واصل آیت الله سید عبد الله جعفری (ره) : 🔸تا انسان برای پدر و مادر و همسر و برادر و خواهر و دوستانش خاک نشود ، به جایی نمی رسد و در ملکوت به رویش باز نمی شود!
هدایت شده از شیخ حسین ساجدی
‌برکات توجه دادن دیگران به امام زمان 🔸توجّه‌ دادن مردم به علیه السلام آثار وضعی در زندگی دارد؛ یعنی هرکه می خواهی باش، اگر این کار را توانستی انجام بدهی، از جهت دنیایی و اولاد و یک سری مسائل، خیر می بینی و عمر و زندگی برکت می کند؛ 🔸یعنی همین که توجّه پیدا کردی یا توجّه دادی مردم را یا خودت را خدمت حضرت بقیة الله صلوات الله علیه، آثار وضعی خوبی دارد و زندگی را پربرکت می کند. ‌
هدایت شده از شیخ حسین ساجدی
‍ آتش نقد انسان همین الآن هم در آتش است. حاج آقای دولابی می فرمودند: آیات و روایات را نقد معنا کنید. آدم بداخلاق همین الآن یک گلوله آتش است. هم خودش و هم دیگران را در این آتش می سوزاند. آدم بداخلاق همین الآن در فشار قبر است. منبع
ضمانت بهشت شخصی نزد امام باقر علیه السلام آمد و خمس مال خود را پرداخت، امام فرمود: بر من و پدرم لازم است که بهشت را برای شما ضمانت کنیم. «ضمنت لک علیّ و علی ابی الجنّه» ❌ نشر مطالب با حذف لینک کانال شرعا جایز نیست👈 @Hfadayat
هدایت شده از یادداشت ها
*"حجت الاسلام حدائق" ✍️یک شب در دفتر مسجدالنبی بودم. یک آقای افغانی وارد مسجد شد. یک پای این بنده‌ی خدا لنگ می‌زد و روی زمین می‌کشید. آمد و روی صندلی نشست. روی صندلی هم که نشست، یکطرفه نشسته بود یعنی نمی‌توانست درست بنشیند. در ذهن من آمد که این آقا، یک کمکی می‌خواهد. دفتر هم شلوغ بود. اشاره به او کردم که شما اول بیایید تا به کار شما رسیدگی کنم، چون ظاهراً، نشستن برای شما سخت است. گفت: اگر اجازه بدهید، من آخرین نفر می‌آیم و می‌خواهم کسی در دفتر نباشد. گفتم: هر جور مایل هستید. حدود یک ساعت و خورده‌ای نشست تا دفتر خلوت شد. نشستن هم برایش زحمت بود یعنی بعد از یک مدت، بلند می‌‎شد و دوباره می‌نشست و همین‌طور ادامه داد. قیافه هم، قیافه‌ی کارگری و خیلی هم ساده بود. همه که رفتند، نوبت به این آقا رسید. آمد و گفت: من اهل مزارشریف افغانستان هستم. پدر و مادر پیری دارم که در افغانستان هستند. همسر و چهار فرزند هم دارم. هفت فرد تحت تکفل من است (این‌ها را که می‌گفت، من فکر کردم از من کمکی می‌خواهد). گفت: دروازه اصفهان با چند نفر، یک اتاقی را کرایه کرده‌ایم و محل خوابمان آنجاست. پای من هم که آسیب دیده، در جنگ با روس‌ها تیر به نخاع من اصابت کرده و نخاع من آسیب دیده و پای من نیمه‌فلج شده است. آمده‌ام اینجا کار کنم و هفت سر عائله دارم در مزارشریف. کاری که از من برمی‌آید بساط‌فروشی و دستفروشی است. یک مقدار وسایل می‌آورم و مردم هم می‌خرند و از درآمد و عواید این‌ها برای خانواده در مزارشریف می‌فرستم (تا اینجا، احتمال من این بود که این بنده خدا، کمکی از ما می‌خواهد). گفت: من آمده‌ام حساب خمسم را بکنم. تا این را گفت، من تعجب کردم. آی شیرازی‌ها! آی ایرانی‌ها! خدا شاهد است که اگر این کارگر افغانی را سر پل صراط بیاورند، باید سر پایین بیندازیم؛ آدمِ نیمه‌فلج، آدمِ غریب، هفت سر عائله! گفتم: شما چه داری؟ گفت: کلّ زندگی من در شیراز، 350 هزار تومان هست. یک تشک، بالش، پتو و چهار تا ظرف، یک قابلمه، دو تا لیوان و .... (همه را حساب کرد) و حدود تقریباً 180هزار تومان پول دارم که با این پول، جنس خرید و فروش می‌کنم. 170 هزار تومان وسایل زندگی‌ام است و 180هزار تومان سرمایه‌ام هست و روی هم 350 هزار تومان. گفتم: این وسایل‌های زندگی‌ات را که نمی‌خواهد حساب کنی، فقط سرمایه‌ات را حساب می‌کنیم. گفت: نه، همه را حساب کنید. من تا حالا خمس نمی‌دادم، از الآن می‌خواهم همه را حساب کنید و پاک بشوم. گفتم: خمس شما می‌شود 70هزار تومان. دیدم دست کرد در جیب شلوار کارگری‌ای که پوشیده بود (الله اکبر)، 70 هزار تومان پول‌های دسته‌کرده را روی میز گذاشت. گفتم: این‌ها از پول‌های سرمایه‌ات هست؟ گفت: بله. گاهی اوقات می‌گوییم «خدا»، ولی «خدا» را به اندازه‌ی پولمان هم قبول نداریم (در عمل). رو به قبله می‌ایستیم ولی بعضی‌هایمان، شعار می‌دهیم. گفتم: آقای عزیز! گذران زندگی‌ات را می‌خواهی چه کار کنی؟ گفت: مگر خدا ندارد که بدهد؟ مگر تا حالا خودم این هفت عائله را اداره می‌کردم که از این به بعد، نتوانم؟ همه را خدا دارد روزی می‌دهد. (معرفت را ببینید!) گفتم: دست به دست می‌کنم و خُرده خُرده خمست را بپرداز. گفت: از کجا معلوم زنده بمانم و بتوانم بپردازم؟ یاد مرگ، جلوی غفلت را می‌گیرد. چرا بعضی، با این‌که چیزی ندارد، ولی همّت دریایی دارند و دل را به دریا می‌زنند؟ چون با خدا هستند.