اگر میخوای سرباز امام زمان (عج) باشی باید
توانایی هات رو بالا ببری . شیعه باید همه فن
حریف باشه و از همه چی سر در بیاره !
شهید روح اللّٰہ قربانے
❪ شادی روحِ بزرگوار شهید یہ صلوات
میفرستی رفیق؟ ^^🌿 . . ❫
#کلام_شهید
#شهدا
#حلیف
#اسࢪا
@HLIFMAGHAR313
مےگفت؛
شما سراغ خواب نروید! آنقدر کار و مطالعه کنید
تا خسته بشید و خواب به سراغ شما بیاید🌱 ..
○ شهید رسول هلالے
#شهدا
#حلیف
#اسࢪا
@HLIFMAGHAR313
تو کتاب"سهدقیقهدرقیامت"
یه قسمتش هست که میگه:
«هر نگاه به نامحرم
شش ماه شهادتو عقب می ندازه..!»
ـــــ ـــــ ـــــ ـــــ ـــــ ـــــ ـــــ
#شهدا
#کلام_شهید
『حـَلـٓیڣؖ❥』
تو کتاب"سهدقیقهدرقیامت" یه قسمتش هست که میگه: «هر نگاه به نامحرم شش ماه شهادتو عقب می ندازه..!» ــ
چقدر الکی الکی خودمونو به فنا میدیم
یه نگاه و شش ماه تاخیر! :)))💔
هدایت شده از گلزار شهدای کرمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 استاد رائفی پور : منظور از ماء معین یعنی چه چیزی؟
#سه_شنبه_های_امام_زمانی
✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان
🆔 @golzarkerman
『حـَلـٓیڣؖ❥』
بیدارم و میبینمت رویا به رویا از پیش چشمم میروی دنیا به دنیا:) - ۱۵ روز دیگر تا پرواز مسافر ۱ و
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کل جمهوری اسلامی حرم است ..
وجوبش کمتر از حرم امام حسین نیست!
- و تنها ۱۴ روز دیگر
تا پرواز مسافر ۱ و ۲۰
#روز_شمار_وصال
#حاج_قاسم
#حلیف
مـٰا همپیـــمان ره عشقیـــم!
@HLIFMAGHAR313
پویش #یلدای_فاطمی
با اشتراک گذاری این تصویر در این ثواب شریک باشیم.
(التماس دعا)
هدایت شده از ༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
12_Mehdi_Akbari-Haftegi_30_Azar1396-005_(www.rasekhoon.net).mp3
5.5M
طولانی ترین شب سالو کاش میشد تو کربلا باشم ..
حتی یک دقیقه هم بیشتر زیرِ قبه ی شما باشم :)
#مداحی
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
#کانال_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش
ایتا👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aramesh113
هدایت شده از ༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
12_9_Mahdi_Ranaei(Ayam_Arbaeen)_(www.rasekhoon.net).mp3
5.9M
📌#شور #یلدا
📌کربلایی مهدی#رعنایی
📌#فاطمیه #یلدای_فاطمی
🇮🇷🏴🇮🇷🏴🇮🇷🏴
شب یلدای منه شب هیئتت حسین
شبی که سحر میشه توی بین الحرمین
شبی که میگن میشه طولانی
بیخیال رسمای ایرانی
بخونیم یه روضه ی طوفانی
کنج خرابه شب یلدا شده واویلا
عمه بیا گمشده پیدا شده واویلا
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
شب یلدای منه شب هیئتت حسین
شبی که سحر میشه توی بین الحرمین
شبی که میگن میشه طولانی
بخونیم یه روضه ی طوفانی
کنج خرابه شب یلدا شده واویلا
عمه بیا گمشده پیدا شده واویلا
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
سر سفره ی تو ام رو به راهه حال من
شعر کربلا بخون که همینه فال من
شعر محتشم بخون غم دارم
با حسین حسین حسین دم دارم
ولی باز یه روضه رو کم دارم
در وسط معرکه غوغا شده واویلا
پیکر اکبر اربا اربا شده واویلا
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
شب یلدای منه شب هیئتت حسین
شبی که سحر میشه توی بین الحرمین
چه شبایی دور هم یه نفس سینه زدیم
خوشبحال ما که خوب گریه کردن بلدیم
بازم از دل خراب میخونم
با خودم روضه ی آب میخونم
اینو خاطر رباب میخونم
اصغر من کی به زبان آمده واویلا
حرمله با تیر و کمان آمده واویلا
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
#کانال_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش
ایتا👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aramesh113
بسم الله الرحمن الرحیم
🔸🔸تقسیم🔸🔸
✍️ محمد رضا حدادپور جهرمی
««قسمت سی و دوم»»
تهران-برج میلاد
دو تا دختر حدودا هفده ساله پایین برج میلاد ایستاده بودند و در حالی که نسیم ملایمی هم میوزید و سرهایشان را برهنه کرده بودند، از پایین به بلندای برج میلاد نگاه میکردند و حرف میزدند:
-تا حالا از اینجا ندیده بودمش!
-وَوو ... خیلی باحاله.
-بنظرت اگه بیفته ... یا مثلا یه تیکش کنده بشه، چی میشه؟
-نمیدونم. وحشتناکه.
-بنظرت میتونیم؟ جلومون نمیگیرن؟
-بنظرم آره. چرا نتونیم؟
-بنظرت کاری که ما میخوایم بکنیم بیشتر سر و صدا میکنه یا مثلا اگه یکی بیاد و برج میلادو بترکونه؟
-نمیدونم. یه کم هیجان دارم؟
-ترسیدیا
-نه به خدا ... نترسیدم ... هیجان دارم ...
-بنظرت بعدش معروف میشیم؟
-پس چی خیال کردی؟ تا حالا کسی وجود نکرده بیاد این بالا و لخت بشه!
-بریم ... تابلو نکن
-باشه ... بریم.
🔷🔶🔷🔶🔷🔶
لواسان
مجید در خانه امنی که در یکی از فرعی های لواسان بود مستقر شده بود. خانه امن آنجا متشکل از دو طبقه که در هر طبقه چهار اتاق، و یک حیاط فوق العاده سرسبز بود که در دو کوچه پایین تر از ویلای مهشید قرار داشت.
یکی از خانم های عملیات با کد 500 که خانمی قد بلند و لاغر اندام بود، از روی سیستم برای مجید درباره عکس یک خانم اینطور میگفت:
اسمش مهشید هست. مهشید اصل. بهایی. بسیار جدی و خشک. استاد مسلّم بازیگری و نویسندگی هست که همیشه سگش همراهش هست و بدون سگش تا الان دیده نشده.
مجید پرسید: میشه عکس سگش هم ببینم؟
500 گفت: حدس میزدم اینطور بگید. بخاطر همین یه نمونه از سگش سفارش دادم و آوردم.
مجید گفت: نکنه همینه که تو حیاط هست؟
500 گفت: بله. خودشه. یک سگ پشمالود و کوچیک که از نژاد سگ های آرامِ استرالیاست.
مجید گفت: دلیلی داره که همیشه با سگش هست؟ چون با این عکس ها که دارین نشون میدین، حتی تو کلاس درس و جلوی شاگرداش هم حضور داره!
500 گفت: اطلاع ندارم. فرصت نشد درباره علت وابستگی بیش از حدش به سگش تحقیق کنم.
مجید پرسید: مجرده؟
500 گفت: علی الظاهر بله. طلاق گرفته. یک پسر داره که در آمریکا موسیقی میخونه. ویلای مهشید دو تا کوچه بالاتره. از پریشب تا الان بیش از هشتاد و پنج نفر به این ویلا اومدند و مستقر شدند.
مجید پرسید: تصویر ویلا را دارید؟
500 جواب داد: بله. میتونید از مانیتور دوم، تصویری که به صورت زنده و تمام وقت با کوادکوپتر از ویلا میگیریم مشاهده کنید.
مجید سراغ مانیتور دوم رفت. با کنترلی که از کوادکوپتر با بُرد بلند و تصویر فول اچ دی داشتند اطراف ویلای مهشید به خوبی میچرخید و تصاویر را با کیفیت بالا میفرستاد. مجید دید که در حیاط جلوییِ ویلای مهشید، سه چهار نفر مرد چارشانه و محافظ مراقب اوضاع هستند. از 500 پرسید: این سر و صدای زیادی که میاد چیه؟ مربوط به حیاط پشتیِ ویلا هست؟ تصور را اون طرف نبرید. فقط لطفا توضیح بدید چیه ماجرا؟
500 گفت: بله متاسفانه. یک استخر بزرگ در حیاط دوم وجود داره که هفتاد هشتاد تا زن و دختری که در ویلا هستند، با وضعیت نامناسب در حال شنا و سِرو مشروب در اطراف استخر هستند.
مجید گفت: لطفا خودتون حواستون به تصاویر و تحرکات در اون حیاط پشتی باشه. دیگه مطلبی هست که بدونم بهتر باشه؟
500 جواب داد: مطلب خاصی نه. فقط یادتون باشه که مهشید خودش تا الان نیومده ویلا و این خانما هم از اقصی نقاط ایران جمع شدند. پیش بینی ما اینه که ممکنه بالغ بر دویست نفر بشن.
مجید گفت: آمار مهشید را دارم. رفته هتل پیشِ مهمونش. شبنم طالعی. احتمالا با هم میان ویلا. لطفا مراقب اوضاع باشید و هر گونه تحرکاتی که داشتند خبرم کنید.
مجید بلند شد و در حال رفتن به اتاق خودش بود که به گوشی همراه خانمی که در حال تعقیب و مراقبت از مهشید بود تماس گرفت.
مجید: سلام. خسته نباشید.
400 : سلام. تشکر.
مجید: حرکت کردند؟
400 : بله. دو ساعته که دارن الکی تو شهر میچرخن.
مجید: شما کجایین؟
400 : من تو ماشین آمبولانسی هستم که دو تا خیابون با اونا فاصله دارم.
مجید: بنظرتون هوشیار هستن و دارن مثلا اقدامات احتیاطی میکنند و میخوان بدونن کسی تعقیبشون میکنه یا نه؟
400 : بعید میدونم. بیشتر مثل اینه که مهشید داره تهرون رو به شبنم نشون میده.
مجید: شبنم کار خاصی هم میکنه؟
400 : فقط عکس میگیره.
مجید: خانم میشه بگید دقیقا اونا کجا هستند؟ دختره داره از چی عکس میگیره؟
400 جواب داد: از بلوار کشاورز دارن میان بالا. دقیق مشخص نیست شبنم از چی عکس میگیره!
مجید: بسیار خوب. مراقب باشید.
اینو گفت و قطع کرد. 500 به مجید اطلاع داد که دو تا ماشین بزرگ توزیع غذا در حال وارد شدن به ویلا هستند. مجید از روی مانیتور خودش در حال رصد ماشین و آدماش و پلاکش و ... بود. فورا پلاک ماشین ها را داد برای استعلام. سعید پیام فرستاد و نوشت: ماشین ها متعلق به رستوران بزرگ هلدینگشون هست.