eitaa logo
هیئت محمد رسول الله صل الله علیه وآله وسلم
178 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
1.5هزار ویدیو
23 فایل
کانال هیئت محمد رسول الله (ص) رهروان شهدا ارتباط با ما: @Mohmmad11 نشر صدقه جاریه است
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم باسلام اوقات شرعی قم دوشنبه ۱۹ شهريور ۱۴۰۳ اذان صبح: ۰۴:۱۹:۵۹ طلوع آفتاب: ۰۵:۴۵:۲۳ اذان ظهر: ۱۲:۰۴:۴۲ غروب آفتاب: ۱۸:۲۱:۲۹ اذان مغرب: ۱۸:۳۹:۲۹ نیمه شب شرعی: ۲۳:۲۱:۱۴
7.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم باسلام ،،، حاج قاسم، شرط عبور از بحران را ،وجود این روش مدیریتی می دانستند درتمامی زمینه های زندگی این روش مدیریتی به درد می خورد... هیئت محمد رسول الله رهروان شهدا @HmrasullahQom
هدایت شده از 🇮🇷کانال کمیل🇮🇷
♨️پاسخ یک روحانی به شبهه‌ای درباره فضیلت امیرالمؤمنین علیه‌السلام در دانشگاه👌🏻
هدایت شده از مهدویت_بصیرت
7.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻 چند ماه پیش ادعایی تحت این عنوان که تصاویر ماهواره ای از شهرهای موشکی در یمن به چشم خورده روی خروجی رسانه ها رفت این فیلم نمونه ای از مراکز نظامی یمنی در اعماق زمین را نشان میدهد. فقط دقیقه 1.45 شکستن دیوار دفاعی رژیم صهیونیستی ، آرزوی دیرینه ی یمنی ها که محقق خواهد شد ان شاءالله.... 🏝تلاش در راه تبیین‌وبصیرت‌افزایی | جایی برای نـزدیک‌شدن بـه آفـتـاب‌ولایـت🌤 🆔 @mah_daviat313
هدایت شده از علیرضا پناهیان
10.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❗️ما اهل قبیله نیستیم! ⚠️ نه اصلاح‌طلب؛ نه اصولگرا 👈 مگه میشه کسی از حق دفاع کنه و سعۀ صدر نداشته باشه؟ چرا آبرو می‌برید با این طرز دفاع از دین؟! تلگرام | بله | سروش | روبیکا | اینستاگرام | آپارات | سایت @Panahian_ir
بسم الله الرحمن الرحیم باسلام اوقات شرعی قم سه شنبه ۲۰ شهريور ۱۴۰۳ اذان صبح: ۰۴:۲۰:۵۲ طلوع آفتاب: ۰۵:۴۶:۰۶ اذان ظهر: ۱۲:۰۴:۲۱ غروب آفتاب: ۱۸:۲۰:۰۴ اذان مغرب: ۱۸:۳۸:۰۳ نیمه شب شرعی: ۲۳:۲۰:۵۸
«مدیر آرمانی یا مدیر روزمره» ✅ یکی از مواردی که در حکمرانی بسیار مهم است ، افق دید و هدف گزاری مدیران هست . 💢 اگر مدیری معتقد به فتح افق‌های بلند و غیر روزمره بود و بر این اساس هدف گزاری کرد، نتایج بزرگ می‌گیرد. چون باور به افق‌های بلند در مدیریت جلوه‌ای از باور، اعتماد و توکل به خدا است . ⛔️ در مقابل مدیران روزمره حکمرانی کوتوله‌ها را شکل می‌دهند. چون مدیر روزمره تنها مؤلفه محاسباتی اش مؤلفه‌های مادی است و محاسبه براساس مؤلفه‌های مادی، مدیریت در سیر روزمرگی را ایجاد می‌کند؛ مدیر روز مره هیچ گاه به سمت تغییر ریل های اساسی و بهبود شرایط نمیرود ، چون نگاهش همواره به ناترازی ها است . ⁉️ با عینک مدیران کوتوله و با نظام تحلیل مادی و از منظر ناترازی ها اساس انقلاب توجیه‌پذیر نیست، جنگ تحمیلی یک اشتباه محاسباتی است و درگیری با ابرقدرت‌های زورگو و سلطه‌گر بلند پروازی است . 💢 ما اشتباه گمان می‌کنیم که آنها دل‌باخته منطق غرب هستند و باور به اسلام سیاسی و انقلاب ندارند. آنها اسلام و انقلاب را دوست دارند و حتی قبول دارند اما ورود آن را در سیاست گزاری های اجتماعی را تابع یا موید اندیشه و محاسبات مادی میدانند . 💢 این مدیران وقتی می‌شنوند در آستانه انقلاب و قبل‌ از استقرار حاکمیت، امام رحمةالله علیه می‌گوید ما آمده‌ایم پرچم لا اله الا الله را بر فراز قلل رفیع عالم و بر فراز کاخ کرملین و کاخ سفید افراشته کنیم؛ هجو و مسخره میکنند و یا این ادبیات را در حکمرانی غیرعلمی و ایدیولوژیک می‌نامند. آن‌ها وقتی می‌شنوند رهبری معظم انقلاب می‌گوید ما نزدیک به قله هستیم این جمله را برآیند یک نظام تحلیلی و واقع گرایانه نمی‌دانند و می‌گویند جایگاه رهبری اقتضای این را دارد تا مبتنی بر امید صحبت کند حتی اگر این امید واقعی نباشد. 📌 مدیر انقلابی باور دارد مسئله آب را با تلاش مجاهدانه میتوان حل کرد و بزرگ‌ترین آب شیرین‌کن فراساحلی را در دو سال می‌سازد، طرح غدیر آبرسانی را در سیصد روز پایان میدهد، اما مدیر کوتوله برای حل مسئله آب راهکار را تسلیم و برجام میداند تا ناترازی هایش را حل کند. 📌 مدیر جهادی با اراده و توکل برخدا سی درصد باقیمانده پروژه راه آهن شمال جنوب را تنها در ۲۷۳ روز تکمیل میکند تا شاهراه تجاری شرق به غرب را در ایران تثبیت کند. مدیر کوتوله دنبال تجاری سازی و آزاد سازی قیمت بلیط های سفر است تا با کمک آن آبی بر آتش ناترازی بپاشد . 📌 مدیر جهادی باور دارد می‌توان با توکل به خدا و عزم جدی در طول دو سال بشاگرد را به بزرگ‌ترین نخلستان کشت خرمای مجول در دنیا تبدیل نمود تا از یک منطقه محروم یک فرصت سرمایه ساز ایجاد نمود، اما مدیر کوتوله حل مسئله توسعه را فقط در گرو سرمایه‌گذاری خارجی وحل مسایل با ابرقدرتها میداند چون باور دارد تنها راه توسعه حل ناترازی ها است . 📌 مدیر جهادی در ساحت دانشگاه باور دارد که کار شبانه‌روزی و سخت کوشانه باعث دل‌بستگی نخبگان به پیشرفت و تولید علم دربستر جامعه می‌شود و امروز بعد از آن که سالیانی کشورمان از رتبه آوری دور مانده بود، ایران را در رتبه سوم المپیادهای علمی جای می‌دهد؛ جایگاهی حتی بالاتر از ژاپن و کره اما در مقابل مدیر کوتوله مساله اش ها بازگرداندن اساتید دهاندار، بی‌سواد و فتنه‌گر است چه اینکه او دانشگاه را هم عرصه‌ای برای سیاست‌بازی می‌داند . محمد امیری طیبی
بسم الله الرحمن الرحیم تابستان سال ۱۳۳۹ بود. شهید مطهری یک هفته‌ در فریمان بودند و می خواستند به مشهد بروند. به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ حاج حسن مطهری، برادر مرحوم شهید مطهری خاطره ای از استاد تعریف کرده که کانال تلگرامی بنیاد شهید مطهری آن را منتشر کرده است. برادر استاد مطهری  می‌گوید: تابستان سال ۱۳۳۹ بود. شهید مطهری یک هفته‌ در فریمان بودند و می خواستند به مشهد بروند. من با یکی دیگر از اقوام رفتیم ببینیم ماشین هست یا نه. یک تاکسی برای مشهد ایستاده بود که راننده اش یک پایش می‌لنگید و به «محمد لنگ» معروف بود. گفتم یک نفر جا دارید؟ گفت: بله. زود بیایید می‌خواهیم حرکت کنیم. دو زن و یک مرد هم عقب نشسته بودند. من آمدم منزل و با شهید مطهری به آنجا رفتیم. به آقای مطهری اشاره کردم و به راننده گفتم: مسافر مشهد ایشان است. تا این جمله را گفتم، با لهجه غلیظ فریمانی و با تعجب گفت: «اوه! آخوند برای ما آوردی؟! آخوند آمد و نیامد دارد! اگر آخوند سوار کنم یا ماشینم چپ می‌کند یا موتورش می‌سوزد!». بلافاصله پشت ماشین نشست و رفت. من و فرد همراهم که خیلی عصبانی شده بودیم، سریع سوار جیپمان شدیم و تعقیبش کردیم. وقتی به پمپ بنزین رسید، تا از ماشین پیاده شد من از پشت سر او را گرفتم و فرد همراه من به او ضربه‌ای زد. راننده بنزین نزد و از همانجا به شهربانی رفت تا از ما شکایت کند. ما هم برگشتیم و رفتیم جای اول که آقای مطهری در آنجا منتظرمان مانده بود. ایشان تا ما را دید گفت: کجا رفتید؟ دعوا کردید؟ گفتیم: دیدید که چه گفت. آقای مطهری گفت: ما این‌قدر در تهران از این حرف‌ها می‌شنویم ولی هیچ اعتنایی نمی‌کنیم. ما درباره اتفاقاتی که افتاده بود چیزی به ایشان نگفتیم. بعد که به منزل رفتیم از شهربانی دنبال ما آمدند. یک افسر آنجا بود که از شانس ما فردی مذهبی بود. با عصبانیت به ما گفت: چرا او را زدید؟ جریان را گفتیم. افسر شهربانی به راننده گفت: این حرف‌ها چیست که ماشینم با سوار کردن آخوند چپ می‌کند؟ تو باید هر مسافری را با هر تیپ و مرامی سوار کنی. آخوند باشد یا ارمنی! چرا این حرف را زدی؟ در این بین مرحوم مطهری که از جریان باخبر شده بود، آمد و از راننده عذرخواهی کرد. افسر نگهبان به راننده گفت: برو صورتت را بشوی و رضایت بده. افسر نگهبان از ما هم پرسید: شما هم شکایت دارید؟ گفتیم: بله. وقتی راننده دید که مأمور شهربانی خیلی طرف او را نمی‌گیرد، از شکایت منصرف شد. مرحوم مطهری صورتش را بوسید و عذرخواهی کرد و بعد راننده رضایت داد. ما هم رضایت دادیم. بعد افسر شهربانی به راننده گفت: برو و این آقا را به مشهد ببر. گفت: نه، نمی‌برم. اینها این بلا را سر من آورده‌اند حالا من این آقا را سوار ماشینم کنم؟! افسر گفت: نمی‌بری؟ گفت: نه. گفت: پس دیگر حق نداری در این خط کار کنی. راننده وقتی این را شنید مجبور شد که آقای مطهری را سوار ماشینش کند و به مشهد ببرد. ما به برادرمان گفتیم حالا که این جریانات پیش آمده شما با این ماشین نرو. ممکن است اتفاقی بیفتد یا دوباره اهانتی به شما بشود که ایشان قبول نکرد و گفت: نه، می‌روم. مشکلی پیش نمی‌آید. ده، پانزده روز بعد می‌خواستم به مشهد بروم. دیدم همان راننده آنجا نشسته است. تا چشمش به من افتاد من را صدا زد و گفت: بیا کارت دارم. با خودم گفتم: حتما می‌خواهد تلافی کند. راننده گفت: آن آقایی که آن روز آوردی و سوار ماشین ما کردی، که بود؟ گفتم: برادرم بود. گفت: باز هم به فریمان می‌آید؟ گفتم: تابستان‌ها می‌آید. گفت: می‌خواهم دهانش را ببوسم، پایش را ببوسم. من بچه مسلمان هستم ولی از مسلمانی هیچ سرم نمی‌شود. ۴۵ سال از عمرم گذشته، نه نماز خوانده‌ام، نه روزه گرفته‌ام و همه نوع عیاشی هم کرده‌ام. ولی نمی‌دانم این آقا در راه مشهد با من چه کار کرد که مرا از این رو به آن رو کرد. گفتم: چطور؟ گفت: تا مشهد برای من صحبت کرد و مرا از این رو به آن رو کرد. بعد از چند روز زنگ زدم به برادرم و جریان را پرسیدم. شهید مطهری گفتند: ما که سوار تاکسی شدیم سر صحبت را با راننده باز کردم. اول که رویش را آن طرف کرده بود و اعتنا نمی‌کرد. کم‌کم که صحبت می‌کردم به حرف‌هایم توجه می‌کرد و نرم‌تر شد و به من نگاه می‌کرد. مدتی که گذشت به حرف‌هایم گوش می‌کرد. به مشهد که رسیدیم، می‌خواستم با بقیه مسافرها پیاده شوم ولی او نگذاشت و گفت: حاج آقا بشین با شما کار دارم. نمی‌دانم چه اتفاقی افتاده، من حالت دیگری پیدا کرده‌ام. صحبت‌های شما این‌قدر در من اثر کرده که نمی‌دانم چه کار کنم. حالا می‌خواهم بروم حرم امام رضا(ع) توبه کنم اما بلد نیستم. چه کار کنم؟ به او گفتم: برو به امام رضا(ع) بگو از این تاریخ من همه گناهانم را کنار گذاشتم و می‌خواهم روزه بگیرم و نماز بخوانم. بعد آقای مطهری پشت تلفن گفتند: شرش را شما به پا کردید، خیرش برای این بنده خدا بود!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم باسلام دعای قرآنی برای گشایش درگرفتاریها بابیان حجه الاسلام والمسلمین رفیعی (حسبی الله،لا اله الاهو،علیه توکلت وهو رب العرش العظیم) ─┅═ೋ❅🌹❅ೋ═┅─ هیئت محمد رسول الله رهروان شهدا @HmrasullahQom
10.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم باسلام ازحکمت لقمان تاحکمت ایران هیئت محمد رسول الله رهروان شهدا @HmrasullahQom
بسم الله الرحمن الرحیم باسلام اوقات شرعی قم ۲۱ شهريور ۱۴۰۳ اذان صبح: ۰۴:۲۱:۴۴ طلوع آفتاب: ۰۵:۴۶:۴۸ اذان ظهر: ۱۲:۰۴:۰۰ غروب آفتاب: ۱۸:۱۸:۳۹ اذان مغرب: ۱۸:۳۶:۳۷ نیمه شب شرعی: ۲۳:۲۰:۴۲