ولی تحمل درد از دست دادن عزیزا اونجا سخت میشه که دیگه حتی لباس هاشونم بوشونو نمیده
من در حالیکه دارم زیر فشار میزام و کمر دردی دارم که حتی نمیتونم بشینم و چشم ها و سرم درد میکنن و دارم تو مغزم خاطرات گذشته رو مرور میکنم و برای ایندم استرس دارم و با من های مختلف دارم تو مغزم بحث میکنم و ادمای دور و برمو شناختم و دلتنگ کساییم که امسال از دست دادم و حال روحیم افتضاحست لبخند میزنم و میگم همه چی خوبه و به روی خودم نمیارم و به بقیه کمک میکنم تا بتونن غم و غصشونو فراموش کنن و زندگیشونو ادامه بدن و به چیزایی که حالشونو بد میکنه فکر نکنن