eitaa logo
عاشقان اباعبدالله
47 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
2هزار ویدیو
3 فایل
بِســمِ‌رَبِ‌اَباعَبدِاللهِ‌الحُسَین|🍃✨ #امام_حسین_جانم #ڪربلا️ نوکر‌ چھ‌ حرم بِرھ‌، چھ‌ نَبَریش؛ دِلـے‌ کھ‌ دادُ پَس نِمـے‌گـیرھ‌:)!
مشاهده در ایتا
دانلود
تمام‌نرگس‌هاۍ🌼 دنیاهم‌که‌یك‌جاجمع‌شوند، هیچ‌نرگسےبوۍیوسف‌ِزهرارانمیدهد!. ‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‎‎‌‌‎‎‎‌‎‌‎‌‌‎‌‎‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 💚
وَلی‌یِه‌روزی‌هَم‌میاد‌کِه‌میگیم . . دُنیای‌ِبِدون‌ِصاحِب‌الزمان‌رویادِتِه؟!(:" اَللّهُمَّ‌عَجِّل‌لِوَلیِّکَ‌الفَرَج❤️
11.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پاشواینجوری‌منو‌نده‌عذاب‌کلمینی بری‌از‌پیشم‌میشم‌خونه‌خراب‌کلمینی💔 🖤
چقَدَر حالِ قشنگی ست میانِ من و تو حرَمَت لیلی و من در پی آن مجنونم...🙂💔 ❤️
مٰـادری‌دربستربیماری‌وارباب ما ؛ روزوشب‌گریـه‌برای‌حال‌‌مـٰادرمی‌کند .. ❤️
کم سو شده چشمانِ من از گریه‌یِ بسیار من مانده ام و یادِ تو و حسرت دیدار .. 💚
قیامتم‌که‌به‌دیوانِ‌حشرپیش‌آرند میانِ‌آن‌همه‌تشویش،درتومی‌نگرم
شلخته‌هایِ‌خاکی
ابراهیم جلو رفت و گفت:"کجایی پهلوون، مغازت چرا بسته‌ است؟! عمو عزّت آهی از سَرِ درد کشید و گفت: ای روزگار، مغازه رو از چنگ ما درآوردن. آدم دیگه به کی اعتماد کنه، پسر خود آدم که بیاد مغازه‌ی پدر رو بگیره و بفروشه، آدم باید چیکار کنه؟! بعد ادامه داد: من یه مدّت بیکار بودم تا اینکه یکی از بازاری‌ها این ترازو رو برام خرید تا کاسبی کنم. الان هم دیگه خونه خودم نمی‌رم تا چشمم به پسرم نیفته. منزل دخترم همین اطرافه، می‌رم منزل دخترم. ابراهیم خیلی ناراحت شد. گفت: "عمو بیا برسونیمت منزل." با موتور عمو عزّت را به خانه دخترش رساندیم. وضع مالی‌شان بدتر از خودش بود. ابراهیم درآمدِ کارِ خودش را به این پیرمرد بخشید. اصلا برایش مهم نبود که برای این پول یک ماه در بازار کار کرده و سختی کشیده. . . شهید_ آقاابراهیم_هادے♥️