🌸🌸 آیات ۵۷ تا ۶۴ سوره مبارکه الرحمن - روز هشتم حفظ فَبِأَیِّ ءَالَاۤءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ۝ كَأَنَّهُنَّ ٱلۡیَاقُوتُ وَٱلۡمَرۡجَانُ ۝ فَبِأَیِّ ءَالَاۤءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ۝ هَلۡ جَزَاۤءُ ٱلۡإِحۡسَـٰنِ إِلَّا ٱلۡإِحۡسَـٰنُ ۝ فَبِأَیِّ ءَالَاۤءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ۝ وَمِن دُونِهِمَا جَنَّتَانِ ۝ فَبِأَیِّ ءَالَاۤءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ۝ مُدۡهَاۤمَّتَانِ 🔘متن و صوت آیات قبلی، در کانال موجود است 📌 دیگران را به سفره پربرکت حفظ قرآن دعوت کنید... 🌸موسسه فرهنگی حُسنی🌸 🌸ویژه بانوان و دختران🌸 🔹https://eitaa.com/joinchat/1337982996C304685a6a5 🔸https://gap.im/Hosna_ch 🔹https://ble.ir/hosna_ch

آیات ۵۷ تا ۶۴ سوره مبارکه الرحمن روز هشتم حفظ

#حدیث_روز 📲 https://eitaa.com/joinchat/1337982996C304685a6a5 🆔 @hosna_ch

💠از صهبای شعر... 🔰هر روز یک شعر ناب در کانال ما بخوانید... صهبای 5⃣ 🌸 سایه گیسُویِ نِگار ... #به_استقبال_نیمه_شعبان 🔹روز هجران و شب فُرقَت یار آخر شد زدم این فال و گذشت اختر و کار آخر شد... 🔹آن همه ناز و تنعم که خزان می‌فرمود عاقبت در قدم باد بهار آخر شد 🔹صبح امید که بُد معتکف پرده غیب گو برون آی که کار شب تار آخر شد 🔹آن پریشانیِ شب‌هایِ دراز و غم دل همه در سایه گیسوی نگار آخر شد... 🔹باورم نیست ز بدعهدی ایام هنوز قصه غصه که در دولت یار آخر شد 🔹ساقیا❗️ لطف نمودی، قدحت پرمی باد❗️ که به تدبیر تو تشویش خمار آخر شد... 🔹در شمار ار چه نیاورد کسی حافظ را شکر کان محنت بی‌حد و شمار آخر شد... 💠 شاعر : حضرت حافظ 📲 https://eitaa.com/joinchat/1337982996C304685a6a5 🆔 @hosna_ch

☕️ عصرانه❗️ ⭕️ بین این دو تصویر چند اختلاف می بینید⁉️ 🌀 به همراه خانواده ، جواب را پیدا کنید و به @hosna_ad بفرستید❗️ ☑️ هر روز عصرانه با ما باشید❗️ 📲 https://eitaa.com/joinchat/1337982996C304685a6a5 🆔 @hosna_ch

🎙 دل کسی را نشکن ... 🔰 حجت‌الاسلام والمسلمین عالی #پند_روز 📲 https://eitaa.com/joinchat/1337982996C304685a6a5 🆔 @hosna_ch

#حکم_شرعی 💠 سوالات احکام خود را به @hosna_ad ارسال کنید. 📲 https://eitaa.com/joinchat/1337982996C304685a6a5 🆔 @hosna_ch

🎉 قدم شما بر چشم... 🌸 منتظرتان هستیم ، جا برای همه هست❗️ 💠 لطفاً این پیام را انتشار بدهید... 🌺محل برگزاری جشن مجازی 👇👇👇 📲 https://eitaa.com/joinchat/1337982996C304685a6a5 🆔 @hosna_ch

📚 #کتاب_پیشنهادی 📖 خون دلی که لعل شد... (زندگی نامه خود گفته حضرت آقا) قسمت 9⃣ 🔅 تشنه دیدار ... 💠 دو روز بعد شنیدم نواب می خواهد به مدرسه نواب برود . با آنکه من در کسب اجازه از پدر محدودیت داشتم، اما هر طور بود به آن مدرسه رفتم ❗️ 💠دیدم مردم منتظر او هستند . مدتی ماندم ، امادیدم از فرط شوق ، قدرت انتظار کشیدن ندارم❗️ 💠 بیرون آمدم و به سمت محل اسکان نواب رفتم . در میانه راه دیدم نواب می آید و جمعیتی در پشت او هستند . 💠 نواب حین راه رفتن هم در حال تبلیغ اهدافش بود ❗️ رویش را به اطراف بر می‌گرداند و به رهگذران سلام می داد و به گرمی حرف می زد و موعظه می کرد . هنگام سخن گفتن با تمام وجود حرف می زد و بدنش می لرزید . 👈اگر کسی کلاه شاپو داشت با مهربانی می گفت: « برادر ❗️این کلاه را اجانب به سر ما گذاشتند . آن را بردار❗️» . اگر کسی کراوات بسته بود می گفت « برادر❗️ این بند را دشمنان به گردن ما بسته اند❗️ » . تاثیر کلامش آنقدر زیاد بود که آن شخص درجا کلاه را بر می داشت❗️ 💠 من تشنه دیدن او بودم . برای همین خودم را به صف نخست رساندم تا او را خوب ببینم . هنوز آن صحنه با تمام جزییات در ذهنم مانده ... 💠 نواب برای من به صورت شعله فروزانی در آمده بود که همواره اهتمام به امر اسلام و جامعه و اندیشیدن به آینده اسلام را در اعماق وجودم بر می انگیخت... 📌ادامه دارد... ✔️ لطفاً در کانال ها و گروه ها انتشار بدهید 👈قسمت بعدی : سه شنبه ساعت ۲۳/۱۵ در کانال «حُسنیٰ» 👇👇👇 📲 https://eitaa.com/joinchat/1337982996C304685a6a5 🆔 @hosna_ch

#حدیث_روز 📲 https://eitaa.com/joinchat/1337982996C304685a6a5 🆔 @hosna_ch

💠از صهبای شعر... 🔰هر روز یک شعر ناب در کانال ما بخوانید... صهبای 6⃣ 💠 مقصود تویی ... 🎁 تقدیم به پیشگاه حضرت ولی عصر (عج) #به_استقبال_نیمه_شعبان 🔹 تا کی به تمنای وصال تو یگانه اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه؟ 🔹 خواهد به سر آید، شب هجران تو یانه؟ ای تیر غمت را دل عشاق نشانه 🌸جمعی به تو مشغول و تو غایب ز میانه🌸 🔹رفتم به در صومعهٔ عابد و زاهد دیدم همه را پیش رخت راکع و ساجد 🔹در میکده رهبانم و در صومعه عابد گه معتکف دیرم و گه ساکن مسجد 🌸یعنی که تو را می‌طلبم خانه به خانه🌸 🔹روزی که برفتند حریفان پی هر کار زاهد سوی مسجد شد و من جانب خمار 🔹من یار طلب کردم و او جلوه‌گه یار حاجی به ره کعبه و من طالب دیدار 🌸او خانه همی جوید و من صاحب خانه🌸 🔹هر در که زنم صاحب آن خانه تویی تو هر جا که روم پرتو کاشانه تویی تو 🔹در میکده و دیر که جانانه تویی تو مقصود من از کعبه و بتخانه تویی تو 🌸مقصود تویی کعبه و بتخانه بهانه🌸 🔹بلبل به چمن زان گل رخسار نشان دید پروانه در آتش شد و اسرار عیان دید 🔹عارف صفت روی تو در پیر و جوان دید یعنی همه جا عکس رخ یار توان دید 🌸دیوانه منم من که روم خانه به خانه🌸 🔹عاقل به قوانین خرد راه تو پوید دیوانه برون از همه آیین تو جوید 🔹 تا غنچهٔ بشکفتهٔ این باغ که بوید هر کس به زبانی صفت حمد تو گوید 🌸بلبل به غزلخوانی و قمری به ترانه🌸 🔹بیچاره بهائی که دلش زار غم توست هر چند که عاصی است ز خیل خدم توست 🔹امید وی از عاطفت دم به دم توست تقصیر خیالی به امید کرم توست 🌸یعنی که گنه را به از این نیست بهانه🌸 💠 شاعر : شیخ بهایی 📲 @hosna_ch

📚 #کتاب_پیشنهادی 📖 خون دلی که لعل شد... (زندگی نامه خود گفته حضرت آقا) قسمت 0⃣1⃣ 🔅 در سوگ ِ قهرمان... 💠 دو سال بعد از دیدار من با نواب در مشهد ، در سال ۳۴ نواب توسط حکومت دستگیر شد و به شهادت رسید. 💠 من در آن زمان در حوزه علمیه نواب مشهد درس می خواندم . با اعدام نواب سراسر کشور و به ویژه حوزه های علمیه را جوّ رعب و وحشت فرا گرفت. 💠 استاد ما - حاج شیخ هاشم قزوینی- تنها روحانی مشهد بود که در آن زمان سدّ رعب و وحشت را شکست و در رثای نواب سخنرانی کرد .به اعدام او شدیداً اعتراض کرد و با صدایی پر شور و مهیج گفت :« آیا با فرزندان پیامبر خدا چنین باید بکنند ⁉️» 💠 ما طلاب جوان هم به تشکیل جلسات می پرداختیم و در آن فضایل نواب و یارانش و خط مشی و اهداف آنها را بیان می کردیم و اعتراض خود را به اعدام آنها اعلام می داشتیم. 💠 سال بعد از شهادت نواب ، ما به شخصی برخوردیم که از یاران نواب بود ولی از دست حکومت نجات یافته بود . ما با او آشنا و مانوس شدیم . او از نواب برایمان بیشتر گفت و ما بیشتر از قبل شیفته او شدیم . گروه ما داشت آماده اولین اقدام مبارزاتی خود می شد ... 📌ادامه دارد... ✔️ لطفاً در کانال ها و گروه ها انتشار بدهید 👈قسمت بعدی : چهارشنبه ساعت ۲۳/۱۵ در کانال «حُسنیٰ» 👇👇👇 📲 https://eitaa.com/joinchat/1337982996C304685a6a5 🆔 @hosna_ch