eitaa logo
°•{دوره های تربیت و تعالی}•°
57 دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
1.9هزار ویدیو
151 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
‏فیلم از طرف فاطمه علیخانی
۲۵ آبان ۱۴۰۰
🔴امام خمینی (ره) ♦️قم حرم اهل بیت است، قم مرکز علم است، قم مرکز تقواست،قم مرکز شهادت و شهامت است . از قم علم به همه جهان صادر شده است و می شود و از قم شهادت به همه جا صادر می شود. قم شهری است که آن ایمان و علم و تقوا پرورش یافته. 📚صحیفه نور، جلد 13، صفحه51
۲۵ آبان ۱۴۰۰
🌹امام خامنه ای ♦️بدون تردید نقش حضرت معصومه (سلام اللَّه علیها) در قم شدن قم و عظمت‌ یافتن این شهر عریقِ مذهبىِ تاریخی، یک نقش ما لا کلام فیه است. این بانوی بزرگوار، این دختر جوانِ تربیت‌شده‌ی دامان اهل‌بیت پیغمبر، با حرکت خود در جمع یاران و اصحاب و دوستان ائمه (علیهم‌السّلام) و عبور از شهرهای مختلف و پاشیدن بذر معرفت و ولایت در طول مسیر در میان مردم و بعد رسیدن به این منطقه و فرود آمدن در قم، موجب شده است که این شهر به عنوان پایگاه اصلی معارف اهل‌بیت (علیهم‌السّلام) در آن دوره‌ی ظلمانی و تاریکِ حکومت جباران بدرخشد و پایگاهی بشود که انوار علم و انوار معارف اهل‌بیت را به سراسر دنیای اسلام از شرق و غرب منتقل کند
۲۵ آبان ۱۴۰۰
🌹🌹25 آبان ماه 1361 روز حماسه اصفهان ، اصفهانی ها 370 شهید عملیات محرم را بر دوش خود تا گلستان شهدا بدرقه کردند. ♦️ سخنان تاریخی امام خمینی (ره) به مناسبت تشییع ۳۷۰ شهید دراصفهان: در کجای دنیا جایی را مثل اصفهان پیدا می کنید که چند روز پیش 370 شهیدش را تشییع کردند. همین ملت شهید داده همچنان بر خدمت خود به اسلام ادامه می دهند. (صحیفه نور، جلد 17، سخنرانى3/9/61 ) ♦️ بخشی از سخنان امام خامنه ای در سالروز ۲۵ آبان در جمع مردم اصفهان: من لازم میدانم در همین زمینه (مناقب اصفهان ،مردم اصفهان) چند جمله ای عرض کنم، اینها شناسنامه این مردم مومن وغیرتمند و ایستاده پای کار به حساب می آید. مردم اصفهان در یک روز سی صد وهفتاد شهید را تشیع کردند، خم به ابرو نیاوردند، بماند که همان روز اعزام به جبهه داشتند پشتیبانی داشتند و حرکت کردند.
۲۵ آبان ۱۴۰۰
۲۵ آبان ۱۴۰۰
۲۵ آبان ۱۴۰۰
✍پیرمردی شبی به پسر جوانش گفت: بیا با هم به خانۀ خواهرم برویم. پیرمرد عصای خود برداشت و با پسر جوانش به راه افتادند. در تاریکی شب به ناگاه عصای پدر شکست و پدر بر کتف پسر دست نهاد و ادامۀ مسیر دادند تا به خانۀ خواهر رسیدند. ساعتی صلۀ ارحام کردند و خواستند برگردند که پسر از خانۀ عمّه شاخه درختی برید و برای پدر عصایی ساخت تا به منزل برگردند. پدر در راه گریه کرد. پسر جوان پرسید: چرا گریه می‌کنی؟! پدر گفت: عمری تو را زحمت و رنج کشیدم و بعد از مرگ مادرت، مادر شدم و نفس خویش بر خود حرام کرده و تو را بزرگ کردم، ساعتی نتوانستی سنگینی مرا بر کتف خود تحمل کنی! قربان خدای خود بروم از درختی شاخه‌ای بریدی که من بر آن درخت هیچ رنجی نکشیده بودم که بی‌منّت سنگینی مرا بر خود خواهد کشید. چه دیر آموختم که باید همیشه فقط بر قدرت خدای خود تکیه کرد و بس!!! ┄┅┅❅💠❅┅┅┄
۲۵ آبان ۱۴۰۰
°•{دوره های تربیت و تعالی}•°
این احادیث را به سلیقه خود تان درپایگاه اجرا کنید به بهترین آن جایز ه خواهم داد
۲۵ آبان ۱۴۰۰