eitaa logo
حوزه توییت (توییتر طلاب)🇵🇸
20.4هزار دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
4.4هزار ویدیو
149 فایل
👓 مختصر و موجز اندر احوالات حوزه و روحانیت 📩 #توییت‌های خود را برای ما بفرستید کانال مسؤولیتی در قبال توییت کاربران ندارد. کانال صفحه ای در توییتر ندارد! تبلیغات محدود: https://eitaa.com/tablighhozetwit 👓 ارتباط با مدیر کانال: @AdminTwit
مشاهده در ایتا
دانلود
حوزه توییت (توییتر طلاب)🇵🇸
👓 پویش بزرگ سرباز امام زمان 🔹 پیگیری معیشتی برای طلاب از هیچ مسئولی ساقط نیست و اگر بتواند کاری کند
👓 من شهریه مجردی میگیرم، از تبلیغ هم چون فقط ایام تبلیغی میرم و روستا های محروم درآمد خاصی ندارم... البته یه پس اندازی داشتم که باهاش لبتاب خریدم اونم طوری که یه مقدار از پول لبتاب هم موند که بعدا بدم(یعنی کلی هم مقروض بودم دنبال کار هم بودم)! تو این وضعیت دندون جلوی دهنم شکست و نزدیک 10 میلیون تومن هزینش شد، دندون پزشکه هم دید طلبم همش میپرسید جدی ده ساله درس میخونی؟ واقعا درساتون اینقدر تخصصیه؟ واقعا کار شما اینقدر سخته؟ خلاصه اصلا و ابدا نمیدونم چطوری یه کار در شأن طلبه برام جور شد که هم درسمو بخونم هم تونستم قرضم رو بدم، هم توی دندونپزشکی شرمنده نشم و هم ازدواج کنم! 💬 ابراهیم ___________________ 👓 سال ۸۹ عروسی داداشم بود لباس نداشتم، حساب شهریه هم صفر بود از خانواده هم روم نمیشد چیزی بخواهم شب مبعث بود توسل کردم به امیرالمومنین، بعد چند دقیقه به دلم افتاد یبار دیگه کارت رو بزنم دیدم ۳۰تومن واریز شده دقیقا به اندازه یه پیرهن خریدن بود جالب اینکه وقتی از رفقای طلبه از واریزی ۳۰تومن پرسیدم گفتن ما خبر نداریم! 💬 فاطر @HozeTwit
👓 یک خاطره داشتم برای خرید دوران عقد گفتم که شاید به دوستان بگم مفید باشه: 🔹 بنده یک سری خریدهایی برای عقد داشتم و دلم نمیخواست که از کسی پول بگیرم و معتقد هم بودم که انشالله حتماً حضرت بهمون کمک می کنند؛ ❗️ یکبار خانمم با هم تماس گرفت و گفت که انشالله می خوایم فردا بریم خرید منم گفتم مشکلی نداره انشالله میریم در صورتی که داخل حسابم هزار تومن بیشتر نبود! 🔹 خانمم گفت پول داری؟! گفتم بله مشکلی نیست! انشالله خرید رو میریم؛ 🔹 در همین حین که با خانمم صحبت می‌کردم مبلغ ۷ میلیون تومن به حساب بنده واریز شد!!! خودم داشتم شاخ در می آوردم و باور نمی کردم که به همین زودی پول جور بشه و این پول به خاطر هدیه ای بود که بنیاد ملی نخبگان به اعضاش داده بود! 🔹 خلاصه میگم ما هر چه هم به درد نخور باشیم بالاخره سرباز این پادگان هستیم.یا حق 💬 حسین @HozeTwit
👓 َلطف حضرت به من بی سرو پا خیلی زیاد بوده اصلا کل زندگی ما طلبه ها از رزق لا یحتسب هستش 🔹 الان که به زندگیم‌نگاه میکنم جز کمک مولا و صاحبمون چیزی نمیبینم ما سال ۹۶ ازدواج کردیم و کل شهریه من ۴۵۰ هزار تومن بودو حدود یک سال ۳۰۰ هزارتومن قسط و کرایه خونه هم میدادم و بقیه اش تو ماه نمیدونم چطوری و از کجا میرسید ❗️ جالبه تو اون سال چندبار از شهر خودمون(طلبه شهرستان هستم) به زیارت حضرت معصومه سلام الله علیها هم اومدیم و یک بار مشهد رفتیم با شهریه طلبگی و برکتی که داره تونستیم ماشین بخریم و بعد از ۴سال الان ۶۰ میلیون پول پیش داریم و ۱میلیون و۲۰۰ هزارتومن هم اجاره میدیم درضمن اینم بگم که پدرو مادرم هم دستشون خالیه و علنا کمکی هم نمیتونن کنن اما همه این پول رو حضرت رسوندن! 💬 سجاد ________________ 👓 سلام همه جوری نوشتن انگار آقا فقط حواسش به متاهل ها هست نه آقا ما مجردام هوامونو داره😂 ❗️ من خودم بارها پیش اومده حتی پول اتوبوس هم نداشتم یا کلا پنج تومن تا آخر ماه داشتم اما همین جور ریز ریز و روز به روز رزق می رسید😁 🔹 و خلاصه که الان وضع اقتصادی بدتر شده ما وضعمون بهتر شده امیدوارم که بتونیم محبت کریمانه اهل بیت رو بدیم البته اینم بگم حقیقتا چه در بین طلاب چه غیر طلاب دیدم تاهل و فرزندآوری چه برکت و رزقی میاره👌 اگر مشکل مالی دارید و مجردید متاهل بشید اگر متاهلید و بچه ندارید بچه بیارید و اگه یه بچه دارید برید برای دومی و... ان شا الله حل میشه 💬 علیرضا @HozeTwit
👓 ورزشکار تنومند و بلژیکی بر اثر کرونا جان داد! ❗️ فِرِد سینیسترا ورزشکار تنومند بلژیکی از واکسن هراسهای مشهور که کرونا را ویروسی ناچیز خوانده بود و مدام از مسخره بودن می‌گفت، بر اثر کرونا مرد! @HozeTwit
👓 در مورد خاطره معیشت: من طلبه‌ای هستم که چند نوع مریضی دارم اصلا از نوجوانی همیشه مریض بودم .تمام برادران و اقوام وخویشانم همگی کارگرند و من طلبه شدم؛ و الان هم این امراض همراهم است و نمیتوانم منبر و روضه بخوانم و از طرف دیگر هم فرزندی دارم که نمیتواند صحبت کند ❗️ با اینکه ماهی فقط یک تومان شهریه دارم ولی همیشه از جاهای که توقعه ندارم پول کرایه خونه یا درمان فرزندم می رسه و همیشه خدا رابخاطر آن شکر میکنم. 💬 حسین ______________ 👓 بنده همسر طلبه هستم، اوایل ازدواجمون بود و همسرم پایه 5 بود شهریه آن زمان خیلی کم بود کرایه خانه و قسط را که می دادیم حدود 100 یا 180 می ماند دقیق یادم نیست. 🔹 یک روز که داشتیم نهار می خوردیم برنامه سمت خدا آیاتی می خواند راجع به طعام بهشتی و ... به همسرم گفتم آخه چرا تو آنقدر خوب نیستی که غذای بهشتی برامون بیارن؟! آخه برای فردا چیزی جز برنج سفید نداشتیم! 🔹 فردای اون روز برنج سفید را پختم بدون هیچی این اولین و آخرین باری بود که آنقدر دستمون خالی شده بود! نمی ذاشتیم کسی هم خبر دار بشه؛ ❗️ نزدیک ظهر موقع اومدن همسرم بود که یک نفر درب زد، همسایه ‌برامون یک دیس پلو و جوجه کباب آورده بود گفت نذری است و از اینکه دیر شده عذر خواهی هم کرد! 🔹 اون روز هیچ مناسبتی نبود سفره انداختیم و دوباره برنامه سمت خدا که روزی یک صحفه قرآن می خواند داشت آیات مربوط به طعام بهشتی را می خواند!😊 💬 همسر طلبه @HozeTwit
👓 من طلبه نیستم. هرچند که از طلاب دور نیستم و البته قم هم زندگی کردم. ولی این پیامهایی که طلاب عزیز دارن میفرستن، انگار دارن خاطراتمو مینویسن😄 🔹 لطف حضرت معصومه سلام الله علیها و امام زمان عج توی زندگیمون اینقدر عیان و روشنه که به نظرم انکارش محاله؛ 🔹 من شغلم چاپ و گرافیکه، سال ۹۷ به خاطر ورشکستگی و بیکار شدن، دونستم از شهرم مهاجرت کنم. از اونجاییکه قم یکی از فعالترین شهرها در صنعت چاپه، واسه مقصد هجرت انتخابش کردم. اما کو کار؟ کو خونه؟ کو آشنا که لااقل چندروزی بمونم پیشش تا کار و مکانی واسه خودم دست و پا کنم. 🔹 البته یقین به کمک اهل بیت داشتم. اما واقعا نمیدونستم لطف و کرم حضرت معصومه سلام الله علیها چجوریه! چون قبلا بهشون متوسل نشده بودم!😭 صبح روزی که رسیدم قم، قبل رسیدن به میدان ۷۲تن، یکی از دوستانم که طلبه بود و تازه ساکن قم شده بود، پیام داد که کجایی؟ گفتم دارم میرسم قم. گفت برو حرم زیارت، من ساعت ۱۱ کلاسم تموم شد میام سمتت که بریم خونه واسه ناهار و چند روزی اونجا باش. هرچقدر اصرار کردم که نمیام فایده نداشت. این از ! ❗️ توی اون فاصله تا حاج آقا بیاد سراغم رفتم مرکز کاریابی مسخرم کردن و ناامید شدم! 🔹 رفتم‌ حرم و به حضرت گفتم خانم‌: پیامبر اینقدر سفارش در حق همسایه کرد، صحابه باخودشون گفتن الانه که پیامبر بگه همسایه از همسایه ارث میبره! و منم میدونم عامِل‌ترین افراد نسبت به سیره پیامبر، اهل بیتن. خانم‌جان من الان اومدم همسایه شما بشم، هوامو داشته باش! همونروز یک آگهی دیدم که شرایطش جوری بود که فقط انگار اسم و فامیلم رو ننوشته بود😄 فرداصبحش رفتم مصاحبه دادم و روز بعدش مشغول به کار شدم! ❗️ اینم از کار! با حقوق کافی و بیمه. 🔹 چندروز برادرم زنگ زد گفت ۵ میلیون برات گذاشتم کنار واسه رهن خونه. وام قرض الحسنه تازه براش جور شده بود! و منم اصلا ازش درخواست نکرده بودم! ولی با ۵تومن که خونه گیر نمیومد. بعد از چندروز گشتن بعد از یک توسل دوباره، یک خونه خوب پیدا شد در یک محله خوب که صاحبخونه یک سید دوست‌داشتنی بود. با قیمت باورنکردنیِ ۵ تومن رهن و ۴۰۰ تومن اجاره! باورنکردنی بود. اجاره رو نسبت به سال قبل فقط ۳۰هزار تومن افزایش داده بود! اینم از خونه! 🔹 لطف و کرم کریمه اهل بیت اینقدر عیانه که انکارش مثل انکار آفتاب هست. 💬 یاعلی 🔻 پی‌نوشت: این خاطره نیز موید همین مطلب است که اگر انسان عمل به کند اهل بیت کمکش می‌کنند، اینجورهم نیست که مختص طلاب باشه. @HozeTwit
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👓 جدیدترین فیلم از العتبه العلویه المقدسه😍 دلم نیومد تک خوری کنم😊 🔹 حقیقتا اگر نگاه به کعبه عبادت است که هست، نگاه به حرم امیرالمومنین چندین برابر عبادت است! روحی فداک یا ابالحسن! @HozeTwit
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👓 احتجاج امام صادق با شاگردش در رابطه با تضمین و روزی 🔹 اگر من امام صادق به تو بگویم من ضامن رزقت هستم‌‌ بنشین درست را بخوان، آیا تو آرام می‌شوی؟ گفت بله! حضرت فرمود: خب خداوند متعال متکفل این شده است چرا دغدغه داری؟! 💬 آیت الله جوادی آملی @HozeTwit
👓 برخی به ظاهر نظرشان راجع به حوزه چیست؟! با هم ببینیم: 🔹 کتب حوزه؟!👈 عصر حجری 🔹 مسئولین حوزه؟!👈 متحجر 🔹 طلاب حوزه؟!👈 ناامید و مایوس 🔹 معیشت حوزه؟!👈 کلا به درد نخور 🔹 تضمین رزق و روزی و امداد غیبی؟!👈 دروغ و خیالبافی! 🔹 میل به تحول در حوزه؟!👈 اصلا نیست! 🔹 آزادی بیان در حوزه؟!👈 نداریم و کلا تحمل مخالف نمی‌شه! 🔹 اغلب علما چطور هستند؟!👈 تحت تاثیر القائات و ماشین امضا! (معاذالله) ❗️ به این عزیزان باید گفت اگر را اینطور نمی‌دانید که پس منافقانه کار رسانه‌ای می‌کنید! اگر هم واقعا معتقدید حوزه اینطور است چرا در حوزه مانده‌اید؟ زودتر از حوزه بروید تا از شر حوزه راحت شوید! شاید حوزه هم از شر شما راحت شد😊 💬 منتظر المهدی @HozeTwit
👓 همین که زندگی طلاب عزیز از زمان غیبت تا الان با هر سختی که شده تا الان پیش رفته با اوضاع اقتصادی که تو تمام این هزار و چند سال وجود داشته ولی باز به این راه ادامه دادن نشون می‌ده چقدر عنایت وجود داشته! 🔹 و اکثرا طلبه ها با وضع اقتصادی خیلی پایینتر از سطح اجتماعشون متاهل شدن بخاطر کلام خدا! بچه دار شدن بخاطر کلام خدا! 🔹 معمولا‌ خرج و مخارج ضروری زندگیشون رسیده البته با سختیا هم ساختن و قناعت کردند میخام بگم همین که تو این هزارسال همیشه علما با نهایت سختی و وضع معیشت باقی موندند و همین که تا الان رسیدیم خودش عنایته یه نگاه دقیق بندازیم همه اینو درک میکنیم که: ❗️ دیگر نگویمت که بیا دست من بگیر گویم گرفته‌ای! مبادا رها کنی! 💬 احمد @HozeTwit
از اون عکسهای بدون شرح😔 گفتیم حالا که مهمترین اولویت رسانس و حالا که حوزه در رسانه ضعیف هست بریم به جدال احسن نسبت به حوزه و رسانه ایندفعه اومدیم😁 باشد که به دست مسئولین و جامعه حوزوی برسد🤲 📡انتشارش قشنگ تره 🌺 📡 🌺 🔰هر روز یک قسمت در اینجا🔰 🔰دیانت همراه سیاست🔰 http://eitaa.com/joinchat/4235001869C41c082b340
👓 زندگی را با همسرم در یک خانه کلنگی آغاز کردیم. بقدری اوضاع خونه بد بود که هرکسی از فامیل، همسرم را می‌دید می‌گفت توی نوعروس چطور حاضر شدی توی این خونه زندگی کنی؟ 🔹 دهه محرم سال دوم زندگی‌مان بود که یک روز دیدم یکی از دیوارهای خانه تَرَک بزرگی برداشته و ممکنه فرو بریزه. مستأصل شدم که خدایا اینجا نمیشه زندگی کرد. من هم یک میلیون پول پیش بیشتر ندارم. کجا برم؟ ❗️ همونجا به اهل بیت متوسل شدم. در حد نجوا در دل. شب در هیأت کوچکی که سخنران بودم. بعد از مراسم یکی از بازاری‌های متدین و شریف گفت حاج آقا میشه شمارتون را داشته باشم فردا یک عرض مختصری دارم هماهنگ میکنم. فردا زنگ زد و قرار گذاشتیم و یک میلیون به من داد که به عنوان وجوهات به دفتر مرجعش بدم و رسید براش بگیرم. آخر سر گفت: حاج آقا کاری چیزی داشتید حتما بگید. گفتم عرضی نیست. فقط اگر جایی خونه برای اجاره سراغ داشتید خبرم کنید. حرفی هم از مبلغ و اینها نزدم که پول دارم یا ندارم و ... عصرش زنگ زد گفت: حاج آقا اگه یه منزل نوساز ولی طبقه دوم بی‌آسانسور باشه مشکلی نیست؟ گفتم خیلی هم خوبه. 🔹 رفتیم در منزل که با حاجی بازاری عزیز بریم خونه را ببینیم دست ما را گرفت و برد طبقه دوم خونه اش و کلید را داد به من و گفت: خونه را تازه ساختم، وضعم هم خیلی خوب نیست ولی تو هرچی تونستی پول پیش و اجاره تعیین کن من قبول دارم. همسرم که هیچ! کل فامیل متعجب بودند چطور از فرش به عرش رفتیم... نبود جز عنایت امامی که همیشه هوای ما را داشته و داره حتی در وقتی ما ازش غافلیم... 💬 محب بقیة الله و کمترین سربازش @HozeTwit
👓 شخصی بدون ذکر هیچگونه منبعی برای حرف امام به ایشان نسبت داده که فرموده‌اند: اگر طلبه‌ای دو سه ماه در درس آقای بروجردی شرکت کند مجتهد می‌شود! 🔹 پس از جستجو چنین عبارتی در بیانات امام یافت نشد، و به تصریح خود امام ایشان نیست. اگر‌کسی چنین جمله‌ای از امام خمینی یافت با کمال میل منتشر می‌شود لکن باز کردن راه نقل قولهای غیر مستند به امام، راه درستی نیست 🔻 پی‌نوشت: تنها یک مقاله در کتاب ((چشم و چراغ مرجعیت)) وجود دارد که نویسنده بدون هیچ ارجاعی نقل میکند امام خمینی این را گفته! @HozeTwit
حوزه توییت (توییتر طلاب)🇵🇸
👓 پویش بزرگ سرباز امام زمان 🔹 پیگیری معیشتی برای طلاب از هیچ مسئولی ساقط نیست و اگر بتواند کاری کند
👓 طلبه پایه پنجم و امام جماعت مسجدی در شهرستان بودم و مسجد چون درآمدی نداشت ماهیانه ای هم به من پرداخت نمی‌کردند فقط دو تا اطاق کوچیک کنار مسجد برام اجاره‌ کرده بودن و ماهیانه رو به صاحبخونه میدادن. 🔹 ماه رمضان به خاطر مشکل مالی افطار چیزی نداشتیم رفتم مسجد و سر سجاده نشسته بودم به ذهنم خطور کرد که خدایا الان مامومین هیچکدوم نمی دونن امام جماعتشون چیزی برا افطار نداره 🔻 ولی زود به خودم اومدم و با خودم گفتم خجالت بکش مگر تا بحال کم و کوتاهی دیدی بعد از نماز رفتم خونه دیدم در میزنن 🔹 معاون حوزه مون بود یه پاکت پول آورده بود گفتم حاج آقا کی داده گفت فرض کن از طرف امام زمانه اینو یه نفر داده دست من و گفته بدید به فلان طلبه اشک تو چشمام جمع شده بود از اینکه بی صاحب نیستیم اندازه دو ماه شهریه م بود. ❗️ من نمی گویم سمندر باش یا پروانه باش چون برای سوختن آمدی جانانه باش 💬 محمدجواد ____________ 👓 وقتی فرزند دومم میخواست به دنیا بیاد بنا به شرایط همسرم حتما باید میرفتیم بیمارستان خصوصی و حداقل ۴ میلیون هزینه اش بود همزمان ماشینم هم خراب شد و بردم تعمیرگاه و اون هم حدود ۳ ، ۴ میلیون هزینه اش بود! 🔹 یعنی در مجموع ۷، ۸ میلیون تومان پول لازم داشتم در حالی که شاید ۲۰۰ هزار تومان هم در حسابم نداشتم! هزینه عقیقه و ولیمه هم که بماند! اما خداوند واقعا من حیث لایحتسب (یک وام قرض الحسنه بدون بهره با قسط کم که اصلا توقع و انتظارش رو نداشتم و اصلا هم از قبل براش برنامه ریزی و ... نکرده بودم) برام رسوند جوری که هم خرج بیمارستان رو دادم هم ماشین رو کامل تعمیر کردم هم عقیقه و ولیمه رو هم سر روز هفتم تولد فرزندم برگزار کردم. الحمدلله رب العالمین 💬 منتقم @HozeTwit
حوزه توییت (توییتر طلاب)🇵🇸
👓 پویش بزرگ سرباز امام زمان 🔹 پیگیری معیشتی برای طلاب از هیچ مسئولی ساقط نیست و اگر بتواند کاری کند
👓 این داستان یکی از نزدیکان درجه یک منه که طلبه هستند قضیه برای چهارسال پیشه: ایشون مشکل مالی داشتن ، براشون خیّری از طرف دفتر مراجع پیدا شد که وامی رو بهشون بدن و اقساط شو اون خیّر بپردازه 🔹 یه مدت گذشت و چند ماهی پرداختند، و بعد از مدتی دیگه قسط وام رو نمیدادن زنگ زدند که آقا ما نمی‌تونیم ادامه قسط وام رو بدیم؛ این طلبه هم که وضعیت مالی خوبی هم نداشته ، اقساط سه ماه عقب افتاده که هشتصد هزار تومن بود. ❗️بعد میره حرم حضرت معصومه دعا و خلوت و به بی بی مشکل شو میگه. 🔹 در همون مسیر برگشت از حرم نزدیک چهاراه شهدا، فردی روحانی پشت شو میزنه! میگه این مبلغ که دقیقا هشتصد تومن بوده رو بگیر!!! ❗️ این طلبه هم گفت چرا بگیرم وتا نگی کی هستی واز کجا میدونی من هشتصد تومن نیاز دارم من این پول و نمی‌گیرم! با هزار اصرار و التماس و خواهش گفت: من از طرف حضرت مأمور کردند که بیام این مشکل تو رو حل کنم و مشخصات تو رو هم دادند! ولی یک پیامی دادن که اگه مشکلی ، دردی چیزی داشتی اول بیا سراغ ما! پشت سر هم نرو دفاتر برا مسائل مالی! 🔹 بله دوستان یقین کنید ما صاحب داریم...😭 💬 سید @HozeTwit
🔸این مبلغ را نذر شما کردم🔸 📝 دکتر علی حائری شیرازی (فرزند مرحوم آیت الله حائری شیرازی) از پدر 🔹 مدتی بعد از آنکه پدر امامت جمعه را رها کردند، در قم رحل اقامت گزیدند. متاسفانه بعضاً هم تنها بودند! گاه گداری من و بچه ها سری می زدیم ... به واسطه ی بیماری ای که داشتند رژیم غذایی سختی هم به توصیه اطباء گرفته بودند و مثلاً بین گوشتها فقط مجاز به خوردن شکمبه گوسفند بودند بلکه مداومت به آن مانند یک دارو . خب شکمبه ها را هم به جهت ارزان تر شدن و هم به جهت تمایل شخصیشان، پاک نکرده می گرفتند و خودشان پاک می کردند. از نیمه های شب چند ساعتی به حمام زیر زمین میرفتند و آنها رو خوبِ خوب تمیز می کردند و بار می گذاشتند و صبح، چنانچه همچو منی مهمانشان بود، با هم می خوردیم ... 🔹 در این ایام، اموراتشان هم نوعاً از سخنرانی هایی که دعوت می شدند می گذشت. پاکت سخنرانی را هم در جیب بالای قبایشان می گذاشتند. من هم به رسم فضولی، بعضاً پاکت را چک می کردم تا ببینم وسعت دخل و خرج به چه میزان است؟ این بار در پاکت فقط یک تراول پنجاهی بود و میبایست تا سخنرانی بعدی با همین مبلغ مدیریت میکردیم..بماند 🔹یک روز صبح گفتند: فردا کمیسیون خبرگان دارم و می خواهم یک حمام اساسی بروم. تو هم میای؟! اول استقبال نکردم ... بعد ادامه دادند، در یکی از کوچه های فرعی گذر خان، یک حمام عمومی قدیمی هست. قبلاً یکبار تنهایی رفتم؛ خوب دَم می شود، دلاک کار بلدی هم دارد. احساس کردم تنهایی سختشان است که بروند؛ پذیرفتم همراهیشان کنم. بقچه ای از حوله، لباس و صابون فله ای با خود بردیم. وقتی وارد شدیم، روی در نوشته بود: «هزینه هر نفر دو هزار و پانصد تومان». پیش قدم شدم و حساب کردم. پدر راست می گفت. آنچنان حمام دم داشت که گویی به سونای بخار رفته ایم. دلاک پیرِ کار بلد هم روی هر نفر قریب نیم ساعت تا سه ربع ساعت وقت می گذاشت! حمام خیلی خیلی خوبی بود. آدم واقعاً احساس سبکی و نشاط میکرد. 🔹 در وقت خارج شدن، دم در به من گفتند انعام دلاک را حساب کردی؟ گفتم نه! گفتند: صدایش کن. پیرمرد را صدا کردم آمد. پدر دست در جیب کرد و همان پاکت تراول پنجاهی را به او داد! او تراول را گرفت، بوسید، بر چشم گذاشت و نگاهی به بالا کرد و رفت. من هاج و واج و متعجب به پدر نگاه می کردم. گفتم زیاد ندادید؟ گفتند نه! بعد مکث کردند و گفتند: مگر چقدر بود؟ گفتم پنجاه تومان؛ و این هر آنچه بود که در پاکت داشتید! نگاهی تیز و تند کردند. پنج یا پنجاه؟ پنجاه!! نچ ریزی گفتند و برگشتند بسمت حمام. چند قدم نرفته، توقف کردند، برگشتند نگاهی به بالا کردند، بعد به سمت من آمدند. گفتند: «دیگه امیدوار شده، نمیشه کاریش کرد، بریم» 🔹 وارد گذر خان شدیم به فکر مخارج تا شب بودم. هنوز چند دقیقه ای نگذشته بود که کسی از حجره ای با لهجه غلیظ اصفهانی بلند داد زد: «حَجا آقا! حجا آقا! خودش را دوان دوان بما رساند و رو به من کرد و گفت: «آقای حائری شیرازی هستند؟» گفتم: بله. گفت: «حاج آقا یه دقه صبر کنید»! رفت و از میز دکان، پاکتی آورد و به پدر داد. پدر با نگاهی تند گفت: «من وجوهات نمی گیرم!» گفت: «وجوهات نیست، نذر است». گفتند: «نذر؟» گفت: «دیروز برای باری که داشتم در گمرک مرز اشکالی پیش آمد. شما همان موقع در شبکه قرآن مشغول صحبت بودید. مال، خراب شدنی بود. نگاهی به بالا کردم که اگر مشکل همین الان حل شود، مبلغی را به شما بدهم. همان موقع، حل شد و شما امروز از این جا رد شدید!!» پدر متبسم شد. رو به من کرد پاکت را بگیر. گرفتم. خداحافظی کردیم و راه افتادیم. 🔹در حین حرکت، آرام در گوشم گفتند: «بشمارش!! » من هم شمردم. ده تا تراول پنجاه هزار تومانی بود. بعد بدون آنکه چیزی بگویم، در گوشم گفتند: «ده تا بود؟!» بعد این آیه را خواندند: «مَن جَاءَ بِالحَسنَةِ فَلَهُ عَشرُ أَمْثَالِهَا» (هر کس کار نیکی انجام دهد، ده برابر آن پاداش دارد) ... نگاهی به بالا کردند و گفتند: «خدا بی حساب می دهد. به هرکه اهل حساب و کتاب باشد با نشانه می دهد که بفهمی مال اوست نه دیگری. آنرا در جیبت بگذار تا به اهلش بدهیم» @haerishirazi