📣 #ایدهوانیوز
حضور خبرنگار اعزامی ایدهوانه
در دیدار دانش آموزان با رهبر انقلاب🇮🇷
بــہ نــام خــدا
🙆♂️ آخ!
یه چیزی محکم خورد توی سرش.
چه خبره! مگه چشم نداری!
🧝ببخشید داشتم عکس میگرفتم که افتادم
#ایدهواگو هستم. خوشبختم🤝
🤷♂️ اینجا چیکار میکنی حالا؟!
🧝 آمدم تا ایدههایی که حضرت آقا میگن را یادداشت کنم، عکس بگیرم و گزارشش را به #اندیشکده_ایدهوانه ارسال کنم.
🙎♂️اندیشکده ایدهوانه کجاست؟!
دهانش را گرفت و گفت:
-🧝چقدر حرف میزنی؟ من همین جا بالای سرت میمانم تا ببینم حضرت آقا چی میگن. حواسم را پرت کنی باهات مصاحبه نمیکنم!
لباس ایدهنگاریش را مرتب کرد. دستی توی موهای فرفریش کشید، دوربین را بالا گرفت که یک نفر فریاد زد: « #تکبیر»
سر ایدهواگو موج مکزیکی میرفت😅
🧝 چقدر تکان میخوری؟!!
-
🤦♂️ اصلا نمیدانم خوابم یا بیدار. شاید دارم خواب میبینم که خدمت آقا رسیدم!
محکم با جفت پا روی سرش بالا و پایین پرید که صدایش بلند شد
🧝 چطور درس خواندی که فرق بین خواب و بیداری را نمیفهمی!
بگو ببینم چه ایده هایی به ذهنت میخوره که بتوانیم در #نظم_جدید_جهانی بهترین نقش را ایفا کنید؟
بغل دستیش که چفیه به گردن داشت، سقلمه بهش زد و گفت:
🧔 با کی حرف میزنی؟!
🧏♂️ با ایدهواگو!
دو لبش را محکم گرفت و گفتم:
🧝 تا من نخواسته باشم با کسی مصاحبه کنم نه صدایم را میشنود و نه می بیندم. جواب سوالم یادت نره!
🙎♂️صبر کن از دوستانم بپرسم.
جلسه تمام شد. همه بچه ها بلند شده بودند. ایدهواگو روی موهای پر پشت و بور آرمان جا خوش کرده بود.
آرمان بلند شد و به پسر کت و شلواری موقشنگی که به ستون تکیه داده بود گفت:
🙆♂️ بالای سرم شاخ درآوردم؟!
👨🦱 نه! چطور مگه؟.
🧏♂️ هیچی میخواستم بدانم که ایدهات برای نکته مهم آخری حضرت آقا چیه که بتوانیم در #نظم_جدید_دنیا نقش ایفا کنیم؟
👨🦱 به نظر من باید ما یک #جریان_مطالعاتی در بین بچه ها راه بندازیم و تاریخ و هویت کشور خودمان را درست بفهمیم.
از نقش انقلاب در تحولات جهان آگاه بشیم.
مشکل اصلی ما این هست که خیلی از چیزها را نمیدانیم و برای همین تو عمل #گیج هستیم و نمیدانیم چکار باید بکنیم فکر میکنم اگر آینده را روشن ببینم انگیزه مضاعفی برای حرکت و تلاش و درس خواندن پیدا میکنیم.
هنوز حرفش تمام نشده بود که یک شوخ طبعی با شلوار طوسی و پیراهن زرد رنگ که به زور دکمه های لباسش را بسته بود محکم زد به کمر آرمان که نزدیک بود ایدهواگو از بالای سرش پرت بشود در آغوش آقا! یاسین بود. آرمان بهش انداخت و گفت:
🙅♂️ یاسین! تویی! ترسیدم.
👱🏻 داشتید درباره چی حرف میزدید؟!
آرمان گفت:
- به نظر تو چطور میشه ما تو جهان #اول بشیم؟!
👱🏻 خوب درس بخونیم و نخبه وفادار به کشورمون باشیم.
🙎♂️ چطور نخبه بشیم. ایدهات چیه؟
👱🏻 با آقای مدیر صحبت کنیم و با بچه ها یک #اردو بریم اندیشکده های علمی مطرح کشور تا درباره چیز هایی مثل رویان یا نانو اطلاعات کسب کنیم یا بریم جاهایی که اختراعات ثبت و نمایش گذاشته میشود.
فکر میکنم وقتی این جا ها بریم انگیزه کافی برای درس خواندن پیدا میکنیم. در ضمن در سال چند بار هم به مناطق مختلف علمی سفر کنیم تا مدام انگیزه مان تجدید بشود.
🙋♂️ آفرین پیشنهاد بسیار خوبیه👌
وروجک دم گوشش گفت:
🧝 من گزارشم را تکمیل کردم تا گزارش بعدی و ایدهنگاری دیگر خداحافظ.
🗣 #ایدهواگو
خبرگزاری اندیشکده ایدهوانه
حسینیه امام خمینی(ره)
╔═ 🍃💠🍃 ════════╗
💬 @ideavane | اندیشڪدہ ایدہۅانہ
╚════════════