شاعر شدنم دست خودم نیست به ولله ،
هر جمله که با اسم تو گفتم غزلی شد ..
گرچه مثل ِبرج ایفل استوارم من در عشق ،
هر کجا باشی به سویت برج ِپیزا میشوم .
غزلهایی که بر رویت ، اثر گفتی ندارد را ؛
برای ماه میخواندم ، نظر میکرد پایین را ..
چال ِ روی گونهات ، آخر مرا دق میدهد
خواهشا دولت تمام چالهها را پر کند .